کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم

کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم
(روشی جدید برای حفظ و آموزش آیات رجعت در قرآن کریم)

تألیف: سیّد محمّد جعفر روضاتی
مشخصات نشر: قم: بهار قلوب - ۱۳۹۴

فهرست

تقدیم...................۵
مقدّمه...................۱۳
سیمای رجعت در آیینه ی آیات نورانی قرآن و دیگر کتب آسمانی...................۱۵
گل واژه ی رجعت...................۱۵
پیشینه ی رجعت...................۱۶
رجعت در میان پیشینیان...................۱۸
رجعت در امّت اسلامی...................۱۸
لزوم اعتقاد به رجعت...................۱۹
پیشینه ی اعتقاد به رجعت...................۲۰
تواتر احادیث رجعت...................۲۲
رجعت هراسی...................۲۲
پیشگفتار...................۲۷
۱- لغت رجعت...................۲۷
۲- اصطلاح رجعت...................۲۷
۳- اعتقاد به رجعت...................۲۸
۴- احادیث «رجعت»...................۲۸
۵- ادعیه و «رجعت»...................۳۱
۶- زیارات و «رجعت»...................۳۸
۷- زیبائی های «رجعت»...................۴۴
۸- اقوال علماء در باره ی «رجعت»...................۴۵
۹- کتابنامه ی رجعت...................۴۹
۱۰- حمد و سپاس...................۶۵
شماره: ۱: اسم آیه: زنده شدن هفتاد نفر از یاران حضرت موسی (علیه السلام)...................۶۹
شماره: ۲: اسم آیه: زنده شدن مقتول بنی اسرائیل...................۷۲
شماره: ۳: اسم آیه: زنده شدن هزاران نفر از بنی اسرائیل...................۷۴
شماره: ۴: اسم آیه: زنده شدن عزیر پس از صد سال...................۷۷
شماره: ۵: اسم آیه: زنده شدن پرندگان به دست حضرت ابراهیم (علیه السلام)...................۷۹
شماره: ۶: اسم آیه: زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی (علیه السلام)...................۸۴
شماره: ۷: اسم آیه: رجعت انبیاء (علیهم السلام)...................۸۶
شماره: ۸: اسم آیه: رجعت شهدا...................۸۸
شماره: ۹: اسم آیه: شهادت یا مردن، در رجعت...................۹۱
شماره: ۱۰: اسم آیه: چشیدن طعم مرگ در رجعت...................۹۳
شماره: ۱۱: اسم آیه: ایمان به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) در رجعت...................۹۴
شماره: ۱۲: اسم آیه: پادشاهان رجعت...................۹۷
شماره: ۱۳: اسم آیه: آرزوی کفّار...................۹۹
شماره: ۱۴: اسم آیه: رجعت پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و امام حسین (علیه السلام)...................۱۰۲
شماره: ۱۵: اسم آیه: یاری امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رجعت...................۱۰۶
شماره: ۱۶: اسم آیه: رجعت عدّه ای ازیهودیان مؤمن...................۱۰۸
شماره: ۱۷: اسم آیه: برتری دین حق، در رجعت...................۱۱۰
شماره: ۱۸: اسم آیه: خریداری جان و مال مؤمنین، در رجعت...................۱۱۲
شماره: ۱۹: اسم آیه: تکذیب رجعت از روی نادانی...................۱۱۴
شماره: ۲۰: اسم آیه: پشیمانی ظالمین در رجعت...................۱۱۶
شماره: ۲۱: اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خدا...................۱۱۸
شماره: ۲۲: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین (علیه السلام) و شیعیانشان...................۱۲۰
شماره: ۲۳: اسم آیه: کشته شدن شیطان در رجعت...................۱۲۱
شماره: ۲۴: اسم آیه: کفر منکران رجعت...................۱۲۶
شماره: ۲۵: اسم آیه: عذاب در رجعت...................۱۲۸
شماره: ۲۶: اسم آیه: کافرانِ امّت محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)...................۱۲۹
شماره: ۲۷: اسم آیه: رجعت جناب سلمان...................۱۳۴
شماره: ۲۸: اسم آیه: رجعت امام حسین (علیه السلام)...................۱۴۰
شماره: ۲۹: اسم آیه: رجعت کوردلان...................۱۴۳
شماره: ۳۰: اسم آیه: رجعت اصحاب کهف...................۱۴۴
شماره: ۳۱: اسم آیه: ذوالقرنین این امّت...................۱۴۷
شماره: ۳۲: اسم آیه: وعده ی رجعت به اسماعیل بن حزقیل (علیهما السلام)...................۱۵۰
شماره: ۳۳: اسم آیه: رجعت ناصبیان...................۱۵۳
شماره: ۳۴: اسم آیه: مرگ شهدا بعد از رجعت...................۱۵۵
شماره: ۳۵: اسم آیه: عدم رجعت عذاب شدگان...................۱۵۶
شماره: ۳۶: اسم آیه: به ارث بردن زمین در رجعت...................۱۵۸
شماره: ۳۷: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین (علیه السلام)...................۱۶۰
شماره: ۳۸: اسم آیه: ذلّت بنی امیه در رجعت...................۱۶۱
شماره: ۳۹: اسم آیه: جنبنده ی زمین...................۱۶۳
شماره: ۴۰: اسم آیه: رجعت، رستاخیزی کوچک...................۱۶۶
شماره: ۴۱: اسم آیه: شناخت ائمّه (علیهم السلام) در رجعت...................۱۶۸
شماره: ۴۲: اسم آیه: رجعت فرعون و هامان قریش...................۱۷۰
شماره: ۴۳: اسم آیه: تحقّق وعده ی الهی در رجعت...................۱۷۱
شماره: ۴۴: اسم آیه: رجعت پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و ائمّه (علیهم السلام)...................۱۷۲
شماره: ۴۵: اسم آیه: رجعت، عذابی نزدیک...................۱۷۴
شماره: ۴۶: اسم آیه: زمین رجعت...................۱۷۶
شماره: ۴۷: اسم آیه: نمونه ای از رجعت در امّتهای پیشین...................۱۷۸
شماره: ۴۸: اسم آیه: صبر تا زمان رجعت...................۱۸۵
شماره: ۴۹: اسم آیه: فرزندان حضرت ایوب (علیه السلام) در رجعت...................۱۸۷
شماره: ۵۰: اسم آیه: حیات دو باره در رجعت...................۱۸۹
شماره: ۵۱: اسم آیه: یاری انبیاء و ائمّه (علیهم السلام) در رجعت...................۱۹۱
شماره: ۵۲: اسم آیه: دیدن نشانه های خداوند در رجعت...................۱۹۳
شماره: ۵۳: اسم آیه: عذاب ستمگران در رجعت...................۱۹۵
شماره: ۵۴: اسم آیه: دود آشکار در رجعت...................۱۹۶
شماره: ۵۵: اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خدا...................۱۹۸
شماره: ۵۶: اسم آیه: خبر رجعت امام حسین (علیه السلام)...................۱۹۹
شماره: ۵۷: اسم آیه: رجعت، روز بیرون آمدن...................۲۰۱
شماره: ۵۸: اسم آیه: شکافته شدن زمین در رجعت...................۲۰۳
شماره: ۵۹: اسم آیه: امتحان رجعت...................۲۰۴
شماره: ۶۰: اسم آیه: اخبار رجعت...................۲۰۵
شماره: ۶۱: اسم آیه: عذاب در رجعت...................۲۰۶
شماره: ۶۲: اسم آیه: شهر واژگون شده...................۲۰۸
شماره: ۶۳: اسم آیه: رجعت، روز سختی برای کافران...................۲۱۰
شماره: ۶۴: اسم آیه: یأس کفّار در رجعت...................۲۱۱
شماره: ۶۵: اسم آیه: علامت دشمنان در رجعت...................۲۱۳
شماره: ۶۶: اسم آیه: روز پنج هزار ساله...................۲۱۴
شماره: ۶۷: اسم آیه: ضعف کفّار در رجعت...................۲۱۵
شماره: ۶۸: اسم آیه: اسرار رجعت...................۲۱۷
شماره: ۶۹: اسم آیه: قیام پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) در رجعت...................۲۱۸
شماره: ۷۰: اسم آیه: انذار پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) در رجعت...................۲۲۰
شماره: ۷۱: اسم آیه: اوّلین رجعت کننده...................۲۲۱
شماره: ۷۲: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین (علیه السلام) پس از امام حسین (علیه السلام)...................۲۲۲
شماره: ۷۳: اسم آیه: بازگشت زیانبار...................۲۲۴
شماره: ۷۴: اسم آیه: مأموریت امیر المؤمنین (علیه السلام) در رجعت...................۲۲۶
شماره: ۷۵: اسم آیه: سنّت امّتهای گذشته...................۲۲۸
شماره: ۷۶: اسم آیه: قدرت خدا در رجعت...................۲۳۰
شماره: ۷۷: اسم آیه: رجعت، پایان مهلت کفّار...................۲۳۲
شماره: ۷۸: اسم آیه: تکرار عذاب در رجعت...................۲۳۳
شماره: ۷۹: اسم آیه: رجعت، بهتر از دنیا...................۲۳۴
شماره: ۸۰: اسم آیه: دیدن حقیقت در رجعت...................۲۳۵
منابع و مآخذ...................۲۳۷

تقدیم به محضر مقدسّه ی

السَّیدَهِ الْجَلیلَهِ الْجَمیلَهِ، اَلْمَعْصُومَهِ الْمَظْلُومَهِ، اَلکَریمَهِ النَّبیلَهِ، اَلْمَکْرُوبَهِ الْعَلیلَهِ، ذاتِ الْاَحْزانِ الطَّویلَهِ فِی الْمُدَّهِ الْقَلیلَهِ، اَلرَّضِیهِ الْحَلیمَهِ، اَلعَفیفَهِ السَّلیمَهِ، اَلْمَجْهُولَهِ قَدْرًا وَ الْمَخْفِیهِ قَبْرًا، اَلْمَدْفُونَهِ سِرًّا وَ الْمَغْصُوبَهِ جَهْرًا، سَیدَهِ النِّساءِ، اَلْاِنْسِیهِ الْحَوْراءِ، اُمِّ الْاَئِمَّهِ النُّقَباءِ النُّجَباءِ، بِنْتِ خَیرِ الْاَنْبِیاءِ، اَلطّاهِرَهِ الْمُطَهَّرَهِ، اَلبَتُولِ الْعَذْراءِ، فاطِمَهَ التَّقِیهِ النَّقِیهِ.

(۵)

سیمای رجعت در آیینه ی آیات نورانی قرآن و دیگر کتب آسمانی:
گلواژه ی رجعت:
رجعت در لغت به معنای بازگشت، و در اصطلاح، بازگشت گروهی از مردگان به دنیا، پیش از رستاخیز می باشد.
خداوند منّان گروهی از مردگان را به هنگام ظهور امام زمان (علیه السلام) به این دنیا باز می گرداند، برخی از آن ها را عزّت می دهد، و برخی دیگر را خوار می سازد.
گروهی از صالحان را برمی گرداند، تا دولت حقّه را مشاهده کنند، به عزّت، شکوه و آرزوی دیرینه ی خود برسند.
گروهی از تبهکاران را برمی گرداند، تا انتقام ستم دیدگان را از آن ها بگیرد، و دل رنج دیده ها با مشاهده ی ذلّت آن ها مسرور گردد.
آنگاه هر دو گروه می میرند، و به هنگام رستاخیز عمومی برانگیخته می شوند، تا به ثواب و عقاب جاویدان برسند.(۱)
زیر بنای رجعت، قدرت بی پایان حق تعالی است، خداوند با قدرت بیکران خود، استخوان های پوسیده و اجسام فرسوده ای را که هزاران سال در زیر خاک ها نهفته اند، به زندگی باز می گرداند، تا هابیلیان شاهد انتقام الهی، از قابیلیان در راستای تاریخ باشند.
-----------------
۱- ۱. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۷۷؛ همو، تصحیح الاعتقاد، ص۹؛ همو، المسائل السّرویّه، ص۳۲.

(۱۵)

خداوند با رجعت انسان ها، دورنمای رستاخیز را در سرتاسر گیتی به نمایش می گذارد و هزاران انسان را، که از قرن ها پیش در زیر خاک ها مدفون شده اند، با یک فرمان جان می بخشد، تا پیش از رستاخیز شاهد گرفتن حق مظلومان از ستم پیشگان باشند.
پیشینه ی رجعت:
قرآن کریم در آیات فراوان از وقوع رجعت در میان اقوام گذشته خبر داده، که با تعدادی از آن ها در این کتاب آشنا می شوید.
پس از ثبوت وقوع آن در میان اقوام گذشته، اثبات امکان و لزوم وقوع آن در میان امّت اسلامی نیز ثابت می شود، زیرا:
۱. بهترین دلیل بر امکان هر چیزی وقوع آن است.
پس از اثبات وقوع آن در میان اقوام پیشین، در مورد امکان وقوع آن در میان امّت اسلامی، هیچ شک و تردیدی باقی نمی ماند.
۲. براساس قاعده ی معروف: «حکم الأمثال فیما یجوز و ما لا یجوز»، اگر ثابت شود که آن در میان گذشتگان واقع شده، احتمال امتناع آن از بین می رود و ممکن بودن آن ثابت می شود.
۳. در احادیث فراوان از رسول اکرم، آمده است که:
آنچه در امّت های پیشین واقع شده، حتماً در این امّت نیز واقع خواهد شد. و اینک به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
لَتَرْکَبُنَّ سَنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُم؛
بی گمان راهی را که پیشینیان پیموده اند، شما نیز خواهید پیمود.(۱)
-----------------
۱- ۱. احمد حنبل، المسند، ج ۵، ص۲۱۸ و ۳۴۰.

(۱۶)

لَتَرْکَبُنَّ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ؛
بی گمان دقیقاً همان راه پیشینیان را، همانند تطابق دو لنگه ی کفش خواهید رفت.(۱)
لَتَرْکَبُنَّ سُنَنَ مِنْ قَبْلِکُمْ؛
بی گمان راه پیشینیان را خواهید پیمود.(۲)
لَتَرْکَبُنَّ سُنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، شِبْراً بِشِبْرٍ، وَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ، حَتَّی لَوْ دَخَلُوا جُحْر ضَبٍّ لَدَخَلتُم؛
بی گمان راه پیشینیان را، وجب به وجب، ذراع به ذراع خواهید پیمود. اگر آن ها به لانه ی سوسماری داخل شده باشند، شما نیز داخل خواهید شد.(۳)
لَتَرْکَبَنَّ طَرِیقَتُهُمْ حَذْوَ الْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ؛
بی گمان همانند تطابق دو تیرکمان، راه آن ها را خواهید پیمود.(۴)
احادیث یاد شده عموماً از منابع اهل سنّت تقدیم گردید، این احادیث از طریق اهل بیت (علیهم السلام) به قدری زیاد است، که دو تن از محدّثان بزرگ، کتاب مستقلی در این رابطه تألیف کرده اند:
۱. فضل بن شاذان، متوفّای ۲۶۰ ق.
۲. شیخ صدوق، متوفّای ۳۸۱ ق.
-----------------
۱- ۱. طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۶: ص۲۰.
۲- ۲. بخاری، التاریخ الکبیر، ج ۴: ص۱۶۳.
۳- ۳. حاکم، المستدرک علی الصّحیحین، ج ۴: ص۴۵۵؛ سیوطی، الدرّ المنثور، ج ۶: ص۵۶؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۷: ص۲۶۱؛ متّقی هندی، کنز العمّال، ج۱۱: ص۱۳۴؛ قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، ج۱۹: ص۲۷۹.
۴- ۴. طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰: ص۳۹.

(۱۷)

هر دو محدّث بزرگوار کتاب خود را «حذو النّعل بالنّعل» نامیده اند.(۱)
روی این بیان اگر ثابت شود که رجعت در میان امّت های پیشین واقع شده، نه تنها امکان، بلکه ضرورت وقوع آن در میان امّت اسلامی ثابت خواهد شد.
رجعت در میان پیشینیان:
در کتابی که پیش رو دارید، آیات شماره ی یک تا شماره شش، شش نمونه از بازگشت انسان ها پس از مرگ به این دنیا را در میان امّت های پیشین بیان نموده است.
شیخ حرّ عاملی، در کتاب گرانسنگ: «الایقاظ من الهجعه فی اثبات الرّجعه» ۲۶ روایت از رسول گرامی اسلام۹ نقل کرده، که آنچه در امّت های پیشین اتّفاق افتاده، مو به مو، در امّت من نیز واقع خواهد شد.(۲)
رجعت در امّت اسلامی:
بر اساس روایات فراوانی که از خاندان عصمت و طهارت: به ما رسیده، در میان امّت اسلامی نیز به مواردی از وقوع رجعت در قرون اوّلیّه برمی خوریم،(۳) که تعداد ۷۰ مورد آن را شیخ حرّ عاملی گرد آورده است.(۴)
عبد الله بن محمّد بن عبید، مشهور به: «ابن ابی الدّنیا» (۱۸۰ - ۲۸۱ ق) کتابی به نام: «من عاش بعد الموت» در این رابطه گرد آورده است.(۵)
-----------------
۱- ۱. نگارنده، کتابنامه ی حضرت مهدی  (عجّل الله فرجه)، ج۱: ص۲۱۹.
۲- ۲. شیخ حرّ، الایقاظ، ص۹۸ - ۱۱۱.
۳- ۳. طبرسی، مجمع البیان، ج ۹: ص۵۳؛ بحرانی، تفسیر البرهان، ج ۴: ص۱۵۱؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج ۴: ص۳۹۷؛ حویزی، نور الثّقلین، ج ۴: ص۶۱۰.
۴- ۴. شیخ حرّ، الایقاظ، ص۱۸۸- ۲۳۱.
۵- ۵. ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۱۳: ص۴۰۳.

(۱۸)

وی در این کتاب، ۶۴ مورد از افرادی که در سه قرن اوّل اسلامی، پس از مرگ، زنده شده، کم یا زیاد، زنده مانده اند را معرفی کرده است.(۱)
دکتر «رایموند مودی» در این رابطه کتابی نوشته و آن را «بازگشت روح» نام نهاده است.
او در این کتاب، از کسانی سخن گفته که طبق نظر پزشک قانونی، مرده، سپس زنده شده اند.(۲)
بر اساس روایات اسلامی، کتاب ابن ابی الدّنیا و دکتر رایموند مودی، بازگشت روح به بدن و زنده شدن انسان پس از مرگ، نه تنها ممکن، بلکه اتفاق افتاده است و از نظر زیست شناسی نیز مانعی ندارد.
لزوم اعتقاد به رجعت:
آیات فراوانی از قرآن کریم، بر اساس روایات معصومین (علیهم السلام)، به رجعت تفسیر شده، که ۸۰ نمونه ی آن ها را در این کتاب ملاحظه می فرمایید.
در چهلمین آیه ای که در این کتاب، با کُد ۸۳ / ۲۷ بیان شده، آمده است:
«وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً مِمَّنْ یکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یوزَعُونَ»؛
آن روز از هر امّتی گروهی را محشور می سازیم که منکر آیات ما بودند، آن ها بازداشت می شوند.(۳)
به یقین این آیه مربوط به رستاخیز نیست، زیرا در رستاخیز همه محشور می شوند و احدی فروگذار نمی شود.(۴)
-----------------
۱- ۱. این کتاب به سال ۱۴۰۶ ق. در ۱۵۱ صفحه، در بیروت، از سوی عالم الکتب، منتشر شده است.
۲- ۲. مجلّه ی «التمدن الاسلامی» سال ۴۸، شماره ی ۴۸ و مجلّه ی «المختار» شماره ی شعبان ۱۴۰۰ ق.
۳- ۳. سوره ی نمل، آیه ی ۸۳.
۴- ۴. سوره ی کهف، آیه ی ۴۷.

(۱۹)

امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمودند:
«وَ لَا یرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً وَ مَنْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً»؛
تنها کسی در رجعت برمی گردد که مؤمن خالص، یا کافر خالص باشد.(۱)
پیشینه ی اعتقاد به رجعت:
اعتقاد به رجعت و بازگشت گروهی از مردگان پیش از رستاخیز، سابقه ای بس طولانی دارد و در همه ی کتب آسمانی به نمونه هایی از آن برمی خوریم.
اینک به سه نمونه، از سه دین معروف «یهود»، «نصاری»، و «مجوس» اشاره می کنیم:
۱. رجعت در عهد عتیق:
در کتاب «دانیال نبی» آمده است:
بسیاری از آنان که در خاک زمین آرمیده اند، بیدار خواهند شد، اینان به جهت حیات جاودانی و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانی.(۲)
پدر «آنتونیو دوژزو» از کشور پرتقال، رئیس پیشین دیر آگوستین های اصفهان، که پس از تشرّف به اسلام به نام: «علی قلی جدید الاسلام»، مشهور شد، در کتابی که به عنوان شرح و نقد تورات نوشته، فراز بالا را از دلایل روشن رجعت بیان کرده است.(۳)
۲.رجعت در عهد جدید
در کتاب مکاشفه ی یوحنای رسول آمده است:
-----------------
۱- ۱. علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲: ص۱۳۱؛ بحرانی، تفسیر البرهان، ج۳: ص۲۱۰.
۲- ۲. کتاب مقدّس، عهد عتیق، کتاب دانیال نبی، باب۱۲، فراز ۲.
۳- ۳. آنتونیو دوژزو، ترجمه، شرح و نقد سِفر پیدایش، ص۲۹۸.

(۲۰)

آنان که وحش و صورتش را پرستش نکردند و نشان او را بر پیشانی و دست خود نپذیرفتند، زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت کردند. سایر مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسید.(۱)
آنتونیو در مورد این فراز نیز به تفصیل سخن گفته، و دلالت آن را بر اثبات رجعت توضیح داده است.(۲)
۳. رجعت در آیین مجوس:
جز از طریق کتب زرتشتیان به کتاب آسمانی مجوس راه نداریم، از این رهگذر فرازی را از کتب زرتشتیان که برگرفته از کتاب مجوس است نقل می کنیم:
در بخش «یشت ها» از کتاب «اوستا» در ضمن فرازهای مربوط به «سوشیانت»(۳) آمده است:
بدان هنگام که مردگان دیگر باره زنده شوند و زندگی جاودانه آغاز گردد، «سوشیانت» بدر آید و جهان را به آرزوی خویش دیگرگون سازد.(۴)
سه فراز از سه کتاب مقدّس، سه آیین مشهور جهان، تورات، انجیل و اوستا نقل کردیم، در هر سه مورد بر زنده شدن مردگان تأکید شده و کاملاً روشن است که مربوط به رستاخیز نیست، بلکه در همین دنیا و پیش از رستاخیز می باشد.
روی این بیان، اعتقاد به رجعت، اختصاص به دین مقدّس اسلام ندارد، بلکه سابقه ای بس طولانی دارد، و در همه ی کتاب هایی که به اعتقاد پیروانشان کتاب آسمانی به شمار می آید، به صراحت و شفّافیّت آمده است.
-----------------
۱- ۱. کتاب مقدّس، عهد جدید، مکاشفه ی یوحنّا، باب۲۰، فرازهای ۵ و ۶.
۲- ۲. آنتونیو، همان، ص۲۹۹.
۳- ۳. آخرین رهایی بخش جهان.
۴- ۴. اوستا، بخش یشت ها، زامیاد یشت، کرده ی یکم، فراز یازدهم.

(۲۱)

تواتر احادیث رجعت:
با توجّه به این که دشمنان اهلبیت، برای از بین بردن کتاب های شیعیان در طول قرون و اعصار، تلاش فراوان نموده و بیش از ۹۰% کتاب های ما را از بین برده اند، هنوز احادیث بر جای مانده پیرامون رجعت بیش از حدّ تواتر است.
شیخ حرّ عاملی در کتاب گرانسنگ «الایقاظ» ۶۰۰ حدیث پیرامون رجعت گرد آورده و بعد از اثبات تواتر آن ها فرموده:
ثبوت رجعت از ضروریّات مذهب شیعه است.(۱)
مرحوم علامه مجلسی در دائره المعارف بزرگ خود می نویسد:
اگر احادیث رجعت متواتر نباشد، در هیچ موردی نمی توان ادّعای تواتر نمود.(۲)
رجعت هراسی:
در شماری از احادیث رجعت تأکید شده که چون منتقم الهی ظهور کند، دو بت بزرگ قریش را از قبر بیرون می کشد، به دار می زند، طعمه ی حریق می سازد و خاکسترشان را به باد می دهد.(۳)
در شمار دیگری آمده است، زنی که به «ماریه ی قبطیّه» مادر ابراهیم - فرزند پیامبر اکرم۹ تهمت زده بود را زنده می کند، بر او حدّ جاری می کند.(۴)
از این رهگذر شیفتگان آن ها از شنیدن نام رجعت هراس دارند و خیال
-----------------
۱- ۱. شیخ حرّ، الایقاظ، ص۶۰.
۲- ۲. مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۲۳.
۳- ۳. بحرانی، حلیه الأبرار، ج۲: ص۵۹۸ - ۶۰۶ (چاپ سنگی)
۴- ۴. طبری، دلائل الامامه، ص۴۸۵.

(۲۲)

می کنند که اگر احادیث رجعت در مجلسی مطرح شود، ترس آن است که سقف آن مجلس بر سرشان فرو بریزد!
سفیان بن عُیَینَه می گوید:
در خانه ی جابر جُعفی نشسته بودیم، چیزی گفت که از خانه اش بیرون رفتیم، زیرا ترسیدیم که سقف خانه بر سرمان فرو ریزد!(۱)
سفیان ثوری می گوید:
مردم از جابر بن یزید جعفی روایت می کردند، تا هنگامی که عقیده اش را ابراز کرد، دیگر از او حدیثی نقل نکردند! پرسیدند: چه چیزی را ابراز کرد؟ گفت: اعتقاد به رجعت را.(۲)
در حالی که خود سفیان می گوید:
جابر بسیار راستگو بود، من کسی را راستگوتر از او در نقل حدیث ندیدم.(۳)
جابر بن یزید جعفی بدون تردید، از راستگوترین اصحاب ائمّه بود، حتّی به اعتراف دشمنان اهل بیت (علیهم السلام)
۱) شعبه گوید: جابر از موثّق ترین انسان هاست.(۴)
۲) وکیع گوید: اگر در هر چیزی شک بکنید، در این شک نکنید که جابر جعفی ثقه است.(۵)
۳) سفیان گوید: جابر جعفی در نقل حدیث پارسا بود، من در حدیث پارساتر از او ندیده ام.(۶)
-----------------
۱- ۱. دمیری، حیاه الحیوان، ج۱: ص۴۵۹.
۲- ۲. مسلم، صحیح مسلم، ج۱: ص۲۰.
۳- ۳. آیه الله خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۴: ص۲۳.
۴- ۴. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱: ص۳۷۹.
۵- ۵. همان.
۶- ۶. همان.

(۲۳)

پس از اعتراف همه ی بزرگان جرح و تعدیل به وثاقت او، جریر می گوید:
من جابر بن یزید جعفی را ملاقات کردم، ولی حدیثی از او ننوشتم، زیرا به رجعت ایمان داشت.(۱)
زهیر می گوید:
از جابر شنیدم که گفت: نزد من ۰۰۰/۵۰ حدیث است که چیزی از آن را نقل نکرده ام.(۲)
از این رهگذر علمای شیعه در طول قرون و اعصار، به تألیف آثار گرانقدری در این رابطه همّت گماشته اند، که با عناوین ۱۳۰ مورد از آنها در مقدمه ی این کتاب آشنا می شوید، که تازه ترین آن ها کتاب حاضر است، که مؤلّف بزرگوار آن، با ابتکار و حسن سلیقه ی خود، آیات مربوط به رجعت را کُد گذاری کرده، برای هر آیه ای نامی برگزیده، آنگاه یک یا چند حدیث از منابع معتبر، در ذیل هر آیه ای آورده است.
امیدواریم نشر این اثر به تعمیم فرهنگ مهدویّت و غنای مکتب پربار تشیّع کمک کرده، مسائل مرتبط با رجعت را در دسترس پژوهشگران قرار دهد و شاهد انتشار ده ها کتاب جدید در این عرصه باشیم.
از خداوند منّان تقات روز افزون، مؤلّف، ناشر و دیگر دست اندرکاران چاپ و نشر این اثر ارزشمند را خواهانیم.

۱۵ ربیع الثانی ۱۴۳۶ ق.
حوزه ی علمیّه ی قم
علی اکبر مهدی پور

-----------------
۱- ۱. مسلم، صحیح مسلم، ج۱: ص۲۰.
۲- ۲. همان.

(۲۴)

۱- لغت رجعت:
«رجعت» در لغت، به معنی «بازگشتن» است، و کلمه ی «رجوع» در لغت به معنای بازگشتن به مبدأ، مکان و یا فعل و حالت اصلی، می باشد.
«ایاب» هم به معنای رجوع است، با این تفاوت که «ایاب» به برگشتن با اراده و اختیار گفته می شود، امّا رجوع به معنای اعم از آن استعمال می شود.
۲- اصطلاح رجعت:
«رجعت» در اصطلاح، بازگشت و زنده شدن بعضی از مؤمنان و بعضی از کافران، به این دنیا، در هنگام ظهور امام زمان (عجّل الله فرجه) است، و البته قبل از قیامت.
به تعبیری دیگر «رجعت»، عبارت است از اینکه خداوند، همزمان با ظهور حضرت مهدی۴، عدّه ای از بندگان صالح خودش را که در ایمان و عمل، اسوه ی مؤمنان بوده اند، و همچنین عدّه ای از کفّار و منافقان را که در کفر و نفاق، سر سلسله ی کفّار و منافقان بوده اند، به دنیا برمی گرداند، تا اینکه هر دو گروه، نتیجه ی اعمالشان را در این دنیا ببینند.
پس رجعت یک قیامت کوچکی است، که مهم ترین وجه مشترک آن با قیامت، زنده شدن مردگان، و خروج آنها از قبورشان، می باشد.

(۲۷)

۳- اعتقاد به رجعت:
اعتقاد به اصل «رجعت» از ضروریات مذهب شیعه ی امامیّه به شمار می رود، تمام ائمّه ی اطهار (علیهم السلام)، به طرق مختلف، و شاگردان و پیروان آنها، از صدر اسلام، به «رجعت» اعتقاد داشته و از این عقیده، دفاع و حمایت نموده اند.
شاید هیچ شعاری در تشیّع برجسته تر از «رجعت» نباشد، که قبول آن از نشانه های توحید است، و اعتقاد به آن از مظاهر ایمان به قدرت الهی محسوب می شود.
یکی از آثار سازنده و تربیتی اعتقاد به «رجعت»، این است که انسان را به آینده امیدوار نموده، و از سقوط در گرداب فساد و گناه، بازداشته، و از ترس اینکه او، از گروه رجعت کنندگان حذف شود، و فیض ملاقات معصومین (علیهم السلام) را در عصر شکوهمند رجعت، از دست بدهد، به تلاش و کوشش بیشتر در راه بندگی و اطاعت خداوند می پردازد، چنین شخصی اگر در این مسیر مقدّس، مرگ به سراغش بیاید، باکی نداشته، بلکه ازآن استقبال هم می نماید.
۴- احادیث «رجعت»:
در مسئله ی رجعت، قبل از هر چیز، باید به این نکته دقّت شود، که رجعت امری است ممکن، و عقلائی، و بهترین دلیل بر امکان آن، این است که دست قدرت الهی، نمونه های زیادی از آن را، که در گذشته ی تاریخ، به صورت معجزه، رخ داده است، توسّط بعضی از پیامبرانش، به بشر نشان داده، که این وقایع، در بعضی از کتب آسمانی، از جمله قرآن کریم، به ثبت رسیده است، که البته در این کتاب، به این آیات، و شرح و تفسیر آنها اشاره شده است.
علاوه بر آنچه که گفته شد، دلائلی که علمای شیعه بر این مسئله اقامه کرده اند، سه دسته است:

(۲۸)

۱- آیات قرآن کریم
۲- سنّت نبوی
۳. احادیث اهل بیت (علیهم السلام)، که عمده ترین دلیل آنان، احادیثی است که به صورت متواتر، از ائمّه ی اطهار (علیهم السلام) در این باره، روایت شده است.
در این بخش، از بین صدها حدیثی که در باره ی «رجعت» وجود دارد، بنا به اختصار، به بعضی از آنها، به عنوان نمونه، اشاره می نماییم:
الف) قال الشیخ فی کتاب «من لا یحضره الفقیه»: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یؤْمِنْ بِکَرَّتِنَا وَ...(۱)
مرحوم شیخ صدوق (قدس سره) در کتاب من لا یحضره الفقیه، از امام صادق (علیه السلام) روایت نموده که آن حضرت فرمودند: از ما نیست کسی که به رجعت ما ایمان نداشته باشد و...
ب)... عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: ذَکَرْنَا الْقَائِمَ (علیه السلام) وَ مَنْ مَاتَ مِنْ أَصْحَابِنَا ینْتَظِرُهُ، فَقَالَ لَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): إِذَا قَامَ أُتِی الْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ، فَیقَالُ لَهُ: یا هَذَا! إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُکَ، فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ، وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی کَرَامَهِ رَبِّکَ فَأَقِمْ.(۲)
از مفضل بن عمر نقل است که گفت: در خدمت حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) صحبت از حضرت قائم (علیه السلام)، و کسانی که در انتظار او جان داده اند، به میان آمد، حضرت فرمودند: هنگامی که قائم (علیه السلام) قیام کند، مأمورانی بر سر قبور مؤمنین بیایند، و گویند: مولای تو ظهور کرده است، اگر
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۷؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۰۰؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۹۲، ح۱۰۱؛ تفسیر الصافی، ج ۱: ص۴۴۰؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۳: ص۳۷۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳: ص۴۵۸، ح۴۵۸۳.
۲- ۲. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۷۱، ح۷۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۹۱، ح۹۸؛ کتاب الغیبه (طوسی (قدس سره) )، ص۴۵۹.

(۲۹)

می خواهی، به او ملحق شو، و اگر می خواهی، در جوار پروردگارت بمان.
ج) عَنْ محمّد بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْینَ وَ أَبَا الْخَطَّابِ یحَدِّثَانِ جَمِیعاً قَبْلَ أَنْ یحْدِثَ أَبُو الْخَطَّابِ مَا أَحْدَثَ أَنَّهُمَا سَمِعَا أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) یقُولُ: أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ یرْجِعُ إِلَی الدُّنْیا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی (علیهما السلام) وَ إِنَّ الرّجعه لَیسَتْ بِعَامَّهٍ وَ هِی خَاصَّهٌ لَا یرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْکَ مَحْضاً.(۱)
از محمّد بن مسلم نقل است که گفت: شنیدم: حمران بن اعین و ابو الخطاب، پیش از انحرافش، می گفتند: شنیدیم از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در حدیثی می فرمودند: اوّل کسی که از قبر بیرون می آید و به دنیا برمی گردد، حسین بن علی (علیه السلام) است، و رجعت، عمومی نیست، کسی به این دنیا بر نمی گردد، مگر اینکه مؤمن خالص و یا مشرک خالص باشد.
د) عَنْ بُرَیدِ بْنِ مُعَاوِیهَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) یقُول:... ثُمَّ قَالَ: أَمَا وَاللهِ لَا تَذْهَبُ الْأَیامُ وَ اللَّیالِی حَتَّی یحْیی اللهُ الْمَوْتَی، وَ یمِیتَ الْأَحْیاءَ، وَ یرُدَّ اللهُ الْحَقَّ إِلَی أَهْلِهِ، وَ یقِیمَ دِینَهُ الَّذِی ارْتَضَاهُ لِنَفْسِهِ وَ نَبِیهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا، فَوَ اللهِ! مَا الْحَقُّ إِلَّا فِی أَیدِیکُمْ.(۲)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم! روزها و شب ها به پایان نمی رسد، تا اینکه خداوند، مُرده ها را زنده نماید، و زنده ها را بمیراند، و خداوند، حقّ را به اهلش بازگرداند، و دینی را که مورد رضایت خود و
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۳۰۱؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۷۷، ح۸۸؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۳۹، ح۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۵۰۷، ح۱۲؛ حلیه الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار علیهم السلام، ج ۶: ص۳۶۸، ح۱۵؛ مختصر البصائر، ص۱۰۷، ح۲۳.
۲- ۲. إلزام الناصب، ج ۲: ص۳۰۰؛ بحار الأنوار، ج ۴۱: ص۱۲۷، ح۳۶؛ تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج ۴: ص۹۷، ح۸؛ الکافی، ج ۳: ص۵۳۸، ح۱.

(۳۰)

رسولش می باشد، به پا دارد، پس بشارت باد بر شما! بشارت باد بر شما! و بشارت باد بر شما! به خدا قسم! که حقّ جز در دست های شما نمی باشد.
ه-) عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ الصادق (علیه السلام):... یا أَبَا بَصِیرٍ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اللهُ إِلَیهِ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا قِبَاعُ سُیوفِهِمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ فَیبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یمُوتُوا فَیقُولُونَ بُعِثَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ مَعَ الْقَائِمِ...(۱)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) به ابو بصیر فرمودند: ای ابا بصیر! هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند گروهی از شیعیان ما را، که دسته های شمشیرشان را روی دوششان گذارده اند، زنده نماید، این خبر به گوش جمعی از شیعیان ما، که هنوز نمرده اند، برسد، آنها به هم گویند: فلانی و فلانی و فلانی از فبرهایشان بیرون آمده اند و زنده شده اند، و همراه حضرت قائم (علیه السلام) هستند.
۵- ادعیه و «رجعت»:
در برخی از ادعیه ای که از گنجینه های علم خاندان وحی به ما رسیده، موضوع «رجعت» در قالب دعا، بیان شده، که ما در اینجا، به بعضی از آنها اشاره می نماییم:
الف) دعای روز سوّم شعبان:
چون اوّلین شخصیتی که در زمان رجعت زنده می شود، حضرت امام حسین (علیه السلام) می باشند، از دعای روز ولادت ایشان شروع می کنیم:
-----------------
۱- ۱. إثبات الهداه، ج ۵: ص۶۳، ح۵۴؛ إلزام الناصب، ج ۱: ص۷۰؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۴۸، ح۲۴؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۹۲، ح۱۰۲؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۷: ص۲۰۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۵۴، ح۸۳، الکافی، ج ۸: ص۵۱: ح۱۴.

(۳۱)

خَرَجَ إِلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ الْهَمَدَانِی، وَکِیلِ أَبِی محمّد (علیه السلام): أَنَّ مَوْلَانَا الْحُسَینَ (علیه السلام) وُلِدَ یوْمَ الْخَمِیسِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْ شَعْبَانَ، فَصُمْهُ وَ ادْعُ فِیهِ بِهَذَا الدُّعَاءِ:
«اللهمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِی هَذَا الْیوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ بَکَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِیهَا وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عَلَیهَا وَ لَمَّا یطَأْ لَابَتَیهَا، قَتِیلِ الْعَبَرَهِ، وَ سَیدِ الْأُسْرَهِ، الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَهِ یوْمَ الْکَرَّهِ، الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّهَ مِنْ نَسْلِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِی أَوْبَتِهِ، وَ الْأَوْصِیاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَیبَتِهِ، حَتَّی یدْرِکُوا الْأَوْتَارَ وَ یثْأَرُوا الثَّارَ وَ یرْضُوا الْجَبَّارَ وَ یکُونُوا خَیرَ أَنْصَارٍ، صَلَّی اللهُ عَلَیهِمْ مَعَ اخْتِلَافِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ.
اللهمَّ فَبِحَقِّهِمْ إِلَیکَ أَتَوَسَّلُ وَ أَسْأَلُ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُعْتَرِفٍ مُسِیءٍ إِلَی نَفْسِهِ مِمَّا فَرَّطَ فِی یوْمِهِ وَ أَمْسِهِ یسْأَلُکَ الْعِصْمَهَ إِلَی مَحَلِّ رَمْسِهِ.
اللهمَّ فَصَلِّ عَلَی محمّد وَ عِتْرَتِهِ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ وَ بَوِّئْنَا مَعَهُ دَارَ الْکَرَامَهِ وَ مَحَلَّ الْإِقَامَهِ.
اللهمَّ وَ کَمَا أَکْرَمْتَنَا بِمَعْرِفَتِهِ فَأَکْرِمْنَا بِزُلْفَتِهِ وَ ارْزُقْنَا مُرَافَقَتَهُ وَ سَابِقَتَهُ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یسَلِّمُ لِأَمْرِهِ وَ یکْثِرُ الصَّلَاهَ عَلَیهِ عِنْدَ ذِکْرِهِ وَ عَلَی جَمِیعِ أَوْصِیائِهِ وَ أَهْلِ أَصْفِیائِهِ الْمَمْدُودِینَ مِنْکَ بِالْعَدَدِ الِاثْنَی عَشَرَ النُّجُومِ الزُّهْرِ وَ الْحُجَجِ عَلَی جَمِیعِ الْبَشَرِ.
اللهمَّ وَ هَبْ لَنَا فِی هَذَا الْیوْمِ خَیرَ مَوْهِبَهٍ وَ أَنْجِحْ لَنَا فِیهِ کُلَّ طَلَبَهٍ کَمَا وَهَبْتَ الْحُسَینَ لِمحمّد جَدِّهِ، وَ عَاذَ فُطْرُسَ بِمَهْدِهِ، فَنَحْنُ عَائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ، نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ».(۱)
-----------------
۱- ۱. الإقبال بالأعمال الحسنه، ج ۳: ص۳۰۳؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۱۸؛ بحار الأنوار، ج ۹۸: ص۳۴۷، ح۱؛ زاد المعاد و مفتاح الجنان، ص۵۱؛ مختصر البصائر، ص۱۳۵؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج ۲: ص۸۲۶.

(۳۲)

در کتاب «اقبال» مرحوم سید بن طاوس (قدس سره) و کتاب «مصباح» مرحوم شیخ طوسی (قدس سره)، روایتی است از حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)، که آن را به صورت نامه، برای وکیلشان، قاسم بن علاء همدانی، فرستادند، که این طور نوشته بودند: مولای ما، حسین بن علی (علیهما السلام)، پنجشنبه سوّم شعبان به دنیا آمد، آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان:
خداوندا! به حق مولود امروز، که پیش از تولّد خبر شهادتش را دادی، و پیش از آنکه پا بر زمین مدینه نهد، آسمان و اهلش، و زمین و مردمش، بر او گریستند، آن کشته ی اشک، و سرور اهلبیت، که وی را در رجعت مدد می کنی، و در عوض شهادت امامان را از نسل او، و شفاء را در تربتش قرار دادی، و در هنگام بازگشت غلبه را برای او مقدّر کرده ای، و بعد از حضرت قائم و غیبت وی، اوصیائش را از عترت آن جناب مقرر کردی، تا انتقام خونهای مقدّس را بگیرند، و خدای جبار را خشنود کنند، و بهترین یاور دین باشند، رحمت خدا بر آنها باد، ما دام که شب و روز پشت سر یکدیگر در حرکت اند.
خداوندا! درود فرست بر محمّد و آلش، و ما را در زمره ی ایشان محشور فرما، و با ایشان در منزل نیکان و سرای جاودان جایمان ده.
خداوندا! چنانکه ما را به معرفت او سرفراز کردی، به مجاورتش نیز مفتخرمان فرما، و همنشینی او را نصیبمان گردان، ما را از آنان قرار ده که در برابر او تسلیم اند، و چون یاد او می کنند، درود فراوان بر او و دوازده ستاره ی فروزان، اوصیای بزرگوارش می فرستند.
خداوندا! امروز بهترین عطاها را به ما عنایت نما، چنانکه حسین (علیه السلام) را به محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) عطاکردی، خدایا! «فطرس» ملک به گهواره ی او پناه برد، ما به قبرش پناه آورده ایم، تربت پاکش را می نگریم و در انتظار بازگشتش به سر می بریم.

(۳۳)

ب) دعای افتتاح:
اللهمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِکَ وَ... تا آنجا که می فرماید:
«اللهمَّ وَ صَلِّ عَلَی وَلِی أَمْرِکَ، الْقَائِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ، حُفَّهُ بِمَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَیدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ، یا رَبَّ الْعَالَمِین...
اللهمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیکَ فِی دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ، تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاهِ إِلَی طَاعَتِکَ، وَ الْقَادَهِ إِلَی سَبِیلِکَ، وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَهَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ،... وَ انْصُرْنَا عَلَی عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّنَا، إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ.
اللهمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیکَ فَقْدَ نَبِینَا، صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ، وَ غَیبَهَ وَلِینَا، وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنَا، وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا، وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنَا، وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَینَا، فَصَلِّ عَلَی محمّد وَ آلِهِ، وَ أَعِنَّا عَلَی ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ، وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ، وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَ رَحْمَهٍ مِنْکَ تُجَلِّلُنَاهَا، وَ عَافِیهٍ مِنْکَ تُلْبِسُنَاهَا، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».(۱)
بارالها! ما به درگاه تو شکایت می کنیم از فقدان پیامبرمان (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، و غیبت امام مان، و بسیاری دشمنان مان، و کمی تعدادمان، و فتنه های سخت بر ما، و غلبه ی روزگار بر ما، پس درود فرست بر محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و آلش، و ما را در همه ی این امور یاری نما، به پیروزی زود رسی که از جانب خودت است، و برطرف ساختن رنج و سختی، و نصرت و یاری با اقتدار و عزّتمند، و سلطنت حقّه ای که تو آشکار گردانی، و رحمتی از توجّهت که بر همه ی ما شامل گردد، و لباس عافیت که ما را بپوشاند، به حق رحمت نامنتهایت، ای مهربانترین مهربانان عالم.
-----------------
۱- ۱. الإقبال بالأعمال الحسنه، ج ۱: ص۱۴۲؛ بحار الأنوار، ج ۹۴: ص۳۳۲؛ تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج ۳: ص۱۰۸؛ زاد المعاد، مفتاح الجنان: ص۸۹؛ المصباح للکفعمی، ص۵۸۱.

(۳۴)

ج) دعای شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان:
عَنْ محمّد بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیدٍ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّالِحِینَ: قَالَ: وَ کَرِّرْ فِی لَیلَهِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ، وَ الشَّهْرِ کُلِّهِ، وَ کَیفَ أَمْکَنَکَ، وَ مَتَی حَضَرَکَ فِی دَهْرِکَ، تَقُولُ بَعْدَ تَمْجِیدِ اللهِ تَعَالَی وَ الصَّلَاهِ عَلَی النَّبِی وَ آلِهِ::
«اللهمَّ کُنْ لِوَلِیکَ الْقَائِمِ بِأَمْرِکَ، الْحُجَّهِ، محمّد بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِی، عَلَیهِ وَ عَلَی آبَائِهِ أَفْضَلُ الصَّلَاهِ وَ السَّلَامِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً، وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ مُؤَیداً، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً، وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طُولًا وَ عَرْضاً، وَ تَجْعَلَهُ وَ ذُرِّیتَهُ مِنَ الْأَئِمَّهِ الْوَارِثِینَ.
اللهمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ، وَ اجْعَلِ النَّصْرَ مِنْکَ لَهُ وَ عَلَی یدِهِ، وَ الْفَتْحَ عَلَی وَجْهِهِ، وَ لَا تُوَجِّهِ الْأَمْرَ إِلَی غَیرِهِ، اللهمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَکَ وَ سُنَّهَ نَبِیکَ، حَتَّی لَا یسْتَخْفِی بِشَیءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ.
اللهمَّ إِنِّی أَرْغَبُ إِلَیکَ فِی دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ، تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاهِ إِلَی طَاعَتِکَ، وَ الْقَادَهِ إِلَی سَبِیلِکَ، وَ «آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» وَ اجْمَعْ لَنَا خَیرَ الدَّارَینِ، وَ اقْضِ عَنَّا جَمِیعَ مَا تُحِبُّ فِیهِمَا، وَ اجْعَلْ لَنَا فِی ذَلِکَ الْخِیرَهَ بِرَحْمَتِکَ وَ مَنِّکَ فِی عَافِیهٍ، آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ، وَ زِدْنَا مِنْ فَضْلِکَ وَ َ یدِکَ الْمَلِیءِ، فَإِنَّ کُلَّ مُعْطٍ ینْقُصُ مِنْ مِلْکِهِ، وَ عَطَاؤُکَ یزِیدُ فِی مِلْکِک».(۱)
مرحوم سید بن طاوس (قدس سره) در اقبال، به اسناد خودش از ائمّه ی اطهار (علیهم السلام) روایت نموده که: این دعا را در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان، در حال سجده، برخاستن، نشستن، و در هر حال تکرار می کنی، و
-----------------
۱- ۱. الإقبال بالأعمال الحسنه، ج ۱: ص۱۹۱؛ بحار الأنوار، ج ۹۴: ص۳۴۹، ح۱۶.

(۳۵)

نیز هر قدر که می توانی و هرگاه که به یادت آمد در دوران زندگیت، می خوانی، پس از حمد خدای تبارک و تعالی، و درود بر پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) بگو:
خداوندا! برای ولی قائم به أمرت، حجّت بن الحسن مهدی (علیه السلام)، که بر او و بر پدرانش بهترین درود و سلام باد، در این ساعت و در همه ی ساعت ها، سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و تأیید کننده باش، تا این که بر سراسر زمینت فرمانروای مطاعش سازی، و از کران تا کران گیتی برخوردارش نمایی، و او و فرزندانش را از امامانِ وارث قرار دهی.
خدایا! او را یاری نموده، و به وسیله ی او پیروزی را برای (دین) خویش تحقّق بخش، و نصرت خود را برای او و به دست او فراهم آور، و یاری را به او اختصاص ده، و فتح و پیروزی را به روی او بگشای و امر (حکومت) را به غیر او متوجّه مساز.
خداوندا! دینت و سنّت پیامبرت، که درود و سلامت بر او و خاندانش باد، را به وسیله ی او آشکار نما، تا چیزی از حق را از بیم احدی از خلق مخفی ندارد.
خدایا! من به درگاه تو زاری می کنم به جهت دولتی گرامی که اسلام و اهل آن را به آن عزت دهی، و نفاق و اهل آن را خوار گردانی، و ما را در آن دولت از دعوت کنندگان به سوی طاعتت قرار داده، و در شمار راهنمایان به راهت منظور داری، و «در دنیا حسنه ای و در آخرت حسنه ای به ما عنایت فرمای و ما را از عذاب آتش نگهدار»، و خیر دنیا و آخرت را برای ما فراهم ساز، و تمام آنچه در آن دوست داری برای ما قرار ده، و اختیار آن را برایمان محفوظ بدار، به رحمتت و منت خودت و با عافیت، اجابت فرمای، ای پروردگار عالمیان! و از فضل و نعمتت بر ما بیفزای (و پیمانه مان را) پر کن، که هر بخشنده ای از دارائیش کاسته می شود، ولی عطای تو در ملکت می افزاید.
خدایا! من به درگاه تو زاری می کنم به جهت دولتی گرامی که اسلام و اهل آن را به آن عزّت دهی، و نفاق و اهل آن را خوار گردانی، و ما را در آن دولت از دعوت کنندگان به سوی طاعتت قرار داده، و در شمار راهنمایان به راهت منظور داری، و «در دنیا حسنه ای و در آخرت حسنه ای به ما عنایت فرمای و ما را از عذاب آتش نگهدار»، و خیر دنیا و آخرت را برای ما فراهم ساز، و تمام آنچه در آن دوست داری برای ما قرار ده، و اختیار آن را برایمان محفوظ بدار، به رحمت و منّت خودت و با عافیت، اجابت فرمای، ای پروردگار عالمیان! و از فضل و نعمتت بر ما بیفزای (و پیمانه مان را) پر کن، که هر بخشنده ای از دارائیش کاسته می شود، ولی عطای تو در ملکت می افزاید.

(۳۶)

د) دعای عهد:
فی مصباح الزّائر، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ محمّد الصَّادِقِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَی اللهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ، کَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا، فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللهُ تَعَالَی مِنْ قَبْرِهِ، وَ أَعْطَاهُ بِکُلِّ کَلِمَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَهٍ، وَ هُوَ هَذَا:
«اللهمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِی الرَّفِیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاهِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ...»
در کتاب «مصباح الزّائر» مرحوم سید بن طاوس (قدس سره) از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت نموده که حضرت فرمودند: هر کس چهل بامداد، دعای عهد را بخواند، از یاوران حضرت قائم (علیه السلام) خواهد بود، و اگر قبل از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند (هنگام ظهور) او را از قبر بیرون می آورد، و با هر کلمه ی این دعا، هزار ثواب به او عطا فرماید، و هزار گناه از نامه ی عمل او محو نماید، تا آنجا که به خداوند عرضه می دارد:
«... اللهمَّ إِنْ حَالَ بَینِی وَ بَینَهُ الْمَوْتُ، الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضیاً، فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی، مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدَّاعِی، فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی، اللهمَّ أَرِنِی الطَّلْعَهَ الرَّشِیدَهَ، وَ الْغُرَّهَ الْحَمِیدَهَ، وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَهٍ مِنِّی إِلَیهِ،...»(۱)
پروردگارا! اگر مرگ، که برای بندگانت یک امر حتمی قرار داده ای، میان من و آن حضرت جدائی انداخت، پس مرا از قبرم بیرون آور، تا در حالی که کفنم را پوشیده و شمشیرم را از غلاف درآورده ام و نیزه ام را به دست
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۸۱؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۹۵، ح۱۱۱ و ج ۹۹: ص۱۱۱؛ زاد المعاد، ص۳۰۲ و ص۵۴۲.

(۳۷)

گرفته ام، در میان آنها که در شهر حاضرند، یا آنان که کوچ می کنند، قرار گیرم و ندای دعوت کننده ی آن حضرت را اجابت کنم.
خداوندا! آن طلعت رعنا و آن صورت زیبا را به من بنما، و با نگاهی که به او می کنم، دیدگانم را روشن گردان.
۶- زیارات و «رجعت»:
در بسیاری از زیارتهائی که از ناحیه ی حضرات معصومین (علیهم السلام) رسیده است، اشاره به موضوع «رجعت» شده، که ما در این بخش به بعضی از آنها اشاره می نماییم:
الف) زیارت آل یاسین:
از محمّد بن عبد الله بن جعفر حمیری نقل است که گفت: امام زمان (عجّل الله فرجه) در جواب نامه ای، پس از جواب مسائل مختلفی، مرقوم فرمودند: بسم الله الرّحمن الرّحیم... وقتی که خواستید به وسیله ی ما متوجّه خداوند تبارک و تعالی شوید، چنانکه خدا فرموده است، بگوئید:
«سَلَامٌ عَلَی آلِ یس، السَّلَامُ عَلَیکَ یا دَاعِی اللهِ وَ رَبَّانِی آیاتِهِ،... وَ سَاقَ الزِّیارَهَ إِلَی أَنْ قَالَ:... وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّهُ اللهِ أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ، وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لَا رَیبَ فِیهَا، یوْمَ لا ینْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیراً،...»(۱)
سلام بر آل یاسین، سلام بر تو ای دعوت کننده به سوی خدا... مولای من! شما را گواه می گیرم و شهادت می دهم که شما حجّت خدا هستید، اوّل و آخر، شمائید، رجعت شما حق و بی تردید است، روزی که هرکس قبلاً
-----------------
۱- ۱. الاحتجاج (للطبرسی)، ج ۲: ص۴۹۴؛ إلزام الناصب، ج ۲: ص۸۳؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۵۱، ح۹۴؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۷۱، ح۵.

(۳۸)

ایمان نیاورده باشد، یا در ایمانش خیری به دست نیاورده باشد، ایمانش سودی نبخشد....
ب) زیارت جامعه ی کبیره:
عَنْ مُوسَی بْنِ عَبْدِ اللهِ النَّخَعِی، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ (علیه السلام)، فِی الزِّیارَهِ الْجَامِعَهِ، وَ سَاقَ الزِّیارَهَ إِلَی أَنْ قَالَ:
«... عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکُمْ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکُمْ، مُعْتَرِفٌ بِکُمْ، مُؤْمِنٌ بِإِیابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُم...»
از موسی بن عبد الله نخعی نقل است که گفت: حضرت امام علی الهادی (علیه السلام)، در سه قسمت از زیارت جامعه ی کبیره، اشاره به رجعت ائمّه ی اطهار (علیهم السلام) نموده اند:
یکی در این قسمت زیارت که می خوانیم:
«... عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکُمْ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکُمْ، مُعْتَرِفٌ بِکُمْ، وَ مُؤْمِنٌ بِإِیابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ،...»
... و من به حقّ شما عارف هستم، و بف فضل و برتری شما اقرار دارم و قبول دارم، و علوم شما را حق می دانم، و خود را در امان شما در آورده، دخیل شما شده ام، و به حقیت شما اعتراف می کنم، و به بازگشت شما معتقدم، و ایمان دارم، و تصدیق کننده ی رجعت شما هستم، و منتظر امر شما هستم، و انتظار زمان تشکیل دولت شما را می کشم...
و در فرازی دیگر از این زیارت می خوانیم:
«... وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّهٌ، حَتَّی یحْیی اللهُ دِینَهُ بِکُمْ، وَ یرُدَّکُمْ فِی أَیامِهِ، وَ یظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ، وَ یمَکِّنَکُمْ فِی أَرْضِهِ...»

(۳۹)

... و یاریم برای شما آماده است، تا آنکه خدا دینش را به وسیله ی شما زنده سازد، و شما را در ایام خود بازگرداند، و برای اجرای عدالتش پیروز سازد، و در زمین خودش تسلّط و تمکین بخشد...
و در بخش دیگری از زیارت جامعه می خوانیم:
«... وَ جَعَلَنِی مِمَّنْ یقْتَصُّ آثَارَکُمْ، وَ یسْلُکُ سَبیلَکُمْ، وَ یهْتَدِی بِهُدَاکُمْ، وَ یحْشَرُ فِی زُمْرَتِکُمْ، وَ یکِرُّ فِی رَجْعَتِکُمْ، وَ یمَلَّکُ فِی دَوْلَتِکُمْ، وَ یشَرَّفُ فِی عَافِیتِکُمْ، وَ یمَکَّنُ فِی أَیامِکُمْ، وَ تَقَرُّ عَینُهُ غَداً بِرُؤْیتِکُمْ...»(۱)
... و مرا در زمره ی کسانی قرار ده، که در پی شما گام همی سپارند، و به راه شما می روند، و در پرتو هدایت شما راه همی جویند، و در جمع شما محشور می شوند، و در رجعت شما برای پیکار بر ضدّ دشمنانتان باز می گردند، و در دولت شما به حکومت می رسند، و در جوّی از سلامت و عافیت شما به شرف و علوّ مقام نائل می شوند، و در ایام شما عزّت و تمکین می یابند، و فردا چشمشان به دیدار شما روشن می گردد.
ج) زیارت رجبیه:
مرحوم شیخ طوسی (قدس سره) از جناب ابو القاسم حسین بن روح نوبختی(رضوان الله علیه)، که سوّمین نایب خاصّ حضرت صاحب الامر۴ بوده است، روایت کرده، که حضرت فرمودند: در ماه رجب، در هر زیارتگاهی از مشاهد مشرّفه که بودی، به این زیارت، صاحب آن مزار را زیارت کن، پس چون وارد حرم می شوی بگو:
«الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِیائِهِ فِی رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَینَا مِنْ
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۹۹: ص۱۲۷، ح۴؛ عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج ۲: ص۲۷۲، ح۱؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه ی کبیره؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲: ص۶۰۹، ح۳۲۱۳.

(۴۰)

حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَب... وَ سَاقَ الزِّیارَهَ إِلَی أَنْ قَالَ:
... وَ أَنْ یرْجِعَنِی مِنْ حَضْرَتِکُمْ خَیرَ مَرْجِعٍ إِلَی جَنَابٍ مُمْرِعٍ وَ خَفْضٍ مُوَسَّعٍ وَ دَعَهٍ وَ مَهَلٍ إِلَی حِینِ الْأَجَلِ وَ خَیرِ مَصِیرٍ وَ مَحَلٍّ فِی النَّعِیمِ الْأَزَلِ وَ الْعَیشِ الْمُقْتَبَلِ وَ دَوَامِ الْأَکْلِ وَ شُرْبِ الرَّحِیقِ وَ السَّلْسَلِ وَ عَلٍّ وَ نَهَلٍ لَا سَأَمَ مِنْهُ وَ لَا مَلَلَ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ تَحِیاتُهُ حَتَّی الْعَوْدِ إِلَی حَضْرَتِکُمْ وَ الْفَوْزِ فِی کَرَّتِکُمْ وَ الْحَشْرِ فِی زُمْرَتِکُمْ...»(۱)
و از خدا می خواهد که باز به سوی شما بازگردد، و تلاش و بازگشت او به سوی شما پایان نپذیرد، و این که با بهترین بازگشت در حضور شما بازگردد، یعنی به سوی آستانه ی پرنعمت و زندگانی آسوده و گسترده و فراخی و آرامش تا به هنگام سرآمد عمر و بهترین بازگشت و جایگاه در نعمت فراوان ازلی و زندگانی نو و خوراکی های پیوسته و نوشیدن شراب و نوشیدنی های گوارا و نوشیدن های پی درپی که از آن خسته و دلتنگ نگردم و رحمت، برکات و درودهای خدا بر شما، تا هنگام بازگشت به حضور شما و کامیاب گردیدن به حضور در رجعت شما، و زنده شدن جزو گروه شما...
د) زیارت حضرت صاحب الامر۴:
زِیارَهٌ أُخْرَی یزَارُ بِهَا مَوْلَانَا صَاحِبُ الْأَمْرِ۴ إِذَا زُرْتَ الْعَسْکَرِیینِ (علیهما السلام)، فَأْتِ إِلَی السِّرْدَابِ، وَ قِفْ مَاسِکاً جَانِبَ الْبَابِ، کَالْمُسْتَأْذِنِ وَ سَمِّ، وَ انْزِلْ وَ إلیک السَّکِینَهَ وَ الْوَقَارَ، وَ صَلِّ رَکْعَتَینِ فِی عَرْصَهِ السِّرْدَابِ،ِ وَ قُل:
پس از زیارت امامین عسکریین:، نزد سرداب غیبت حضرت صاحب الامر۴ برو، و کنار درب بایست، و درها را با دست خود بگیر، و صدا را در
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۳۶؛ بحار الأنوار، ج ۹۹: ص۱۹۵؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج ۲: ص۸۲۱؛ مفاتیح الجنان، زیارت رجبیه.

(۴۱)

سینه رفت و برگشت بده، همانند کسی که اجازه ی وارد شدن می خواهد، و «بسم الله الرّحمن الرّحیم» بگو، و به آرامی، و با حضور قلب پایین برو، و در فضای سرداب دو رکعت نماز بخوان، سپس بگو:
«اللهُ أَکْبَرُ اللهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ اللهُ أَکْبَرُ، وَ للهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ للهِ الَّذِی هَدانا لِهذا، وَ عَرَّفَنَا أَوْلِیاءَهُ... وَ سَاقَ الزِّیارَهَ إِلَی أَنْ قَالَ:
... اللهمَّ کَمَا جَعَلْتَ قَلْبِی بِذِکْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلَاحِی بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حَالَ بَینِی وَ بَینَ لِقَائِهِ الْمَوْتُ، الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْماً، وَ أَقْدَرْتَ بِهِ عَلَی خَلِیقَتِکَ رَغْماً، فَابْعَثْنِی عِنْدَ خُرُوجِهِ ظَاهِراً مِنْ حُفْرَتِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، حَتَّی أُجَاهِدَ بَینَ یدَیهِ فِی الصَّفِّ الَّذِی أَثْنَیتَ عَلَی أَهْلِهِ فِی کِتَابِکَ، فَقُلْتَ: «کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ»
اللهمَّ طَالَ الِانْتِظَارُ، وَ شَمِتَ بِنَا الْفُجَّارُ، وَ صَعُبَ عَلَینَا الِانْتِصَارُ، اللهمَّ أَرِنَا وَجْهَ وَلِیکَ الْمَیمُونِ فِی حَیاتِنَا وَ بَعْدَ الْمَنُونِ، اللهمَّ إِنِّی أَدِینُ لَکَ بِالرّجعه بَینَ یدَی صَاحِبِ هَذِهِ الْبُقْعَهِ...»(۱)
خدایا! چنانکه دلم را با یادش آباد کردی، پس اسلحه ام را در جهت یاری اش آماده گردان، و اگر مرگ، که بر بندگانت حتم نمودی، و با آن بر آفریده هایت علی رغم آنان، قدرت نمایی کردی، بین من و دیدارش فاصله انداخت، پس مرا به هنگام ظهورش برانگیز، تا از قبرم سر برآورم، درحالی که کفن پوشیده ام، در پیش رویش به جهاد برخیزم، در صفی که در قرآنت، بر اهل آن ستایش نمودی، و فرمودی: «گویی آنان بنای استوارند».
خدایا! انتظار ما طولانی شد، و ناپاکان ما را شماتت کردند، و به دست آوردن پیروزی بر ما سخت گشت.
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۹۹: ص۱۰۳؛ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر  (عجّل الله فرجه).

(۴۲)

خدایا! جمال بامیمنت ولیّ ات را، در حیاتمان، و پس از مرگ، به ما بنمایان، خدایا! من در پیشگاه صاحب این بارگاه، برای تو به رجعت ایمان دارم...
ه-) زیارت ائمّه ی اطهار (علیهم السلام) از راه دور:
مرحوم شیخ طوسی (قدس سره) در کتاب «مصباح» در اعمال روز جمعه، از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمودند: هرکه بخواهد از راه دور پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام)، حضرت زهراء (قدس سره) و یا یکی از ائمّه ی اطهار (علیهم السلام) را زیارت کند، غسل کند... و بگوید:
«...إِنِّی مِنَ الْقَائِلِینَ بِفَضْلِکُمْ، مُقِرٌّ بِرَجْعَتِکُمْ، لَا أُنْکِرُ للهِ قَدْرَهُ، وَ لَا أَزْعُمُ إِلَّا مَا شَاءَ الله...»(۱)
من از کسانی هستم که اعتقاد به فضل شما دارم، رجعت شما را اقرار می کنم، و این قدرت را از خداوند انکار نمی نمایم، و به چیزی جز آنچه خداوند می خواهد عقیده ندارم...
و) زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام):
مرحوم شیخ طوسی (قدس سره) در کتاب «تهذیب» و «مصباح»، در زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام) از صفوان بن مهران نقل می کند که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: در زیارت اربعین بگو:
«... وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَ بِإِیابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرَائِعِ دِینِی، وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی، وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۰۱؛ بحار الأنوار، ج ۹۷: ص۱۸۹، ح۱۲؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج ۱: ص۲۸۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴: ص۵۷۹.

(۴۳)

مُعَدَّهٌ، حَتَّی یأْذَنَ اللهُ لَکُم، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ عَدُوِّکُمْ...»(۱)
... و شهادت می دهم که من به شما ایمان دارم، و به بازگشتتان، و احکام دینم، و سرانجام کارم یقین دارم، در هر امر پیرو شما هستم، و نیرویم برای نصرتتان آماده است، تا وقتی که خدا به شما رخصت خروج دهد، با شمایم، با شما، نه با دشمنان شما...
۷- زیبائی های «رجعت»:
وقتی انسان به آیات قرآن کریم و تفاسیر آنها و روایاتی که از ناحیه ی ائمّه ی اطهار (علیهم السلام) به ما رسیده است، به دقّت می نگرد، می بیند در زمان «رجعت» زندگی چه قدر زیبا خواهد شد.
تصوّر کنید، زندگی در زمان «رجعت» در کنار شخصیت هایی مثل پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و ائمّه ی اطهار (علیهم السلام)، که زنده می شوند و حضور دارند، چه قدر لذّت بخش و زیبا است.
حتّی وقتی انسان فکر ملاقات با بعضی از اصحاب پیامبر اکرم و امیر مؤمنان (علیهما السلام)، مثل جناب سلمان، را می کند، و یا دیدن شهدای کربلا، مثل حضرت علی اکبر و حضرت قاسم (علیهما السلام)، از جوانان، و جناب حبیب بن مظاهر، از پیرمردان را، به بخشی از زیبائی های رجعت پی می برد.
پس «رجعت» نقطه ی امید ی است، برای هر شیعه ی معتقد، و منتظر امام زمان (عجّل الله فرجه)، که اگر هم در طول عمرش توفیق دیدن مولایش حضرت صاحب الزمان (عجّل الله فرجه) را پیدا نکند، با امید به آینده، هیچ گاه خودش را در مقابل حوادث ناگوار زندگی نمی بازد، و با خواندن ادعیه ی مخصوص، از خداوند متعال می خواهد، که او را جزو رجعت کنندگان در زمان ظهور
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۱۷؛ بحار الأنوار، ج ۹۸: ص۳۳۱، ح۲؛ تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج ۶: ص۱۱۳؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج ۲: ص۷۸۸.

(۴۴)

حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، قرار دهد.
۸- اقوال علماء در باره ی «رجعت»:
اجماع علمای شیعه، احادیث رجعت را متواتر دانسته اند از جمله:
الف) مرحوم علامه شیخ صدوق (قدس سره) می فرماید:
و قد صحّ أنّ الرّجعه کانت فی الامم السّالفه، وَ قَالَ النَّبِی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه): «یکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ مِثْلُ مَا یکُونُ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَهِ، حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ، وَ الْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ».
فیجب علی هذا الأصل أن تکون فی هذه الأمّه رجعه.(۱)
«قول صحیح آن است که رجعت در میان امّت های پیشین بود است، و پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) فرمودند: «هر آنچه در بین امّت های پیشین اتفاق افتاده، در این امّت نیز اتفاق خواهد افتاد»، پس واجب است که در این امّت نیز «رجعت» باشد».
قَالَ الشَّیخُ الصَّدُوقُ فِی کِتَابِهِ الِاعْتِقَادَاتِ: إعتقادنا فِی الرّجعه أَنَّهَا حَقٌّ.(۲)
شیخ صدوق (قدس سره) در کتاب اعتقادات می گوید: عقیده ی ما، درباره ی رجعت این است که این رویداد قطعاً به وقوع می پیوندد.
ب) مرحوم علامه شیخ مفید (قدس سره) می فرماید:
«فقال: و قد قالت الإمامیه إن الله تعالی ینجز الوعد بالنصر للأولیاء قبل الآخره عند قیام القائم و الکرّه التی وعد بها المؤمنین فی العاقبه».(۳)
-----------------
۱- ۱. اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص۶۲.
۲- ۲. اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص۶۰، باب۱۸؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۲۸.
۳- ۳. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۴۶؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۳۰؛ الفصول المختاره، ص۱۵۳.

(۴۵)

«امامیه ها معتقدند که خداوند تعالی با نصرت دوستان خود، پیش از آخرت هنگام قیام حضرت قائم (علیه السلام)، و در آن رجعتی که راجع به آخر کار به مؤمنین وعده داده، به وعده ی خویش وفا می کند».
ج) مرحوم علامه سیّد مرتضی (قدس سره)، از علمای بزرگ شیعه، می گوید:
«انّ الذی تذهب الشیعه الإمامیه إلیه انّ الله تعالی یعید عند ظهور إمام الزّمان المهدی (علیه السلام) قوماً ممّن کان قد تقدّم موته من شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و معونته و مشاهده دولته، و یعید أیضاً قوماً من أعدائه لینتقم منهم فیلتذّوا بما یشاهدون من ظهور الحقّ و علوّ کلمه أهله، و الدّلاله علی صحّه هذا المذهب انّ الذی ذهبوا إلیه ممّا لا شبهه علی عاقل فی انّه مقدور لله تعالی غیر مستحیل فی نفسه، فانّا نری کثیرا من مخالفینا ینکرون الرّجعه إنکار من یراها مستحیله غیر مقدوره، و إذا ثبت جواز الرّجعه و دخولها تحت المقدور فالطریق الی إثباتها إجماع الإمامیه علی وقوعها فإنّهم لا یختلفون فی ذلک، و إجماعهم قد بینا فی مواضع من کتبنا انّه حجّه لدخول قول الإمام (علیه السلام) فیه، انتهی». (۱)
«خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام)، گروهی از کسانی که قبلاً از دنیا رفته اند به این جهان باز می گرداند، تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهده ی حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند، و نیز گروهی از دشمنان سرسخت را باز می گرداند تا از آنها انتقام گیرد... دلیل بر صحت این مذهب این است که هیچ عاقلی نمی تواند قدرت خدا را بر این امر انکار کند، چرا که این، امر محالی نیست در حالی که بعضی از مخالفین ما چنان این موضوع را انکار می کنند که گوئی آن را محال و غیر
-----------------
۱- ۱. سفینه البحار، ج۳: ص۳۱۵، (ماده ی رجع).

(۴۶)

ممکن می شمرند... دلیل بر اثبات این عقیده اجماع امامیه است، زیرا احدی از آنها با این عقیده مخالفت نکرده است».
د) مرحوم علامه شیخ حرّ عاملی (قدس سره) ضمن بیان بیش از ششصد حدیث و بیش از شصت آیه می گوید:
«... و لا ریب فی بلوغ الاحادیث المذکوره حدّ التواتر المعنوی بدلیل ایجابها للیقین، لکلّ من خلا قلبه من شبهه أو تقلید...»(۱)
«هیچ شکی نیست که این احادیث به تواتر معنوی رسیده است، زیرا برای کسی که قلبش از شبهه و تقلید پاک باشد، موجب یقین و قطع می شود.
و در جای دیگر می فرماید:
«... و قوه أحادیث الرّجعه و ادلتها کما رأیت، فانها وصلت الی حدّ التّواتر، بل تجاوزت بمراتب، فأوجبت القطع و الیقین بل کل حدیث منها موجب لذلک لکثره القرائن القطعیه من موافقه القرآن و الادلّه و السنّه النبویه...»(۲)
«... و احادیث و ادلّه ی رجعت، چنانکه معلوم شد، در کمال قوّت بلکه بحد تواتر یا به درجاتی بالاتر از تواتر است، از این جهت موجب قطع و یقین است، بلکه می توان گفت هریک از این احادیث به لحاظ شواهد قطعی زیادی که دارد موجب یقین است، زیرا با قرآن و ادلّه و سنّت پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) موافق است...»
ه-) مرحوم علامه مجلسی (قدس سره) بعد از نقل احادیث رجعت می گوید:
«اجمعت الشیعه علیها فی جمیع الأعصار و اشتهرت بینهم کالّشمس
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۳.
۲- ۲. همان، ص۴۲۸.

(۴۷)

فی رابعه النهار الی قوله: و کیف یشک مؤمن بحقیه الأئمه الاطهار (علیهم السلام) فیما تواتر عنهم فی قریب من مائتی حدیث صریح رواها نیف و اربعون من الثقات العظام و العلماء الأعلام فی ازید من خمسین من مؤلّفاتهم ک: ثقه الأسلام الکلینی، و الصدوق محمّد بن بابویه، و الشیخ ابی جعفر الطوسی، و السید المرتضی، و النجاشی، و الکشّی، و العیاشی، و علی بن ابراهیم، و سلیم الهلالی، و الشیخ المفید، و الکراجکی، و النعمانی، و الصفّار، و سعد بن عبد الله، و ابن قولویه، و علی بن عبد الحمید، و السید علی بن طاووس۵، و...»
«شیعه در تمام اعصار معتقد به رجعت بوده و این اعتقاد در میان آنان مسأله ای روشنی است.
سپس می افزاید:
چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار اهل بیت (علیهم السلام) ایمان داشته باشد و احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟
بیش از چهل نفر از علمای بزرگ شیعه، به طور متواتر، نزدیک دویست روایت را در بیش از پنجاه کتاب خود راجع به رجعت نقل کرده اند، که مرحوم کلینی، صدوق، طوسی، سید مرتضی، نجاشی، کشّی، عیاشی، قمی، سلیم هلالی، شیخ مفید، کراچکی، نعمانی، صفّار، سعد بن عبد الله، ابن قولویه، علی بن عبد الحمید و سید بن طاووس۵، در زمره ی آنها هستند».
سپس می گوید:
«و اذا لم یکن مثل هذا متواترا ففی ای شیءٍ یمکن دعوی التواتر مع ماروته کافّه الشیعه خلفا عن سلف؟!»(۱)
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۲۲.

(۴۸)

«اگر چنین مسأله ای متواتر قلمداد نشود، دیگر در چه مسأله ای می توان ادعای تواتر نمود، با آن که مسأله ی رجعت را تمام علمای شیعه در طول تاریخ از یکدیگر نقل نموده اند».
۹- کتابنامه ی رجعت:
چون مسئله ی «رجعت» یکی از اعتقادات ویژه ی شیعیان است و همواره مورد انتقاد و تهاجم دشمنان بوده، عالمای شیعه، کتابهای فراوانی پیرامون این موضوع تألیف نموده اند، و ما در اینجا به تعدادی از عناوین کتابهائی که مستقلاً در موضوع «رجعت» تألیف شده است، به ترتیب حروف تهجّی، اشاره می نمائیم:
۱. «آیات الحجه و الرّجعه»، تألیف: شیخ محمّدعلی حائری همدانی، متوفّای ۱۳۷۸ ق.
۲. «آیات الرّجعه»، تألیف: حاج میرزا محسن عماد، مشهور به خوشنویس و متخلص به «اردبیلی» که در سال ۱۳۵۷ ق، در تهران به چاپ رسیده است.
۳. «الآیات المأوله بالحجه و الرّجعه»، تألیف: شیخ محمّد علی بن حسن علی حائری سنقری همدانی(معروف به سنقری)، متوفّای ۱۳۷۸ ق، این اثر کتاب مفصلی است درباره ی امام زمان (علیه السلام) و قیام آن حضرت و رجعت، با استفاده از آیات و روایات و کتب شیعی و سنّی، و مرحوم حاج سید محمّد حسینی یزدی فیروزآبادی، تقریظی را بر آن نگاشته است.
۴. «اثبات الرّجعه»، تألیف: محدّث متبحّر و جلیل القدر مرحوم علامه محمّد باقر مجلسی، متوفّای سال ۱۱۱۰ ق، شیخ حرّ عاملی و محدّث نوری، از این کتاب به نام «رساله فی الرّجعه» نام برده اند.

(۴۹)

توضیح: مرحوم شیخ حرّ عاملی و مرحوم محدّث نوری از آن به «رساله فی الرّجعه» تعبیر کرده اند، ولی صاحب «الذّریعه» از آن به «اثبات الرّجعه» یاد نموده است. مصحّح بحارالانوار در شرح حال مرحوم علامه مجلسی (قدس سره) می نویسد: «این کتاب تاکنون به چاپ نرسیده است»، در حالی که این کتاب در سال ۱۰۷۸ ق، تألیف شده و در سال ۱۲۶۰ ق، در هندوستان به چاپ رسیده است، و اخیراً با تحقیقات آقای ابوذر بیدار در ۱۴۴ صفحه ی وزیری، تحت عنوان «رجعت» در تهران انتشار یافته است.
۵. «اثبات الرّجعه»، تألیف: مرحوم علامه بزرگوار آقا جمال خوانساری، متوفّای سال ۱۱۲۵ ق.
۶. «اثبات الرّجعه»، تألیف: شیخ حسن بن سلیمان بن محمّد حلّی، صاحب کتاب «مختصر بصائر الدرجات» که از شاگردان شهید اوّل و از محدثین عالیقدر شیعه در قرن هشتم هجری بوده است.
۷. «اثبات الرّجعه»، تألیف: آیه الله علامه حسن بن یوسف بن مطهر حلّی، مشهور به علامه حلّی، از علمای قرن هشتم، متوفّای سال ۷۲۶ ق.
۸. «اثبات الرّجعه»، تألیف: شیخ نور الدین علی بن حسین بن عبد العالی، مشهور به محقّق کرکی، متوفّای سال ۹۴۰ ق، از علمای نامی شیعه ی امامیه.
۹. «اثبات الرّجعه»، تألیف: میر محمّد عباس بن علی اکبر موسوی تستری، مفتی لکهنو، متوفّای ۱۳۰۶ ق.
۱۰. «اثبات الرّجعه»، تألیف: ملا سلطان محمود بن غلام علی طبسی، از محدثین عالیقدر قرن ۱۱ ق، و از شاگردان مرحوم علامه مجلسی (قدس سره).
۱۱. «اثبات الرّجعه»، تألیف: شیخ شرف الدین یحیی بحرانی، شاگرد محقّق کرکی و نایب او در یزد، و صاحب کتاب «اسامی المشایخ فی ذکر علماء الشیعه».
۱۲. «اثبات الرّجعه»، تألیف: میرزا حسن بن ملا عبد الرزاق لاهیجی قمی،

(۵۰)

مؤلّف کتاب «شمع الیقین»، که آن را به فارسی نوشته است.
۱۳. «اثبات الرّجعه»، تألیف: شیخ محمّد رضا طبسی، متوفّای ۱۴۰۵ ق، که در سال ۱۳۵۴ ق، در نجف اشرف به چاپ رسیده و به عربی و اردو نیز ترجمه شده است.
۱۴. «اثبات الرّجعه»، تألیف: شیخ سلیمان بن احمد آل عبد الجبار قطیفی، متوفّای ۱۲۶۶ ق.
۱۵. «اثبات الرجعه»، تألیف: حاج میرزا ولی الله اشراقی سرابی، متوفّای ۱۳۹۰ ق، که در سال ۱۳۶۳ ق، در تبریز چاپ شده است.
۱۶. «اثبات الرّجعه»، تألیف: ابو محمّد فضل بن شاذان ازدی نیشابوری، از اعلام قرن ۳ هجری، متوفّای سال ۲۶۰ ق، و از اصحاب حضرت جواد و حضرت هادی (علیهما السلام)، بوده و ۱۸۰ جلد کتاب پر ارج از خود به یادگار گذاشته، که سه جلد آنها مربوط به رجعت است، ولی متأسفانه از کتاب «اثبات الرّجعه» ایشان، تنها گزیده ی آن به نام «منتخب اثبات الرّجعه» موجود است.
۱۷. «اثبات الرّجعه»، تألیف: علی آل محسن، چاپ اوّل، تهران، مشعر، ۱۰۳صفحه، جیبی، ۱۴۲۹ق.
۱۸. «احادیث الرّجعه»، تألیف: آیت الله سیّد حسن صدر، متوفّای ۱۳۵۴ ق.
۱۹. «احیاء السنّه و اماته البدعه»، در اثبات رجعت، تألیف: سید دلدار علی نصر آبادی نقوی، متوفّای ۱۲۳۵ ق، که در هندوستان به چاپ رسیده است.
۲۰. «ارشاد الجهله المصرین علی انکار الغیبه و الرّجعه» منسوب به مرحوم ملا محمّد هاشم هروی خراسانی، از علماء و محدثین قرن ۱۲ هجری، عربی.
۲۱. «الامامیه و الرّجعه»، تألیف: میرزا عبد الله رزّاق همدانی، متوفای۱۲۹۱ ق، ردّیه بر کتاب «اسلام و رجعت» نوشته ی یکی از شاگردان شریعت سنگلجی، به نام فرید تنکابنی.

(۵۱)

۲۲. «انیس المحجّه فی کیفیه الرّجعه»، تألیف: مرحوم آیت الله میرزا محمّد باقر بن شیخ حسینعلی فقیه ایمانی اصفهانی، متوفّای ۱۳۷۰ ق.
۲۳. «ایقاظ الامّه من الضّجعه فی اثبات الرّجعه»، تألیف: سید محمّد مهدی بن محمّد موسوی خوانساری کاظمی، متوفّای ۱۳۹۱ ق، چاپ اوّل ۱۳۶۶ ق، در بغداد.
۲۴. «الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه»، تألیف: مرحوم علامه الشیخ محمّد بن الحسن الحر العاملی، صاحب «وسائل الشیعه»، از علمای قرن ۱۱ قمری، عربی، چاپ اوّل ۱۳۸۱ ق، قم، علمیّه،۴۳۲ص، وزیری، ترجمه به فارسی: احمد جنّتی، تصحیح سید هاشم رسولی محلاّتی، چاپ اوّل ۱۳۶۲شمسی، تهران، نوید، وزیری.
۲۵. «الایمان و الرّجعه»، تألیف: شیخ محمّد علی بن محمّد جواد شاه آبادی، (۱۲۵۳-۱۳۲۸ ش)، چاپ اوّل ۱۳۶۸ ق، سنگی، تهران، ۱۹۲ ص، رقعی، به همراه «الانسان و الفطره»، عربی.
۲۶. «ایمان به رجعت اهل بیت (علیهم السلام)»، یا صفیر ولایت، شرح زیارت جامعه ی کبیره، تألیف: آیت الله سیّد محمّد ضیاء آبادی، تهران، ۸۵، پالتوئی، ۱۸ص، فارسی/عربی.
۲۷. «ایمان و رجعت»، تألیف: سید جلال الدین حسینی ارموی، معروف به محدث ارموی، متوفّای ۱۳۹۹ هجری، ۴ جلد، خطی، نسخه ی کتابخانه ی فرزند مؤلّف در تهران، فارسی.
۲۸. «ایمان و رجعت»، تألیف: سید احمد شبیری زنجانی، معروف به آقا سید احمد زنجانی، متوفّای ۱۳۹۳ هجری، که در سال ۱۳۵۹ هجری تألیف کرده و یاوه گویی های عبدالوهّاب فرید تنکابنی را پاسخ گفته است.
۲۹. «بازگشت: نگاهی به مبحث رجعت»، تألیف: سیّد مجتبی حسینی، تهران، ۱۳۸۲ش، رقعی، ۱۸۸ص، فارسی.
۳۰. «بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، تحلیل و بررسی مسئله ی رجعت»،

(۵۲)

تألیف: خدامراد سلیمیان، قم، ۸۴ ش، رقعی، ۲۶۴ ص، فارسی.
۳۱. «بازگشت شهید در رجعت»، محمّد جواد خراسانی (متوفای ۱۳۹۷ق)، متن پیاده شده از سخنرانی وی، فارسی.
۳۲. «بحث حول الرّجعه»، تألیف: سید محمّد صدر، چاپ اوّل ۱۴۱۴ ق، بیروت، دار الاضواء، ۳۶ ص، جیبی، عربی.
۳۳. «برهان الشیعه فی اثبات الرّجعه»، تألیف: سید محمّد علی بن شرف الدین سنقری، چاپ اوّل ۱۳۶۹ ق، ۱۶۵ ص، در ردّ «کشف الحقّ»، محمّد بن جعفر گلپایگانی سنقری.
۳۴. «برهان الشیعه فی اثبات الرّجعه»، تألیف: شیخ عباس علی شاهرودی، چاپ اوّل۱۳۵۴ ق، سنگی، تهران، ۵۶ ص، جیبی، اثبات امکان رجعت، وقوع آن در امت های پیشین، بررسی سند روایات رجعت و دفع شبهات، فارسی.
۳۵. «بشارت الرّجعه یا بازگشت مردگان به دنیا»، تألیف: سید هبه الله بهشتی لاری، چاپ اوّل ۱۳۵۴شمسی، تهران، انتشارات گلی، ۱۷۶ ص، وزیری، فارسی، مؤلّف در این کتاب به اثبات رجعت به وسیله ی علوم طبیعی و روان شناسی پرداخته است.
۳۶. «بشاره الفرج»، تألیف: ملا محمّد بن عاشور کرمانشاهی تهرانی، معاصر فتحعلی شاه قاجار، صاحب کتاب «اعتذار الفقیر»، متوفای۱۲۵۰هجری.
۳۷. «بعث الاموات قبل ظهور الحجّه»، تألیف: شیخ محمّد باقر بهاری همدانی(متوفای۱۳۳۳ ق)، عربی.
۳۸. «بیان الفرقان»، تألیف: شیخ مجتبی قزوینی، متوفّای ۱۳۸۷ هجری، چاپ اوّل۱۳۸۰ ق، مشهد، انتشارات توس،۳۲۰ ص، وزیری، فارسی، که جلد پنجم آن را تحت عنوان «غیبت و رجعت» به مسئله ی رجعت اختصاص داده، شبهات مخالفان را پاسخ گفته است.

(۵۳)

۳۹. «بیداری امّت در اثبات رجعت»، ترجمه ی کتاب: «ایقاظ الامّه من الضّجعه فی اثبات الرّجعه»، مترجم: ابوالقاسم سحاب، متوفّای ۱۳۳۵شمسی، چاپ اوّل ۱۳۳۱شمسی، تهران.
۴۰. «پاسخ نامه ی ازگلی»، تألیف: سید علی نقی بن محمّد سدهی اصفهانی، معروف به فیض الاسلام (متوفای ۱۴۰۵ ق)، چاپ اوّل ۱۳۵۳ ق، تهران، کتابخانه ی ایران، ۸۴ص، رقعی، فاسی.
توضیح: این کتاب در پاسخ نامه ی عیسی ازگلی شمیرانی تهرانی، در اثبات رجعت با زبان ساده، و پاسخ اجمالی به انحرافات و شبهات شریعت سنگلجی است.
۴۱. «تحفه الشیعه در اثبات رجعت و ظهور ائمّه»، تألیف: حسین بن نصر الله ابن صادق الموسوی الحسینی الارومی، (متوفای۱۳۶۹ ق)، حسین عرب باغی، (۱۲۵۶ -۱۳۲۹)، چاپ اوّل ۱۳۳۵ ق، تبریز، به همراه «التحفه المهدویّه»، رحلی؛ چاپ پنجم ۱۳۵۸ ش، قم، وزیری، فارسی.
۴۲. «تحفه اهل الایمان لصاحب العصر و الزمان (عجّل الله فرجه)»، تألیف: محمّد بن عبد علی بن محمّد بن عبدالجبّار (ق۱۳)، نسخه ی کتابخانه ی وزیری یزد، شماره ی ۸۰۶، کتابت ۱۲۵۹ق، ۱۱۱ برگ، بحث در آیات و احادیث رجعت، عربی.
۴۳. «تفریح الکربه عن المنتقم لهم فی الرّجعه»، تألیف: سید محمود بن فتح الله حسینی کاظمی نجفی، متوفّای سال ۱۰۸۵ ق، عربی، نویسنده از معاصرین مرحوم شیخ حرّ عاملی بوده، و مرحوم شیخ در مقدمه ی کتاب «الایقاظ»، به این کتاب و مؤلّف محترم آن اشاره نموده است.
۴۴. «تلازم بین رجعت و ولایت»، مؤلّف ناشناخته، نسخه ی کتابخانه ی مدرسه ی آیت الله گلپایگانی، در مجموعه ی شماره ی ۳۱، بیان تلازم رجعت با ولایت امیر مؤمنان (علیه السلام) به سبک عرفانی، فارسی.

(۵۴)

۴۵. «تناسخ و مقایسه ی آن با رجعت»، تألیف: ایرج حافظی(ق ۱۴)، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه قم، ۱۳۷۷ش، استاد راهنما دکتر محمّد ذبیحی خبیری، فارسی.
۴۶. «تنبیه الامه فی اثبات الرّجعه»، تألیف: شیخ محمّد رضا طبسی خراسانی نجفی(۱۲۸۲-۱۳۶۳ ش۱۴۰۵/ ق)، چاپ اول ۱۳۴۵ ق، نجف، چاپخانه الغری،۳۲ ص، وزیری؛ چاپ دوم ۱۳۵۴ ق، نجف، ۴۸ ص، رقعی، آیات و احادیث رجعت، امکان رجعت، کتابنامه رجعت، ضروری بودن اعتقاد به رجعت، فارسی.
۴۷. «تنبیه الامه فی اثبات الرّجعه»، تألیف: الشیخ محمّد رضا الطبسی الخراسانی النجفی، وفات ۱۴۰۵ ق، قطع وزیری، فارسی، که در سال ۱۳۵۴ ق، در نجف اشرف به چاپ رسیده است.
۴۸. «جامعه البیان فی رجعه صاحب الزمان»، تألیف: علی بلادی بحرانی(۱۲۷۴-۱۳۴۰ ق)، نسخه ی کتابخانه ی شیخ محمّد صالح، خواهرزاده ی مؤلّف در قطیف، قصیده ای است در چهارصد بیت، عربی.
۴۹. «الجواهر المنضود فی اثبات الرّجعه الموعود»، تألیف: شیخ احمد بیان اصفهانی از فضلای معاصر، متولد سال ۱۳۱۴ ق.
۵۰. «جوهر المقصود فی اثبات الرّجعه الموعود»، تألیف: احمد بن محمّد حسن بیان الواعظین اصفهانی(۱۳۱۴-۱۳۷۱ ق)، چاپ اوّل ۱۳۵۴ ق، تهران، فارسی.
۵۱. «الحجّه و الرّجعه»، تألیف: محمّد بن حسین بن مهدی مهدوی سعیدی لاهیجی (متوفای۱۴۰۳ق)، عربی.
۵۲. «حذو النّعل بالنّعل»، تألیف: ابو محمّد فضل بن شاذان ازدی نیشابوری، از اعلام قرن سوّم هجری، متوفّای سال ۲۶۰ ق، عربی.
۵۳. «حذو النّعل بالنّعل»، تألیف: شیخ صدوق ابو جعفر محمّد بن علی بن

(۵۵)

حسین بن موسی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق (متوفای۳۸۱ ق)، عربی.
توضیح: فضل بن شاذان و شیخ صدوق، عنوان کتابشان را از حدیث معروف رسول اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) گرفته اند که می فرمایند: آنچه در امّت های پیشین واقع شده، مو به مو در این امّت نیز واقع خواهد شد. متن حدیث در بخش «رجعت در امّت اسلامی» آورده شده است.
۵۴. «حیاه الاموات بعد الموت»، تألیف: شیخ احمد بن ابراهیم بحرانی، متوفّای سال ۱۱۳۱هجری، که پسرش در «لؤلؤ البحرین» از آن یاد کرده است.
۵۵. «حیات الاموات»، تألیف: آقا جمال الدین محمّد بن آقا حسین خوانساری(متوفای ۱۱۲۵ ق)، فارسی.
توضیح: این اثر در سال ۱۱۰۶ قمری، برای شاه سلطان حسین صفوی، درباره ی رجعت و بازگشت ائمّه ی اطهار (علیهم السلام) و گروهی از مؤمنان در عصر حضرت حجّت۴، تألیف شده است.
۵۶. «دحض البدعه من انکار الرّجعه»، تألیف: شیخ محمّد علی بن حسن علی حائری سنقری همدانی(معروف به سنقری)، متوفّای ۱۳۷۸ ق، چاپ اوّل ۱۳۵۴ ق، نجف، ۶۴ ص، وزیری، عربی.
توضیح: در این اثر مباحثی پیرامون اصل امامت و اثبات دوازده نفر بودن آنان و نصوص مربوط به امام منتظر (علیه السلام) و مسأله ی رجعت مطرح شده، و با استفاده از روایات و اقوال علمای شیعه و سنّی ضروری بودن رجعت را نزد شیعه به اثبات رسانده است، و در پایان کتاب نامه ای از کتب شیعه و سنّی در این باره ارائه داده است.
۵۷. «دعائم الدّین و کشف الرّیبه فی اثبات الکره والرّجعه»، تألیف: شیخ محمّد محسن بن عنایت الله مشهدی (قرن ۱۲)، عربی.
۵۸. «دلائل الرّجعه، یا ایمان و رجعت»، این کتاب به نام میرزا غلامعلی

(۵۶)

عقیقی کرمانشاهی، منتشر شده، لکن به گفته ی صاحب «الذّریعه» مؤلّف حقیقی آن، آقای شیخ حسن علامی کرمانشاهی (۱۳۰۵-۱۳۹۴ ق)، فاضل معاصر است، چاپ اول ۱۳۲۳ ش،کرمانشاه، شرکت سعادت، ۱۳۹صفحه، فارسی، رقعی، که نام خود را مستور داشته، و ردیّه ای است بر کتاب «اسلام و رجعت»، که و به تفاوت رجعت و تناسخ می پردازد.
۵۹. «الدّین و الرّجعه»، تألیف: محمّد حسن تبریزی، در ردّ کتاب «اسلام و رجعت» اثر شریعت سنگلجی، در زمینه ی اسناد احادیث رجعت، عربی.
۶۰. «الرّجعه»، تألیف: ابی نضر محمّد بن مسعود عیاشی سمرقندی، صاحب کتاب تفسیر معروف عیاشی، و از بزرگان شیعه در قرن ۳ هجری، و از معاصرین ثقه الاسلام شیخ کلینی (قدس سره) بوده است.
۶۱. «الرّجعه»، تألیف: رئیس المحدثین، محمّد بن علی بن بابویه، مشتهر به «شیخ صدوق (قدس سره) » متوفّای سال ۳۸۱، و صاحب تألیفات کثیره.
۶۲. «الرّجعه»، تألیف: حمد بن صالح بن طوق قطیفی، نسخه ی کتابخانه ی آیت الله مرعشی، رساله ی دوازدهم از مجموعه ی شماره ی ۲۳۵۸، به خط مؤلّف، عربی.
۶۳. «الرّجعه»، تألیف: ابو یحیی احمد بن داوود بن سعید فزاری جرجانی، (قرن سوّم) از مستبصرین و اصحاب امام هادی (علیه السلام)، عربی.
توضیح: ابو یحیی احمد بن داود بن سعید فزاری جرجانی، از عالمان بلند مرتبه ی تشیع در قرن سوّم هجری است. او در گذشته از عالمان اهل سنّت بود و سپس به مذهب اهل بیت (علیهم السلام) گروید. وی در عصر امام هادی (علیه السلام) می زیسته و کتاب هایی در دفاع از مکتب تشیع نوشته است. شیخ طوسی در رجال خود، وی را در شمار یاران امام هادی (علیه السلام)

(۵۷)

ذکر کرده است. محمّد بن طاهر خزاعی، والی خراسان دستور داد او را، به خاطر ردّ یک حدیث که به دروغ در مورد خلیفه ی دوّم گفته شده بود، هزار ضربه شلاق بزنند، و سپس زبان و دست و پایش را قطع کنند و آن گاه به دار آویزند!
۶۴. «رجعت»، تألیف: ابراهیم ابراهیمی، قم، ۱۳۸۱ش، قطع پالتوئی، ص۷۲، فارسی.
۶۵. «رجعت»، نویسنده: علامه محمّد باقر مجلسی، تحقیق: ابوذر بیدار، تهران، ۸۴ ص، وزیری، ۱۴۴ص، فارسی.
۶۶. «رجعت» تألیف: سید ابو الحسن رفیعی حکمی قزوینی (متوفای ۱۳۹۵ ق)، چاپ اوّل ۱۳۵۳، تهران، کتابفروشی اسلام، ۳۸ ص، جیبی، فارسی، در سال ۱۳۶۹ قمری، با عنوان «رجعت و معراج»، به ضمیمه ی هفت مقاله ی دیگر، و در سال ۱۳۸۹ قمری، با عنوان «رجعت پس از ظهور»، چاپ سوّم ۱۳۹۷ قمری، تهران، کتابفروشی اسلام، ۵۰ص، رقعی.
۶۷. «الرّجعه»، تألیف: عبد الکریم بهبهانی، چاپ اوّل، قم، مجمع جهانی اهلبیت (علیهم السلام)، ۲۵صفحه، رقعی، ۱۴۲۲ق.
۶۸. «رجعت»، تألیف: محمّد باقر بهبودی، چاپ اوّل ۱۳۵۷ش، تهران، معراجی، نسخه ی کتابخانه ی مرکزی آستان قدس رضوی، ۳۸ ص، فارسی.
۶۹. «رجعت»، تألیف: سلیمان بن محمّد گیلانی تنکابنی، قرن ۱۲، نگارش در سال ۱۰۸۹ قمری، عربی.
۷۰. «رجعت از دیدگاه اسلام و ادیان»، تألیف: استاد علی اکبر مهدی پور، چاپ اوّل، زاهدان، امور اهل سنّت بلوچستان، ۲۸صفحه، وزیری، ۱۳۷۹ش.
۷۱. «رجعت از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث»، تألیف: حسن طارمی، چاپ

(۵۸)

اوّل ۱۳۶۵ش، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۷۹ ص، رقعی، زیر نظر جعفر سبحانی، فارسی.
۷۲. «رجعت از دیدگاه قرآن کریم و عترت» حمید کردنژاد، ۱۳۴۱ ش، چاپ اوّل ۱۳۷۷ش، تهران، مؤسسه ی فرهنگی انتشاراتی سیمیا، ۱۲۱ ص.
۷۳. «رجعت از دیدگاه متکلمان برجسته ی شیعی و رابطه ی آن با تناسخ»، تألیف: اصغر بهمنی، ۸۵ش، ۳۳۶ص، فارسی.
۷۴. «رجعت از نظر شیعه»، تألیف: شیخ نجم الدین طبسی، چاپ اوّل ۱۳۵۹ ش،۱۴۰۰ ق، قم، ناشر مؤلّف، ۱۴۲ ص، جیبی، فارسی.
۷۵. «رجعت از نگاه عقل و دین»، تألیف: غلام رضا مغیثی، چاپ اوّل ۱۳۸۰ ش، قم، ۹۶ ص، فارسی.
۷۶. «الرّجعه بین العقل والقرآن»، تألیف: حسن طارمی، تعریب: عبد الکریم محمود، چاپ اوّل ۱۴۰۷ ق، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۳۵ص، رقعی.
۷۷. «رجعت، بازگشت بزرگ در هنگام ظهور»، تألیف: حسین شهمیری، نسرین دمیرچی، تهران، ۸۶ش، رقعی، ۲۳۸ص، فارسی.
۷۸. «الرّجعه بین الظهور و المعاد»، تألیف: شیخ محمّد سند، چاپ اوّل، قم، دار زین العابدین، ۲جلد در یک مجلد، ۵۴۴صفحه، وزیری، ۱۳۹۳ش، چاپ دوّم، اصفهان، بهار قلوب، ۲جلد، ۷۶۶صفحه، وزیری، ۱۳۹۳ش.
۷۹. «رجعت، حکومت خاندان رسالت»، تألیف: محمّد خادمی شیرازی، ترجمه به اردو: حافظ اقبال حسین جاوید، چاپ لاهور، انتشارات ولی عصر، ۲۷۲صفحه، رقعی، ۱۴۰۹ق.
۸۰. «رجعت در آثار علامه ی مجلسی»، تألیف: نعمت الله صفری فروشانی، جلد دوّم یادنامه ی علامه مجلسی، به اهتمام مهدی مهریزی و هادی ربانی، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اوّل ۱۳۷۹ ش، فارسی.

(۵۹)

۸۱. «رجعت در دولت کریمه ی اهلبیت (علیهم السلام)»، برگرفته از کتاب «حق الیقین» علامه محمّد باقر مجلسی، متوفای ۱۱۱۰ق، به کوشش: مرتضی جنتیان، چاپ اوّل، اصفهان، کانون پژوهش، ۱۰۰صفحه، وزیری، ۱۳۷۹ش.
۸۲. «الرّجعه عند آل محمّد»، تألیف: شیخ اسماعیل حریری، چاپ اوّل، بیروت، دار الولاء، ۱۹۲صفحه، وزیری، ۱۴۲۴ق.
۸۳. «الرّجعه، العوده الی الحیاه الدّنیا بعد الموت»، بی نا، بی تا، چاپ قم، مرکز الرّساله، ۱۰۷صفحه، رقعی.
۸۴. «الرّجعه فی مصادر الفریقین»، تألیف: نجم الدّین طبسی، چاپ اوّل، بیروت، دار الولاء، ۴۸صفحه، رقعی، ۱۴۲۷ق.
۸۵. «الرّجعه و احادیثها»، تألیف: فضل بن شاذان بن خلیل، ابن محمّد ازدی نیشابوری (متوفای ۲۶۰ ق) نسخه ی کتابخانه ی میرزا ابراهیم امین الواعظین اصفهانی، عربی.
توضیح: در این کتاب به ذکر روایات رجعت و ظهور و احوال امام زمان (عجّل الله فرجه) پرداخته و تا قرن ۱۱ وجود داشته، و سید محمّد بن محمّد میرلوحی حسینی موسوی سبزواری اصفهانی (۱۰۸۵ ق) «کفایه المهتدی فی احوال المهدی» را در ترجمه، تفسیر و شرح چهل حدیث از این کتاب، نگاشته است.
۸۶. «الرّجعه و احادیثها المنقوله عن آل العصمه»، تألیف: سید احمد بن محسن، از احفاد میر احمد بن موسی الکاظم (علیه السلام)، از علماء قرن ۱۳ هجری، عربی.
۸۷. «الرّجعه و الرّد علی اهل البدعه»، تألیف: حسن بن سلیمان بن خالد حلی (قرن هشتم)، نسخه ی کتابخانه ی مرکزی آستان قدس رضوی، شماره ی ۲۰۸۱، عربی.

(۶۰)

۸۸. «الرّجعه و الظهور»، تألیف: محمّد طبیب زاده، چاپ اوّل ۱۳۷۷ ق، اصفهان، عربی.
۸۹. «الرّجعه و ظهور الحجّه»، تألیف: سید میرزا محمّد مؤمن دوست محمّد استرآبادی، داماد مرحوم ملا محمّد أمین استرآبادی، که مقیم مکّه ی معظمّه بود و پس از نوشتن این کتاب، در سال ۱۰۸۸ ق، در مکّه به شهادت رسید.
۹۰. «رجعت، یا بازگشت به جهان»، تألیف: محمّد رضا ضمیری، چاپ اوّل ۱۳۷۸ش، رقعی، ۸۰ص، تهران، فارسی.
۹۱. «رجعت یا بازگشت به دنیا پس از مرگ»، تألیف: محمّد حسین فصیحی، چاپ اوّل، زاهدان، امور اهل سنّت بلوچستان، ۲۶صفحه، وزیری، ۱۳۷۹ش.
۹۲. «رجعت، یا جامعه شناسی نجات»، تألیف: رجب خادمیان قزوینی، قزوین، ۱۳۷۹ش، رقعی، ۱۸۰ ص، فارسی.
۹۳. «رجعت، یا حیات دوباره، از دیدگاه عقل، قرآن و روایات»، تألیف: احمد علی طاهری ورسی، قم، ۸۶ش، وزیری، ۲۳۲ص، فارسی.
۹۴. «رجعت یا دولت کریمه ی خاندان وحی»، تألیف: محمّد خادمی شیرازی، چاپ اوّل ۱۳۶۵ ش۱۴۰۶ ق، تهران، مؤسسه ی نشر و تبلیغ، ۲۲۸ ص، وزیری، با مقدمه و ویرایش، جناب علامه حاج شیخ علی اکبر مهدی پور، فارسی.
۹۵. «رساله فی اثبات الرّجعه»، تألیف: محمّد علی ربانی خوراسگانی، چاپ اوّل۱۳۸۱ ق، نجف، ۸۰۵ ص، وزیری، به همراه «الهام ربانی» و چهار رساله ی دیگر، عربی.
۹۶. «رساله فی اثبات الرّجعه»، تألیف: ملا محمّد بن هاشم سرابی تبریزی از علمای معاصر، این کتاب در سه جزء به طبع رسیده است.

(۶۱)

۹۷. «رساله فی الرّجعه»، مؤلّف: ناشناخته،کتابخانه ی مرکزی آستان قدس رضوی، شماره ۹۷۳۶،کتابت ۱۲۸۰ ق، عربی.
۹۸. «رساله فی بقاء النفس و رجعتها بعد موت الجسد»، تألیف: احمد بن ابراهیم درازی بحرانی(متوفای ۱۱۳۱ ق)، عربی.
۹۹. «رساله فی قتال اهل القبله و انکار الرّجعه»، تألیف: عبد العزیز بن یحیی بن احمد بن عیسی جلودی، عربی.
۱۰۰. «رساله ای در بیان رجعت ائمّه:»، تألیف: حبیب الله شریف بن علی مدد کاشانی ساوجی(۱۲۶۲-۱۳۴۰ ق)، چاپ اول ۱۳۲۹ ش، به همراه «خواصّ الاسماء فی شرح الاسماء و اسرار الحسینیه»، و چاپ ۱۳۶۸ ق، وزیری، ترجمه به فارسی به کوشش احمد شریف زادۀ کاشانی.
۱۰۱. «رهبر گمشدگان فی اثبات الرّجعه»، تألیف: سید علی نقی بن محمّد سدهی اصفهانی، معروف به فیض الاسلام (متوفای ۱۴۰۵ ق)، چاپ اوّل ۱۳۵۳، اصفهان، چاپ دوّم ۱۳۵۹، اصفهان، ۳۰۰ ص، فارسی.
۱۰۲. «ستارگان درخشان»، ترجمه ی: «الشّیعه و الرّجعه» به فارسی: سید محمّد میر شاه ولد، ج ۱،چاپ دوّم ۱۳۷۱ ش، قم، مؤسسه ی انصاریان، ۵۱۸ ص، وزیری، ج ۲، با نام «رجعت از نظر شیعه»،چاپ اوّل ۱۳۸۱ ق،۵۶۰ ص، وزیری، ج ۲، با نام «رجعت از نظر شیعه»، چاپ دوّم ۱۳۷۶ ش، قم، دار النشراسلام.
۱۰۳. «سرّ مخزون در اثبات رجعت»، تألیف: علی صدرایی خویی، تبریز، رقعی، ۸۰ ص، فارسی.
۱۰۴. «سیف الانتقام فی حکومه قائم آل محمّد»، تألیف: ابراهیم بن محمّد باقرسخنور، نسخه: کتابخانه ی مؤلّف، ۵۰۵ ص، عربی.
۱۰۵. «سیمای رجعت در آئینه ی قرآن، تأویل و تفسیر آیات رجعت در روایات معصومین (علیهم السلام)»، تألیف: علی مشکینی، تهران، ۸۶ش، جیبی، ۲۳۲ص، فارسی.

(۶۲)

۱۰۶. «الشّموس المضیئه فی الغیبه و الظّهور و الرّجعه»، تألیف: علی سعادت پور(۱۳۰۵ ش)، چاپ اوّل ۱۴۱۶ ق۱۳۷۴ش، تهران، پیام آزادی،۲۴۰ص، ترجمه به فارسی: محمّد جواد وزیری فرد، با نام: «ظهور نور» پژوهشی نو و مستند پیرامون وقایع دو غیبت امام، ظهور و رجعت، چاپ اوّل ۱۳۷۶ش، قم، تشیع،۲۹۶ ص.
۱۰۷. «الشّیعه و الرّجعه»، تألیف: شیخ محمّد رضا طبسی خراسانی نجفی، مشهور به فاضل طبسی، ۱۴۰۵ق، چاپ اوّل ۱۳۷۴ق، نجف، چاپخانه حیدریه.
توضیح: این کتاب تفصیل یافته کتاب «تنبیه الامّه فی اثبات الرّجعه» از همین مؤلّف است که در جلد اوّل «اخبار مهدی منتظر» را آورده و در جلد دوّم با ذکر هفتاد آیه و ذکر تواتر احادیث رجعت به «بیان اثبات رجعت» پرداخته است.
۱۰۸. «شیعه و اعتقاد به رجعت، در قرآن و حدیث»، تألیف: جلیل فلاح تفتی، یزد، وزیری، ۱۸۴ص، فارسی.
۱۰۹. «ظهور و رجعت در اسلام (اهل سنّت)، مسیحیّت، یهودیّت و آیین زردشت»، تألیف: علی سعادت پرور، مترجم: محمّد جواد وزیری فرد، دانشیاران ایران، شهر ری، ۸۷ش، وزیری، ۲۶۴ص، فارسی.
۱۱۰. «عصر شکوهمند رجعت»، تألیف: محمّد رضا اکبری، تهران، ۸۷ش، رقعی، ۳۰۴ص، فارسی.
۱۱۱. «عقیده ی رجعت»، تألیف: سید محمّد عبادت تقوی، چاپ شده، اردو.
۱۱۲. «کتاب الرّجعه»، تألیف: حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی، عربی.
۱۱۳. «کتاب الرّجعه»، تألیف: احمد بن زین الدین احسایی (متوفای ۱۲۴۱ ق)، چاپ اوّل ۱۳۹۰ ق، به فرمان محمّد علی شاه قاجار، به همراه کتاب «العصمه در کتاب جوامع الحکمه» چاپ ۱۳۹۲ ق، کربلا، ۲۸۰ ص، وزیری؛ چاپ اوّل ۱۹۹۳ م، ۱۴۱۴ ق، و در بیروت، الدار العالمیه،۲۳۰ ص، وزیری، مصوّر،افست از روی چاپ ۱۳۹۲ ق،عربی.

(۶۳)

۱۱۴. «کتاب رجعت چهارده حدیث، از ولادت امام زمان (عجّل الله فرجه) تا رجعت ائمّه:»، تألیف: محمّد باقر بن محمّد تقی مجلسی، محقّق: سیّد حسن موسوی، ۱۳۸۲ش، وزیری، فارسی.
۱۱۵. «الکره و الرّجعه فی اثبات الرّجعه بالبیان العصری» تألیف: سید محمّد صادق بن باقر بن محمّد موسوی هندی، چاپ اوّل، نجف اشرف، با رعایت اختصار به برخی از آیات رجعت پرداخته است، عربی.
۱۱۶. «کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم»، تألیف: سید محمّد جعفر روضاتی، قم، رسالت، وزیری، فارسی/عربی، (کتاب حاضر).
۱۱۷. «مجالس شب های شنبه» بیانات آیت الله العظمی حاج سید تقی طباطبایی قمی، در جلسات شب های شنبه، پیرامون مسئله ی رجعت (۱۳۰۱ ش)، به قلم عباس حاجیانی رشتی،چاپ اوّل ۱۳۷۱ش،۱۴۱۶ ق، قم.
۱۱۸. «محاضرات فی الرّجعه»، تألیف: سید علی الحسینی الصدر، انتشارات دارالعلوم، بئرالعبد، لبنان.
۱۱۹. «مختصر اثبات الرّجعه»، تألیف: فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری (متوفای ۲۶۰ ق)، تلخیص سیّد بهاء الدین علی بن غیاث الدین عبد الکریم بن عبد الحمید نیلی (متوفای ۷۹۰ ق) چاپ اوّل ۱۴۰۹ ق، قم، مؤسسه ی آل البیت، وزیری.
۱۲۰. «مسئله ی رجعت»، مجموعه رسائل و مقالات فلسفی، به کوشش غلام حسین رضانژاد، چاپ اوّل ۱۳۶۷ ش، تهران، الزهرا، فارسی.
۱۲۱. «مسئله ی رجعت از دید قرآن و سنّت و عقل»، تألیف: سیّد محمّد علی موحّد ابطحی اصفهانی (متوفای ۱۳۸۱ ش)، چاپ نشده است، فارسی.
۱۲۲. «مسئله ی رجعت و ظهور در آیین زردشت»، تألیف: صادق هدایت (۱۲۸۱-۱۳۳۰ ش)، چاپ اوّل ۱۹۴۴ م۱۳۲۳ش، تهران، چاپخانه ی فرهنگ، ۱۲۸ص، جیبی.
۱۲۳. «مسئله فی الرّجعه»، تألیف: شیخ مفید ابی عبد الله محمّد بن

(۶۴)

محمّد بن نعمان عکبری (متوفای ۴۱۳ ق)، نسخه ی کتابخانه ی آیت الله مرعشی، عربی.
۱۲۴. «مناهج الوصول فی تفسیر آیات الاصول»، مؤلّف ناشناخته، درپایان باب چهارم به صورت مفصّل به اثبات رجعت در نزد شیعه پرداخته است، عربی.
۱۲۵. «مهدی (علیه السلام) و مسئله ی رجعت»، تألیف: سیّد ابو الحسن مولانا (۱۳۰۳ ش)، چاپ اوّل ۱۳۷۵ ش، تبریز، نور ولایت، فارسی.
۱۲۶. «النّجعه فی اثبات الرّجعه»، تألیف: سید علی نقی بن ابو الحسن نقوی لکهنوی(۱۳۲۳-۱۴۰۸ ق)، چاپ اوّل ۱۳۵۴ ق، لکهنو، عربی.
۱۲۷. «النّجعه فی الرّجعه»، تعریب رساله ی فارسی شیخ محمّد رضا طبسی، ترجمه به عربی: سید محسن نواب رضوی لکهنوی (متوفای۱۳۸۹ ق)، چاپ اول ۱۳۵۵ ق، نجف، چاپخانه الغری،۴۰ ص، وزیری.
۱۲۸. ترجمه به اردو: سیّد علی بن محمّد باقر رضوی کشمیری لکهنوی.
۱۲۹. «نور الابصار فی رجعه اهل بیت النّبی المختار»، تألیف: محمّد بن عیسی بن محمّد علی بن حیدر شروگی(شروقی) مجیراوی نجفی، متوفای ۱۳۳۳ق، که در سال ۱۳۲۰ق، به تألیف آن پرداخته است.
۱۳۰. «نور الانوار در آثار ظهور و رجعت ائمّه ی اطهار (علیهم السلام)»، تألیف: علی اصغر بروجردی(۱۲۳۱-۱۳۳۲ ق)، چاپ اوّل ۱۳۲۸ ق، تهران، کتابچی،۳۶۲ ص، وزیری، فارسی.
۱۳۱. «واکاوی مباحث رجعت: الف: فلسفه اعتقاد به رجعت، ب: اهداف رجعت»، تألیف، سجاد خانی آرانی، چاپ نشده، فارسی.

(۶۵)

۱۰- حمد و سپاس:
شکر بی پایان و سپاس فراوان می گویم خداوند تبارک و تعالی را، که به بنده ی حقیر، توفیق نگارش دوّمین اثر از مجموعه ی «کلید واژه ها» را، با موضوع «رجعت» عنایت نمود، تا پس از تألیف «کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم» که به معرّفی و شرح و تفسیر ۲۴۰ آیه در موضوع مهدویت پرداختم، آیات مربوط به «رجعت» را در غالب اسم و کُد مشخص همراه با تفاسیر ائمّه ی اطهار (علیهم السلام)، با عنوان «کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم» را، که به معرّفی و شرح و تفسیر۸۰ آیه در موضوع رجعت پرداخته، به رشته ی تحریر در آورم.
بنده در این روش برای هر آیه، یک اسم و یک کُد تعریف نموده ام، که هر کُد، از یک عدد صحیح که معرّف شماره ی سوره در قرآن کریم، و یک عدد اعشاری که معرّف شماره ی آیه است، تشکیل شده، تا به کمک این روش، جویندگان معارف اهل بیت عصمت و طهارت:، به ویژه جوانان عزیز بتوانند به آسانی با آیه های رجعت در قرآن کریم آشنا شده و چراغ راهی برای دیگران گردند.
در اینجا بر خود لازم می دانم، تا از استاد خودم، که همیشه بنده را مورد لطف و عنایت خویش قرار داده اند، و این بار نیز مقدمه ی این کتاب را، با قلم محققّانه و عالمانه ی خویش، مزین فرموده اند، کارشناس مباحث امامت و مهدویت، جناب استاد، علامه حاج شیخ علی اکبر مهدی پور دام بقائه، تقدیر و تشکّر فراوان نمایم، و از درگاه خداوند متعال، برای ایشان، و همه ی خدمت گزاران آستان ملک پاسبان حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، آرزوی صحّت و عافیت و طول عمر با عزّت، نمایم.

۲۰ جمادی الثّانی ۱۴۳۶ ق
قم مقدّسه سید محمّد جعفر روضاتی

(۶۶)

کلید واژه ی
آیات رجعت در قرآن

(۶۷)

شماره: ۱: اسم آیه: زنده شدن هفتاد نفر از یاران حضرت موسی (علیه السلام)
کد آیه: ۵۶ / ۲
﴿ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید.
۱- عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَه فَقَالَ لَهُ (لابن الکوّاء) أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) سَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ، قَالَ: نَعَمْ إِنَّ أُنَاساً مِنْ أَصْحَابِکَ یزْعُمُونَ أَنَّهُمْ یرَدُّونَ بَعْدَ الْمَوْتِ، فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): نَعَمْ تَکَلَّمْ بِمَا سَمِعْتَ وَ لَا تَزِدْ فِی الْکَلَامِ فَمَا قُلْتَ لَهُمْ؟
قَالَ: قُلْتُ: لَا أُؤْمِنُ بِشَیءٍ مِمَّا قُلْتُمْ، فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): وَیلَکَ إِنَّ اللهَ عزّ و جلّ ابْتَلَی قَوْماً بِمَا کَانَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ فَأَمَاتَهُمْ قَبْلَ آجَالِهِمُ الَّتِی سُمِّیتْ لَهُمْ ثُمَّ رَدَّهُمْ إِلَی الدُّنْیا لِیسْتَوْفُوا أَرْزَاقَهُمْ ثُمَّ أَمَاتَهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ.
قَالَ: فَکَبُرَ عَلَی ابْنِ الْکَوَّاءِ وَ لَمْ یهْتَدِ لَهُ، فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): وَیلَکَ تَعْلَمُ أَنَّ اللهَ عزّ و جلّ قَالَ فِی کِتَابِهِ: «وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا»،(۱) فَانْطَلَقَ بِهِمْ مَعَهُ لِیشْهَدُوا لَهُ إِذَا رَجَعُوا عِنْدَ الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنَّ رَبِّی قَدْ کَلَّمَنِی فَلَوْ أَنَّهُمْ سَلَّمُوا ذَلِکَ لَهُ وَ صَدَّقُوا بِهِ لَکَانَ خَیراً
-----------------
۱- ۱. ۱۵۵/ ۷.

(۶۹)

لَهُمْ، وَ لَکِنَّهُمْ قَالُوا لِمُوسَی (علیه السلام): «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللهَ جَهْرَهً»، قَالَ اللهُ عزّ و جلّ: «فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»، «ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»، أَ تَرَی یا ابْنَ الْکَوَّاءِ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ رَجَعُوا إِلَی مَنَازِلِهِمْ بَعْدَ مَا مَاتُوا؟
فَقَالَ ابْنُ الْکَوَّاءِ: وَ مَا ذَاکَ ثُمَّ أَمَاتَهُمْ فَکَأَنَّهُمْ، فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): لَا، وَیلَکَ! أَ وَ لَیسَ قَدْ أَخْبَرَ اللهُ فِی کِتَابِهِ حَیثُ یقُولُ: «وَ ظَلَّلْنا عَلَیکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی»، فَهَذَا بَعْدَ الْمَوْتِ إِذْ بَعَثَهُمْ وَ أَیضاً مِثْلُهُمْ یا ابْنَ الْکَوَّاءِ الْمَلَأُ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ حَیثُ یقُولُ اللهُ عزّ و جلّ: «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ»،(۱) وَ قَوْلُهُ أَیضاً فِی عُزَیرٍ حَیثُ أَخْبَرَ اللهُ عزّ و جلّ فَقَالَ: «أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیهٍ وَ هِی خاوِیهٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یحْیی هذِهِ اللهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللهُ»،(۲) وَ أَخَذَهُ بِذَلِکَ الذَّنْبِ مِائَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ وَ رَدَّهُ إِلَی الدُّنْیا، «فَقالَ کَمْ لَبِثْتَ فَقالَ لَبِثْتُ یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ»،(۳) فَلَا تَشُکَّنَّ یا ابْنَ الْکَوَّاءِ فِی قُدْرَهِ اللهِ عزّ و جلّ.(۴)
از اصبغ بن نباته نقل است که گفت: حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به ابن کوّاء فرمودند: از هرچه که می خواهی سؤال کن، ابن کوّاء گفت: گروهی از یاران شما گمان می کنند که پس از مرگ دوباره زنده می شوند و قبل از برپایی قیامت به دنیا باز می گردند.
امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: بله! شما در مقابل این سخن چه گفتی؟
-----------------
۱- ۱. ۲۴۳ / ۲.
۲- ۲. ۲۵۹ / ۲.
۳- ۳. همان.
۴- ۴. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۱۵۱؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۷۲؛ مختصر البصائر: ص۱۰۲؛ نوادر الأخبار، ص۲۸۰؛ الوافی، ج ۲: ص۴۶۱.

(۷۰)

گفت: هیچ کدام از سخنان آن ها را نپذیرفتم و به آن ها گفتم: به هیچ سخنی از سخنان شما اعتقاد ندارم. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: وای بر تو! خداوند گروهی را به خاطر گناهانی که مرتکب شده بودند، به گرفتاری هایی مبتلا کرد و قبل از فرا رسیدن اجل و عمر حتمی که بر ایشان معیّن کرده بود، آن ها را می راند و سپس آن ها را زنده کرد و به دنیا بازگرداند تا از باقی مانده روزی خود استفاده کنند و پس از آن دوباره بمیرند.
چون سخن بر ابن کوّاء گران آمد و آن را نپذیرفت، امیرالمؤمنین (علیه السلام) سخن را ادامه دادند و برای اثبات مطلب فرمودند: وای بر تو! ای ابن کوّاء! می دانی که در قرآن آمده است: «حضرت موسی هفتاد نفر از مردان بنی اسرائیل را برای میقات ما انتخاب کرد...» سپس حضرت موسی (علیه السلام) با آن گروه رفت تا هنگام بازگشت به بنی اسرائیل، شهادت دهند که حضرت موسی با خدا سخن گفته است، ولی وقتی آنان این واقعه را مشاهده کردند، باز منکر شدند و به موسی (علیه السلام) گفتند: «به تو ایمان نمی آوریم مگر خدا را با چشم ببینیم» در این حال خداوند متعال آن ها را عذاب کرد و همگی را به هلاکت رساند و بعد زنده کرد: «سپس بعد از مرگ شما را زنده کردیم»
و همچنین، ای پسر کوّاء! خدا در قرآن داستان گروهی از بنی اسرائیل را ذکر کرده است که به فرمان الهی مردند و دوباره زنده شدند. و داستان عزیر را ذکر کرده است که او صد سال مرد و دوباره زنده شد، پس ای پسر کوّاء در زنده شدن مردگان بعد از مرگ و بازگشت آن ها به دنیا قبل از برپایی قیامت تردید مکن، زیرا خدا بر هر چیزی قدرت و توانایی دارد.

(۷۱)

شماره: ۲: اسم آیه: زنده شدن مقتول بنی اسرائیل
کد آیه: ۷۳ / ۲
﴿فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یحْی الله الْمَوْتی وَ یریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ

سپس گفتیم: «قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این گونه مردگان را زنده می کند و آیات خود را به شما نشان می دهد شاید اندیشه کنید!»
قَالَ عَلیُّ بنُ اِبراهِیم فِی تَفسِیرِه: حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِمْ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ رَجُلًا مِنْ خِیارِ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ عُلَمَائِهِمْ خَطَبَ امْرَأَهً مِنْهُمْ فَأَنْعَمَتْ لَهُ، وَ خَطَبَهَا ابْنُ عَمٍّ لِذَلِکَ الرَّجُلِ، وَ کَانَ فَاسِقاً رَدِیاً فَلَمْ ینْعِمُوا لَهُ، فَحَسَدَ ابْنَ عَمِّهِ الَّذِی أَنْعَمُوا لَهُ، فَقَعَدَ لَهُ فَقَتَلَهُ غِیلَهً، ثُمَّ حَمَلَهُ إِلَی مُوسَی (علیه السلام)، فَقَالَ: یا نَبِی اللهِ! هَذَا ابْنُ عَمِّی قَدْ قُتِلَ.
قَالَ مُوسَی (علیه السلام): مَنْ قَتَلَهُ؟ قَالَ: لَا أَدْرِی، وَ کَانَ الْقَتْلُ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ عَظِیماً جِدّاً فَعَظُمَ ذَلِکَ عَلَی مُوسَی، فَاجْتَمَعَ إِلَیهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ.
فَقَالُوا: مَا تَرَی یا نَبِی اللهِ!؟... فَلَمَّا اجْتَمَعُوا إِلَی مُوسَی وَ بَکَوْا وَ ضَجُّوا.
قَالَ لَهُمْ مُوسَی: إِنَّ اللهَ یأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَهً... ثُمَّ قَالُوا: مَا تَأْمُرُنَا یا نَبِی اللهِ!؟

(۷۲)

فَأَوْحَی اللهُ تَعَالَی إِلَیهِ، قُلْ لَهُمْ: اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا، وَ قُولُوا: مَنْ قَتَلَکَ؟
فَأَخَذُوا الذَّنَبَ فَضَرَبُوهُ بِهِ، وَ قَالُوا: مَنْ قَتَلَکَ یا فُلَانُ؟ فَقَالَ: فُلَانٌ ابْنُ فُلَانٍ، ابْنُ عَمِّی الَّذِی جَاءَ بِهِ، وَ هُوَ قَوْلُهُ: «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یحْی اللهُ الْمَوْتی وَ یرِیکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ».(۱)
علی بن ابراهیم قمی در تفسیر این آیه، از ابن ابی عمیر نقل می کند که شخصی گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: یکی از نیکان و علمای بنی اسرائیل زنی را خواستگاری کرد، زن جواب مثبت داد، سپس پسر عموی آن مرد که مرد فاسق و نالایقی بود خواستگاری کرد، وی را رد کردند، لذا بر پسر عموی خویش حسد برد، و در کمینش نشست تا بی خبر او را کشت، و جنازه را نزد موسی آورده گفت: پسر عموی مرا کشته اند؟
حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: چه کسی او را کشته است؟ گفت: نمی دانم، در بنی اسرائیل هم قتل جرم بزرگی بشمار می رفت، بستگانش گردآمده شروع به گریه و شیون کردند.
حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: خدا دستور می دهد (برای پیدا کردن قاتل) گاوی را بکشید...
به حضرت موسی وحی شد بگو قسمتی از بدن گاو را به مقتول بزنند و از او بپرسند قاتل تو کیست؟ دُم گاو را به وی زدند و پرسیدند چه کسی ترا کشت؟ گفت: فلان، پسر فلان، که پسر عموی من است، این است که خداوند می فرماید: «قسمتی از آن را به وی بزنید، این طور خدا مردگان را زنده می کند، و آیات خود را به شما می نماید شاید به عقل آئید».
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۱۳۷؛ بحار الأنوار، ج ۱۳: ص۲۵۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۲۴۴؛ تفسیر الصافی، ج ۱: ص۱۴۱؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۴۹؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۲: ص۴۷؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۸۸.

(۷۳)

شماره ۳: اسم آیه: زنده شدن هزاران نفر از بنی اسرائیل
کد آیه: ۲۴۳ / ۲
﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ الله مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ الله لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یشْکُرُونَ

ندیدی کسانی را که هزاران نفر بودند و از ترس مرگ از سرزمین و دیار خود بیرون رفتند. خدا به آنان گفت: بمیرید، سپس آنها را زنده کرد، خدا برای مردم همیشه دارای بخششو رحمت است ولی اکثر مردم سپاسگزار نیستند.
عَنْ عُمَر بْنِ یزِید وَ غَیرِهِ عَنْ بَعْضِهِمْ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) وَ بَعْضِهِمْ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام): فِی قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ»، فَقَالَ: إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ مَدِینَهٍ مِنْ مَدَائِنِ الشَّامِ، وَ کَانُوا سَبْعِینَ أَلْفَ بَیتٍ، وَ کَانَ الطَّاعُونُ یقَعُ فِیهِمْ فِی کُلِّ أَوَانٍ، فَکَانُوا إِذَا أَحَسُّوا بِهِ خَرَجَ مِنَ الْمَدِینَهِ الْأَغْنِیاءُ لِقُوَّتِهِمْ وَ بَقِی فِیهَا الْفُقَرَاءُ لِضَعْفِهِمْ، فَکَانَ الْمَوْتُ یکْثُرُ فِی الَّذِینَ أَقَامُوا وَ یقِلُّ فِی الَّذِینَ خَرَجُوا، فَیقُولُ الَّذِینَ خَرَجُوا لَوْ کُنَّا أَقَمْنَا لَکَثُرَ فِینَا الْمَوْتُ، وَ یقُولُ الَّذِینَ أَقَامُوا لَوْ کُنَّا خَرَجْنَا لَقَلَّ فِینَا الْمَوْتُ.

(۷۴)

قَالَ: فَأَجْمَعَ رَأْیهُمْ جَمِیعاً أَنَّهُ إِذَا وَقَعَ الطَّاعُونُ وَ أَحَسُّوا بِهِ خَرَجُوا کُلُّهُمْ مِنَ الْمَدِینَهِ، فَلَمَّا أَحَسُّوا بِالطَّاعُونِ خَرَجُوا جَمِیعاً وَ تَنَحَّوْا عَنِ الطَّاعُونِ حَذَرَ الْمَوْتِ فَسَارُوا فِی الْبِلَادِ مَا شَاءَ اللهُ ثُمَّ إِنَّهُمْ مَرُّوا بِمَدِینَهٍ خَرِبَهٍ قَدْ جَلَا أَهْلُهَا عَنْهَا وَ أَفْنَاهُمُ الطَّاعُونُ، فَنَزَلُوا بِهَا فَلَمَّا حَطُّوا رِحَالَهُمْ وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا.
قَالَ اللهُ عزّ و جلّ: مُوتُوا جَمِیعاً، فَمَاتُوا مِنْ سَاعَتِهِمْ وَ صَارُوا رَمِیماً عِظَاماً تَلُوحُ وَ کَانُوا عَلَی طَرِیقِ الْمَارَّهِ فَکَنَسَتْهُمُ الْمَارَّهُ فَنَحَّوْهُمْ وَ جَمَعُوهُمْ فِی مَوْضِعٍ.
فَمَرَّ بِهِمْ نَبِی مِنْ أَنْبِیاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ، یقَالُ لَهُ «حِزْقِیلُ»، فَلَمَّا رَأَی تِلْکَ الْعِظَامَ بَکَی وَ اسْتَعْبَرَ، وَ قَالَ: یا رَبِّ! لَوْ شِئْتَ لَأَحْییتَهُمُ السَّاعَهَ، کَمَا أَمَتَّهُمْ فَعَمَرُوا بِلَادَکَ وَ وَلَدُوا عِبَادَکَ وَ عَبَدُوکَ مَعَ مَنْ یعْبُدُکَ مِنْ خَلْقِکَ.
فَأَوْحَی اللهُ تَعَالَی إِلَیهِ: أَ فَتُحِبُ ذَلِکَ؟ فَقَالَ: نَعَمْ، یا رَبِّ! فَأَحْیهِمْ، قَالَ: فَأَوْحَی اللهُ عزّ و جلّ إِلَیهِ: قُلْ کَذَا وَ کَذَا.
فَقَالَ: الَّذِی أَمَرَهُ اللهُ عزّ و جلّ أَنْ یقُولَهُ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): وَ هُوَ الِاسْمُ الْأَعْظَمُ، فَلَمَّا قَالَ حِزْقِیلُ ذَلِکَ الْکَلَامَ، نَظَرَ إِلَی الْعِظَامِ یطِیرُ بَعْضُهَا إِلَی بَعْضٍ، فَعَادُوا أَحْیاءً ینْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ، یسَبِّحُونَ اللهَ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ یکَبِّرُونَهُ وَ یهَلِّلُونَهُ.
فَقَالَ حِزْقِیلُ عِنْدَ ذَلِکَ: أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، قَالَ عُمَرُ بْنُ یزِیدَ: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیهُ.(۱)
از عمر بن یزید نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)، و به نقل بعضی، حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)، در تفسیر این آیه: «مگر قصه ی آنان را که هزاران نفر بودند و از بیم مرگ از وطن بیرون رفتند، خداوند به
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۱۲۴؛ بحار الأنوار، ج ۶: ص۱۲۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۵۰۲؛ تفسیر الصافی، ج ۱: ص۲۷۲؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۲: ص۳۷۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۲۴۱؛ الکافی، ج ۸: ص۱۹۸.

(۷۵)

آنان فرمود بمیرید، سپس همه را زنده کرد، ندانستی؟»
فرمودند: اینان هفتاد هزار خانوار، و اهل یکی از شهرهای شام بودند، گاهگاهی در شهرشان طاعون می آمد، و ثروتمندان که قدرت داشتند، چون مطلب را حس می کردند، بیرون می رفتند، و فقرا که توانائی نداشتند می ماندند، و در نتیجه طاعون زده در میان باقی مانده ها بیشتر بود، از این رو همه تصمیم گرفتند وقتی که آثار طاعون را مشاهده کردند، عموماً از شهر بیرون روند.
این دفعه که احساس طاعون کردند، همه از ترس مرگ بیرون رفتند، مدّتی در شهرها می گشتند، تا به خرابه ای رسیدند که اهلش همه هجرت کرده بودند، و طاعون همه را نابود کرده بود، آنجا پیاده شدند.
وقتی که بارها را بر زمین گذاشتند، خداوند امر فرمود: بمیرید! همه در یک ساعت مردند، و کم کم پوسیدند، چون در راه عابرین بودند همه را در محلی جمع کردند.
یکی از پیامبران بنی اسرائیل به نام حزقیل، از آنجا عبور کرد، این وضع را که دید، گریه کرد و اشکش جاری شد، و گفت: پروردگارا! ای کاش همان طور که اینان را می راندی اکنون زنده شان می کردی، تا شهرها را آباد کنند، و نسلها را به وجودآورند، و مثل سایر بندگان ترا بپرستند.
از جانب خداوند وحی شد: می خواهی زنده شان کنم! عرض کرد: آری! خطاب شد: چنین و چنان بگو، و آن کلمات اسم اعظم بود، چون به زبان جاری کرد دید استخوانها به جانب یکدیگر پرواز کردند و به هم پیوستند، و همه زنده شدند، و بنا کردند به یکدیگر نگریستن، و سبحان الله، و الله اکبر، و لا إله الا الله گفتن، اینجا حزقیل (علیه السلام) گفت: می دانم که خدا بر هر چیز توانا است، عمر بن یزید گفت: حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: این آیه درباره ی اینها نازل شده است.

(۷۶)

شماره ۴: اسم آیه: زنده شدن عزیر پس از صد سال
کد آیه: ۲۵۹ / ۲
﴿أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیهٍ وَ هِی خاوِیهٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یحْیی هذِهِ الله بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ الله مِائَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ...﴾

یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند سپس زنده کرد...
رُوِی أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ عُزَیراً خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ، وَ امْرَأَتُهُ حَامِلٌ، وَ لَهُ خَمْسُونَ سَنَهً، فَأَمَاتَهُ اللهُ مِائَهَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ، فَرَجَعَ إِلَی أَهْلِهِ هُوَ ابْنُ خَمْسِینَ سَنَهً، فَکَانَ ابْنُهُ أَکْبَرَ مِنْهُ، وَ ذَلِکَ مِنْ آیاتِ اللَه.(۱)
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۱۶۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۵۳۴؛ تفسیر الصافی، ج ۱: ص۲۹۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۲۶۹؛ روضه الواعظین، ج ۱: ص۱۴؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲: ص۶۴۱.

(۷۷)

حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «عزیر» وقتی از عائله اش خارج شد، همسرش باردار بود، و خود او در سن پنجاه سالگی بود، تا خدا او را صد سال میراند و پس از آن، زنده کرد، پس برگشت به سوی اهلش به همان سن پنجاه سالگی، در حالی که پسرش به سن صد سالگی رسیده بود، و پسرش پنجاه سال از خودش بزرگتر بود! و این از آیات خدا بود.

(۷۸)

شماره: ۵: اسم آیه: زنده شدن پرندگان به دست حضرت ابراهیم (علیه السلام)
کد آیه: ۲۶۰ / ۲
﴿وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیفَ تُحْی الْمَوْتیٰ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ الله عَزیزٌ حَکیمٌ

و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا! به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خدا فرمود: باور نداری؟ گفت: آری باور دارم، ولی برای آنکه دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ را بگیر و گوشت آنها را به هم درآمیز نزد خود، آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست.
۱-... عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ:... ثُمَّ الْتَفَتَ فَرَأَی جِیفَهً عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ، نِصْفُهَا فِی الْمَاءِ وَ نِصْفُهَا فِی الْبِرِّ، تَجِیءُ سِبَاعُ الْبَحْرِ فَتَأْکُلُ مَا فِی الْمَاءِ، ثُمَّ تَرْجِعُ فَیشُدُّ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ فَیأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً، وَ تَجِیءُ سِبَاعُ الْبَرِّ فَتَأْکُلُ مِنْهَا فَیشُدُّ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ فَیأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً، فَعِنْدَ ذَلِکَ تَعَجَّبَ

(۷۹)

إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) مِمَّا رَأَی، وَ قَالَ: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی».
قَالَ: کَیفَ تُخْرِجُ مَا تَنَاسَلَ الَّتِی أَکَلَ بَعْضُهَا بَعْضاً، «قالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی»، یعْنِی حَتَّی أَرَی هَذَا کَمَا رَأَیتُ الْأَشْیاءَ کُلَّهَا، «قالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً».
فَقَطِّعْهُنَّ وَ اخْلِطْهُنَّ کَمَا اخْتَلَطَتْ هَذِهِ الْجِیفَهُ فِی هَذِهِ السِّبَاعِ الَّتِی أَکَلَ بَعْضُهَا بَعْضاً، فَخَلَّطَ ثُمَّ جَعَلَ عَلَی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً، ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَکَ سَعْیاً فَلَمَّا دَعَاهُنَّ أَجَبْنَهُ، وَ کَانَتِ الْجِبَالُ عَشَرَهً.(۱)
از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند:... ابراهیم (علیه السلام) پس از آن، نگاهی کرد و در ساحل دریا، مرداری را دید که نیمی از آن در آب و نیمی از آن در خشکی قرار داشت، و حیوانات دریا را دید که می آیند و نیمه ی او را که در دریا قرار دارد می خورند و سپس بازمی گردند و به یک دیگر حمله می کنند و هم را می خورند و آن گاه درندگان خشکی می آیند و از آن می خورند و آنها هم به یک دیگر یورش می برند و یک دیگر را می خورند.
ابراهیم (علیه السلام) از آنچه دید در شگفت شد و گفت: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی»، یعنی: چگونه در روز معاد حیواناتی را زنده می کنی، که یک دیگر را خورده اند؟
«قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی»، یعنی همچنان که همه چیز را به چشم می بینم، این حقیقت را نیز به چشم خود بنگرم، «قالَ
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۷: ص۴۱، ح ۱۲ و ج ۱۲: ص۶۱، ح ۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۵۳۷، ح ۱۴۵۰؛ تفسیر العیاشی، ج ۱: ص۱۴۲، ح ۴۶۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۲۸۰، ح ۱۰۹۸؛ علل الشرائع، ج ۲: ص۵۸۵، ح ۳۱؛ الکافی، ج ۸: ص۳۰۵، ح ۴۷۳.

(۸۰)

فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً» یعنی: چهار پرنده را بگیر، آنها را قطعه قطعه کن و با یکدیگر درهم آمیز، چنانچه گوشت این مردار در تن این درندگان که یکدیگر را خورده اند درهم آمیخته.
و او چنین کرد، «ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَکَ سَعْیاً»، سپس آن گوشتهای درهم آمیخته را به چهار قسمت تقسیم کن و هر قسمت را بر فراز کوهی بگذار، سپس آنها را صدا بزن، و چون ابراهیم (علیه السلام) آنها را صدا زد، زنده شدند و به نزدش آمدند، و تعداد آن کوهها ده بود.
۲- عَنْ عَلِی بْنِ محمّد بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا عَلِی بْنُ مُوسَی (علیهما السلام) فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ: یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أَ لَیسَ مِنْ قَوْلِکَ أَنَّ الْأَنْبِیاءَ مَعْصُومُونَ؟
قَالَ: بَلَی،... فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ: فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی».
قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَانَ أَوْحَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) أَنِّی مُتَّخِذٌ مِنْ عِبَادِی خَلِیلًا إِنْ سَأَلَنِی إِحْیاءَ الْمَوْتَی أَجَبْتُهُ، فَوَقَعَ فِی نَفْسِ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) أَنَّهُ ذَلِکَ الْخَلِیلُ.
فَقَالَ: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی»، عَلَی الْخُلَّهِ، «قالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».
فَأَخَذَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) نَسْراً وَ بَطّاً وَ طَاوُساً وَ دِیکاً، فَقَطَّعَهُنَّ وَ خَلَطَهُنَ ثُمَّ جَعَلَ عَلَی کُلِّ جَبَلٍ مِنَ الْجِبَالِ الَّتِی حَوْلَهُ، وَ کَانَتْ عَشَرَهً مِنْهُنَّ جُزْءاً، وَ جَعَلَ مَنَاقِیرَهُنَّ بَینَ أَصَابِعِهِ، ثُمَّ دَعَاهُنَّ بِأَسْمَائِهِنَّ، وَ وَضَعَ عِنْدَهُ حَبّاً وَ مَاءً، فَتَطَایرَتْ تِلْکَ الْأَجْزَاءُ بَعْضُهَا إِلَی بَعْضٍ، حَتَّی اسْتَوَتِ الْأَبْدَانُ وَ جَاءَ کُلُّ

(۸۱)

بَدَنٍ حَتَّی انْضَمَّ إِلَی رَقَبَتِهِ وَ رَأْسِهِ.
فَخَلَّی إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) عَنْ مَنَاقِیرِهِنَّ فَطِرْنَ، ثُمَّ وَقَعْنَ فَشَرِبْنَ مِنْ ذَلِکَ الْمَاءِ، وَ الْتَقَطْنَ مِنْ ذَلِکَ الْحَبِّ، وَ قُلْنَ یا نَبِی اللهِ! أَحْییتَنَا أَحْیاکَ اللهُ.
فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام): بَلِ اللهُ یحْیی وَ یمِیتُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، قَالَ الْمَأْمُونُ: بَارَکَ اللهُ فِیکَ، یا أَبَا الْحَسَنِ!(۱)
علی بن محمّد بن الجهم گفت: در مجلس مأمون حاضر شدم در زمانی که حضرت علی بن موسی (علیهما السلام) در نزد مأمون بودند، مأمون به آن جناب عرض کرد: ای پسر رسول خدا! آیا این قول شما نیست، که انبیاء معصوم هستند؟ حضرت فرمودند: بله، قول من است،...
مأمون عرض کرد: خداوند تو را اجر خیر دهد، ای فرزند رسول خدا! خبر دهید مرا از قول ابراهیم: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی»، حضرت فرمودند: خداوند به ابراهیم (علیه السلام) وحی فرمود که: من برای خودم، از میان بندگانم، دوستی را انتخاب خواهم کرد، که حتّی اگر از من بخواهد، مرده ها را زنده کنم، این کار را برای او خواهم کرد.
ابراهیم (علیه السلام) به دلش الهام شد که او، آن دوست و خلیل است، لذا عرض کرد: خدایا! به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده می کنی، خداوند فرمود: آیا تو ایمان نداری؟ عرض کرد: چرا، ولی به خاطر اینکه قلبم آرام گیرد، یعنی نسبت به خلیل بودنم، خداوند فرمود: چهار پرنده را بگیر، آنها را
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۱۱۸؛ بحار الأنوار، ج ۱۱: ص۷۸، ح۸ و ج ۱۲: ص۶۴، ح۱۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۵۳۵، ح ۱۴۴۵؛ تفسیر الصافی، ج ۱: ص۲۹۳؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۲: ص۴۳۱؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۲۷۵، ح۱۰۸۸؛ عیون أخبار الرضا ۷، ج ۱: ص۱۹۸، باب۱۵، ح۱.

(۸۲)

تکه تکه کن، سپس بر هر کوهی، بخشی از آنها را قرار ده، آنگاه آنها را بخوان، به سرعت خود را بتو می رسانند، و بدان خداوند عزیز و حکیم است.
پس ابراهیم (علیه السلام)، یک کرکس، یک طاوس، یک مرغابی و یک خروس گرفته، ذبح کرد، و سپس آنها را تکّه تکّه نمود، و اجزای آنها را با هم مخلوط کرد، و سپس هر بخشی از این اجزاء مخلوط شده را، بر کوهی از ده کوه اطراف خود قرار داد، و آنگاه منقار آنها را به دست گرفت، و هر کدام را با نامشان صدا زد، و مقداری دانه و آب، نزد خود گذاشته بود، آن اجزاء به سوی یک دیگر پرواز کردند، و به هم متّصل شدند، و بدنها کامل شد، و هر بدنی به سوی سر خود رفت، و به آن پیوست، سپس ابراهیم (علیه السلام) منقار آنها را از دست خود رها کرد، و آنها پرواز کردند، و سپس فرود آمدند، و از آن آب و دانه ها خوردند، و گفتند: ای پیامبر خدا! تو ما را زنده کردی، خدا تو را زنده بدارد.
ابراهیم (علیه السلام) فرمود: بلکه خداوند زنده می کند و می میراند، و اوست که بر همه کار تواناست. مأمون عرض کرد: آفرین بر شما، ای ابا الحسن!

(۸۳)

شماره: ۶: اسم آیه: زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی (علیه السلام)
کد آیه: ۴۹ / ۳
﴿وَ رَسُولاً إِلی بَنی إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیهٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیئَهِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیکُونُ طَیراً بِإِذْنِ الله وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْی الْمَوْتی بِإِذْنِ الله وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیوتِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیهً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ

و او را به رسالت به سوی بنی اسرائیل فرستد که به آنان گوید: من از طرف خدا معجزی آورده ام، من از گل مجسمه مرغی ساخته و بر آن (نفس قدسی) بدمم تا به امر خدا مرغی گردد، و کور مادر زاد و مبتلای به پیسی را به امر خدا شفا دهم، و مردگان را به امر خدا زنده کنم، و به شما (از غیب) خبر دهم که در خانه هاتان چه می خورید و چه ذخیره می کنید. این معجزات برای شما حجّت و نشانه (حقانیت من) است اگر اهل ایمان هستید.
۱- مرحوم طبرسی (قدس سره) در تفسیرش می گوید: گفته اند که حضرت عیسی (علیه السلام) چهار نفر را زنده کرد:
اوّل: عازر، که دوست وی بود، و سه روز پس از مرگش بر سر قبر او رفت، و گفت: (بار خدایا! ای پروردگار آسمانها و زمین! تو مرا به سوی بنی

(۸۴)

اسرائیل فرستادی که آنها را به دین تو دعوت کنم، و به ایشان خبر دهم که مردگان را زنده خواهی کرد، اینک عازر را زنده گردان.)
پس عازر زنده شد، و برخاست، و پس از آن هم، صاحب فرزندی گردید.
دوّم: پسر پیرزنی بود، که حضرت عیسی (علیه السلام) جنازه ی او را بر دوش مردم دید، که با تابوت می برند، پس دعایی کرد، و او زنده شد، و از دوش مردم پایین آمد، و لباس پوشید، و به خانه برگشت، و بعداً صاحب فرزند شد.
سوّم: دختری ده ساله را، که یک روز پس از مردن زنده ساخت، تا به خانه ی خود برگشت و شوهر کرد و بچه دار شد.
چهارم: سام بن نوح، که اسم اعظم خدا را خواند، و دعا کرد، و زنده شد، سپس حضرت عیسی (علیه السلام) به او گفت: باید بمیری، وی شرط کرد که خدا مرا از سکرات موت و رنج جانکندن در امان نگهدارد، عیسی (علیه السلام) در این باره دعایی نمود و دعایش مستجاب شد.(۱)
-----------------
۱- ۱. ترجمه ی مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۸۰.

(۸۵)

شماره: ۷: اسم آیه: رجعت انبیاء (علیهم السلام)
کد آیه: ۸۱ / ۳
﴿وَ إِذْ أَخَذَ الله میثاقَ النَّبِیینَ لَما آتَیتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَهٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدینَ

و (یاد کن) آن گاه که خدا از پیامبران (و امّتهاشان) پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت بخشیدم سپس بر شما (اهل کتاب) رسولی از جانب خدا آمد که گواهی به راستی کتاب و شریعت شما می داد به او ایمان آورده و یاری او کنید خدا فرمود: آیا اقرار داشته و پیمان مرا بر این امر پذیرفتید؟ همه گفتند: اقرار داریم. خدا فرمود: گواه باشید، من هم با شما گواهم.
عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ: «وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِیثاقَ النَّبِیینَ لَما آتَیتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَهٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»، قَالَ: مَا بَعَثَ اللهُ نَبِیاً مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی عِیسَی (علیه السلام) إِلَّا أَنْ یرْجِعَ إِلَی الدُّنْیا فَینْصُرَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هُوَ قَوْلُهُ

(۸۶)

«لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ»، یعْنِی رَسُولَ اللهِ «وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»، یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین.(۱)
علی بن ابراهیم قمی، در تفسیرش، از عبد الله بن مسکان نقل می کند که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی این آیه: «هنگامی که خدا از پیمبران پیمان گرفت که این کتاب و حکمتی را که به شما دادم، اگر پیامبری سویتان آمد و آنچه نزد شما است تصدیق کرد باید به وی ایمان آرید و یاریش کنید»، فرمودند: از زمان حضرت آدم، تا کنون، خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده، جز این که به دنیا برمی گردد، و رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و امیر المؤمنین (علیه السلام) را یاری می کند، و تأویل آیه چنین است که: «باید به پیامبر ایمان آورید و امیر المؤمنین را یاری نمایید». (و این در زمان رجعت محقّق خواهد شد. ان شاء الله تعالی)
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۳۲؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۹۱ و ص۶۴۶؛ تفسیر الصافی، ج ۱: ص۳۵۱؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۲۵۱ و ص۱۰۶؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۳: ص۱۵۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۳۵۹؛ مختصر البصائر: ص۱۵۰.

(۸۷)

شماره: ۸: اسم آیه: رجعت شهد
کد آیه: ۱۴۴ / ۳
﴿وَ ما محمّد إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ...﴾

محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) فقط پیامبر است، قبل از او نیز پیامبرانی بودند. آیا اگر او بمیرد و یا (در جنگ) کشته شود، شما بعقب بر میگردید؟
عَنْ زُرَارَه قَالَ: کَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی الرّجعه فَاحْتَلْتُ مَسْأَلَهً لَطِیفَهً، لِأَبْلُغَ بِهَا حَاجَتِی مِنْهَا، فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِی عَمَّنْ قُتِلَ مَاتَ؟
قَالَ: لَا، الْمَوْتُ مَوْتٌ وَ الْقَتْلُ قَتْلٌ، فَقُلْتُ: مَا أَحَدٌ یقْتَلُ إِلَّا مَاتَ؟
قَالَ: فَقَالَ: یا زُرَارَهُ! قَوْلُ اللهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ قَدْ فَرَّقَ بَینَ الْقَتْلِ وَ الْمَوْتِ فِی الْقُرْآنِ، فَقَالَ (علیه السلام): «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ»، وَ قَالَ: «لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اللهِ تُحْشَرُونَ»،(۱) فَلَیسَ کَمَا قُلْتَ یا زُرَارَهُ! الْمَوْتُ مَوْتٌ وَ الْقَتْلُ قَتْلٌ وَ قَدْ قَالَ اللهُ عزّ و جلّ: «إِنَّ اللهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ
-----------------
۱- ۱. ۱۵۸ / ۳.

(۸۸)

یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا».(۱)
قَالَ: فَقُلْتُ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ»،(۲) أَ فَرَأَیتَ مَنْ قُتِلَ لَمْ یذُقِ الْمَوْتَ فَقَالَ: لَیسَ مَنْ قُتِلَ بِالسَّیفِ کَمَنْ مَاتَ عَلَی فِرَاشِهِ، إِنَّ مَنْ قُتِلَ لَا بُدَّ أَنْ یرْجِعَ إِلَی الدُّنْیا حَتَّی یذُوقَ الْمَوْتَ.(۳)
از زراره نقل است که گفت: کراهت داشتم که از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) درباره ی رجعت سؤالی بپرسم، پس مسأله ای لطیف طرح نمودم، تا در ضمن پاسخ آن، به خواسته ی خود برسم، پس عرض کردم: فدایتان شوم! مرا از حال شخصی خبر دهید، که اگر کشته شود، آیا مرده به شمار می آید؟
حضرت فرمودند: خیر، مردن، مردن است، و کشته شدن، کشته شدن است.
زراره گفت: سپس به آن حضرت عرض کردم: هیچ کس کشته نشده، مگر اینکه بمیرد. پس حضرت فرمودند: ای زراره! فرمایش خداوند متعال، از گفته ی تو صحیح تر است، و او در قرآن میان آن دو (یعنی کشته شدن و مردن) تفاوت قائل شده است، آنجا که فرموده: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ»، و فرموده: «وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَی اللهِ تُحْشَرُونَ»، ای زراره! اینگونه که شما می گویی نیست، مردن، مردن است، و کشته شدن، کشته شدن است. همانا خداوند می فرماید:
-----------------
۱- ۱. ۱۱۱ / ۹.
۲- ۲. ۱۸۵ / ۳.
۳- ۳. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۷۳، ح۸۰؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۶۵، ح۵۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۷۰۵، ح۱۹۶۱ و ج۲: ص۸۵۶، ح۴۷۵۶؛ تفسیر العیاشی، ج۲: ص۱۱۲، ح۱۳۹؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۳: ص۲۳۸؛ مختصر البصائر، ص۹۳، ح۶۱.

(۸۹)

«إِنَّ اللهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا»، یعنی: خداوند جانها و اموال مؤمنین را از آنها می خرد تا در عوض به آنها بهشت بدهد، آنها در راه خدا جهاد می کنند و دشمنان خدا را می کشند، و خود کشته می شوند این وعده ی راست خداوند است.
زراره می گوید: عرض کردم: خداوند در آیه ی دیگر می فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ» یعنی: هر کس مرگ را می چشد، آیا می فرمائید کسی که کشته می شود مرگ را نمی چشد؟ حضرت فرمودند: کسی که با شمشیر در راه خدا کشته می شود، با آن کس که در بسترش جان می دهد یکسان نیست، کسی که کشته می شود، به ناچار می باید به دنیا برگردد، (و مجدداً زندگی کند و بعد بمیرد) تا مزّه ی مرگ را بچشد.

(۹۰)

شماره: ۹: اسم آیه: شهادت یا مردن، در رجعت
کد آیه: ۱۵۸و۱۵۷ / ۳
﴿وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ الله أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَهٌ مِنَ الله وَ رَحْمَهٌ خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ * وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی الله تُحْشَرُونَ

اگر در راه خدا کشته شده یا بمیرید، همانا آمرزش و رحمت خدا بهتر از هر چیز است که فراهم آورند. و اگر (در راه خدا) بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور خواهید شد.
عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِیدَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَئَلتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ أَوْ مُتُّمْ»، فَقَالَ: یا جَابِرُ! أَ تَدْرِی مَا سَبِیلُ اللهِ؟ قُلْتُ: لَا وَ اللهِ إِلَّا إِذَا سَمِعْتُ مِنْکَ، فَقَالَ: الْقَتْلُ فِی سَبِیلِ عَلِی (علیه السلام) وَ ذُرِّیتِهِ، فَمَنْ قُتِلَ فِی وَلَایتِهِ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَ لَیسَ مِنْ أَحَدٍ یؤْمِنُ بِهَذِهِ الْآیهِ إِلَّا وَ لَهُ قَتْلَهٌ وَ مَیتَهٌ، إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ ینْشَرُ حَتَّی یمُوتَ، وَ مَنْ مَاتَ ینْشَرُ حَتَّی یقْتَلَ.(۱)
از جابر بن یزید نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۲۴: ص۱۲، ح۶ و ج ۳۵: ص۳۷۱، ح۱۵ و ج ۵۳: ص۴۰، ح۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۷۰۶؛ تفسیر العیاشی، ج ۱: ص۲۰۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۴۰۴، ح۴۰۷؛ مختصر البصائر، ص۱۱۱؛ معانی الأخبار، ص۱۶۷.

(۹۱)

باره ی تفسیر این آیه: «اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و رحمت خدا از آنچه جمع می کنند بهتر است»، سؤال کردم، حضرت فرمودند: ای جابر! آیا می دانی راه خدا کدام است؟ گوید: عرض کردم، نه، به خدا قسم! مگر آنکه آن را از شما بشنوم، حضرت فرمودند: راه خدا و «سبیل الله» علیّ (علیه السلام) و فرزندان او می باشند، پس کسی که در راه ولایت او کشته شود، در راه خدا کشته شده، و هر مؤمنی که به این آیه ایمان داشته باشد، کشته شدنی دارد و مرگی، اگر کشته شده باشد، زنده شود، (رجعت نماید) تا بمیرد، و اگر مرده باشد، زنده شود تا کشته گردد.

(۹۲)

شماره: ۱۰: اسم آیه: چشیدن طعم مرگ در رجعت
کد آیه: ۱۸۵ / ۳
﴿کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ...﴾

هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید...
عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: کَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی الرّجعه... قَالَ: فَقُلْتُ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ»، أَ فَرَأَیتَ مَنْ قُتِلَ لَمْ یذُقِ الْمَوْتَ؟ فَقَالَ: لَیسَ مَنْ قُتِلَ بِالسَّیفِ کَمَنْ مَاتَ عَلَی فِرَاشِهِ، إِنَّ مَنْ قُتِلَ لَا بُدَّ أَنْ یرْجِعَ إِلَی الدُّنْیا حَتَّی یذُوقَ الْمَوْتَ.(۱)
از زراره نقل است که گفت: دوست نداشتم آشکارا، از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در باره ی رجعت، سؤال کنم، تا اینکه...
عرض کردم: همانا خداوند عزّوجلّ می فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ»، آیا می فرمائید: کسی که کشته می شود، مرگ را نمی چشد؟
حضرت فرمودند: کسی که با شمشیر، در راه خدا کشته می شود، با آن کسی که در بسترش جان می دهد، یکسان نیستند، کسی که کشته می شود به ناچار می باید به دنیا برگردد، (و مجدداً زندگی کند و بعد بمیرد) تا مزّه ی مرگ را بچشد.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۲۷۳، ح۸۰؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۶۶، ح ۵۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۷۰۵، ح۱۹۶۱ و ج ۲: ص۸۵۶، ح۴۷۵۶؛ تفسیر العیاشی، ج ۱: ص۲۰۲، ح۱۶۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۴۰۳، ح ۴۰۴؛ مختصر البصائر: ص۹۳، ح۶۱.اسم آیه: چشیدن طعم مرگ در رجعت

(۹۳)

شماره: ۱۱: اسم آیه: ایمان به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) در رجعت
کد آیه: ۱۵۹ / ۴
﴿وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَهِ یکُونُ عَلَیهِمْ شَهیداً

هیچکس از اهل کتاب نیست جز آنکه پیش از مرگش به او ایمان می آورد و روز قیامت گواه بر او خواهد بود.
۱- فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَهِ یکُونُ عَلَیهِمْ شَهِیداً»، فَإِنَّهُ رُوِی أَنَّ رَسُولَ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) إِذَا رَجَعَ آمَنَ بِهِ النَّاسُ کُلُّهُمْ.(۱)
در تفسیر قمی در باره ی آیه ی: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَهِ یکُونُ عَلَیهِمْ شَهِیداً»، روایت شده که به تحقیق، وقتی که پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) به دنیا رجعت می کنند، همه ی مردم به ایشان ایمان می آورند.
۲- عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، قَالَ: قَالَ لِی الْحَجَّاجُ: یا شَهْرُ! آیهٌ فِی کِتَابِ اللهِ قَدْ أَعْیتْنِی، فَقُلْتُ: أَیهَا الْأَمِیرُ! أَیهُ آیهٍ هِی؟
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۹۰؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲: ص۱۹۷؛ تفسیر الصافی، ج ۱: ص۵۱۹؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۱۵۸؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۳: ص۵۸۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۵۷۱.

(۹۴)

فَقَالَ: قَوْلُهُ: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ»، وَ اللهِ! إِنِّی لَأَمُرُّ بِالْیهُودِی وَ النَّصْرَانِی فَتُضْرَبُ عُنُقُهُ، ثُمَّ أَرْمَقُهُ بِعَینِی، فَمَا أَرَاهُ یحَرِّکُ شَفَتَیهِ حَتَّی یخْمُدَ.
فَقُلْتُ: أَصْلَحَ اللهُ الْأَمِیرَ، لَیسَ عَلَی مَا تَأَوَّلْتَ.
قَالَ: کَیفَ هُوَ؟ قُلْتُ: إِنَّ عِیسَی ینْزِلُ قَبْلَ یوْمِ الْقِیامَهِ إِلَی الدُّنْیا، فَلَا یبْقَی أَهْلُ مِلَّهِ یهُودِی وَ لَا غَیرِهِ إِلَّا آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یصَلِّی خَلْفَ الْمَهْدِی (علیه السلام).
قَالَ: وَیحَکَ! أَنَّی لَکَ هَذَا وَ مِنْ أَینَ جِئْتَ بِهِ؟
فَقُلْتُ: حَدَّثَنِی بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ:.
فَقَالَ: جِئْتَ وَ اللهِ بِهَا مِنْ عَینٍ صَافِیهٍ.(۱)
از شهر بن حوشب نقل است که گفت: حجّاج به من گفت: یک آیه در قرآن مرا خسته کرده، گفتم: ای امیر! آن کدام آیه است؟
گفت: این آیه: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ»، هیچ یک از اهل کتاب نیستند مگر اینکه ایمان می آورند به او قبل از مرگش، گفت: من دستور می دهم گردن یک یهودی یا نصرانی را بزنند، بعد دقیق تماشا می کنم، هرگز لبهای خود را تکان نمی دهد، تا موقعی که می میرد و چیزی نمی گوید، که معلوم شود ایمان آورده. گفتم: خدا امیر را خیر دهد، آن طور که تو تأویل کرده ای نیست، پرسید: پس چگونه است؟
-----------------
۱- ۱. الزام الناصب، ج ۱: ص۵۷ و ج۲: ص۲۸۴؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۳۴۰، ح۶۴؛ بحار الانوار، ج ۹: ص۱۹۵، ح۴۵ و ج۱۴: ص۳۴۹، ح۱۳ و ج۵۳: ص۵۰، ح۲۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲: ص۱۹۷، ح۲۸۳۱؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج ۱: ص۵۸۵؛ تفسیر الصافی، ج ۱: ص۵۱۹؛ تفسیر القمّی، ج۱: ص۱۵۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۱: ص۵۷۱، ح۶۶۲.

(۹۵)

گفتم: حضرت عیسی (علیه السلام) قبل از روز قیامت به دنیا فرود خواهد آمد، احدی از ملّتها، چه یهودی و چه دیگران، نمی ماند، مگر اینکه به او ایمان می آورد، و او پشت سر حضرت مهدی (علیه السلام)، نماز خواهد خواند.
گفت: وای بر تو! از کجا این مطلب را کشف نموده ای، و از چه کسی استفاده کرده ای؟ گفتم: این مطلب را محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب: برایم نقل نموده، گفت: به خدا قسم! از سرچشمه ی پاکی گرفته ای.

(۹۶)

شماره: ۱۲: اسم آیه: پادشاهان رجعت
کد آیه: ۲۰ / ۵
﴿... اذْکُرُوا نِعْمَتَ الله عَلَیکُمْ إِذْ جَعَلَ فیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً وَ آتاکُمْ ما لَمْ یؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمینَ

... نعمت خدا را بر خود متذکّر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود!
عَنْ محمّد بْنِ سُلَیمَانَ الدَّیلَمِی، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً».
فَقَالَ: الْأَنْبِیاءُ: رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ إِبْرَاهِیمُ وَ إِسْمَاعِیلُ وَ ذُرِّیتُهُ، وَ الْمُلُوکُ: الْأَئِمَّهُ:. قَالَ: فَقُلْتُ: وَ أَی مُلْکٍ أُعْطِیتُمْ؟ قَالَ: مُلْکَ الْجَنَّهِ وَ مُلْکَ الْکَرَّهِ.(۱)
از محمّد بن سلیمان دیلمی نقل است که پدرش گفت: از حضرت امام
-----------------
۱- ۱. الزام الناصب، ج ۲: ص۲۷۳؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۶۳، ح۱۱۵؛ بحار الأنوار، ج:۵۳، ص۴۵، ح۱۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲: ص۲۶۶، ح۳۰۱۰؛ مختصر البصائر، ص۱۱۹، ح۹۷.

(۹۷)

جعفر صادق (علیه السلام) تفسیر این آیه ی شریفه: «إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً»، را پرسیدم: حضرت فرمودند: مقصود از انبیاء، رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و ابراهیم (علیه السلام) و اسماعیل (علیه السلام) و ذریه ی او هستند، و منظور از پادشاهان، ائمّه ی اطهار (علیهم السلام) می باشند، عرض کردم: خداوند چه سلطنتی به شما عطا می کند؟ فرمودند: سلطنت بهشت، و سلطنت زمان رجعت را.

(۹۸)

شماره: ۱۳: اسم آیه: آرزوی کفّار
کد آیه: ۲۸ و ۲۷ / ۶
﴿وَ لَوْ تَری إِذْ وُقِفُوا عَلَی النَّارِ فَقالُوا یا لَیتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ * بَلْ بَدا لَهُمْ ما کانُوا یخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ

و اگر ببینی حال آنها را هنگامی که بر آتش دوزخشان بازدارند که در آن حال (با نهایت حسرت) گویند: ای کاش ما را به دنیا باز می گردانیدند تا دیگر آیات خدا را تکذیب نکرده و ایمان می آوردیم!
بلکه (وبال) آنچه پیش از این پنهان می داشتند بر آنها آشکار شده و اگر بار دیگر هم (به دنیا) برگردند باز همان اعمال زشتی را که از آن نهی شدند اعاده خواهند کرد، و آنان دروغ می گویند.
عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رَضِی اللهُ عَنْهُ، قَالَ: رَأَیتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) وَ هُوَ خَارِجٌ مِنَ الْکُوفَهِ، فَتَبِعْتُهُ مِنْ وَرَائِهِ حَتَّی صَارَ إِلَی جَبَّانَهِ الْیهُودِ وَ وَقَفَ فِی وَسْطِهَا وَ نَادَی: یا یهُودُ! فَأَجَابُوهُ مِنْ جَوْفِ الْقُبُورِ: لَبَّیکَ لَبَّیکَ! مُطَاعٌ یعْنُونَ بِذَلِکَ یا سَیدَنَا!

(۹۹)

فَقَالَ: کَیفَ تَرَوْنَ الْعَذَابَ؟ فَقَالُوا: بِعِصْیانِنِا لَکَ کَهَارُونَ فَنَحْنُ وَ مَنْ عَصَاکَ فِی الْعَذَابِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَهِ، ثُمَّ صَاحَ صَیحَهً کَادَتِ السَّمَاوَاتُ ینْقَلِبْنَ، فَوَقَعْتُ مَغْشِیاً عَلَی وَجْهِی مِنْ هَوْلِ مَا رَأَیتُ.
فَلَمَّا أَفَقْتُ رَأَیتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی سَرِیرٍ مِنْ یاقُوتَهٍ حَمْرَاءَ عَلَی رَأْسِهِ إِکْلِیلٌ مِنَ الْجَوْهَرِ وَ عَلَیهِ حُلَلٌ خُضْرٌ وَ صُفْرٌ وَ وَجْهُهُ کَدَارَهِ الْقَمَرِ، فَقُلْتُ: یا سَیدِی! هَذَا مُلْکٌ عَظِیمٌ؟
قَالَ: نَعَمْ یا جَابِرُ! إِنَّ مُلْکَنَا أَعْظَمُ مِنْ مُلْکِ سُلَیمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ سُلْطَانَنَا أَعْظَمُ مِنْ سُلْطَانِهِ، ثُمَّ رَجَعَ وَ دَخَلْنَا الْکُوفَهَ وَ دَخَلْتُ خَلْفَهُ إِلَی الْمَسْجِدِ فَجَعَلَ یخْطُو خُطُوَاتٍ وَ هُوَ یقُولُ: لَا وَ اللهِ لَا فَعَلْتُ، لَا وَ اللهِ لَا کَانَ ذَلِکَ أَبَداً.
فَقُلْتُ: یا مَوْلَای! لِمَنْ تُکَلِّمُ وَ لِمَنْ تُخَاطِبُ وَ لَیسَ أَرَی أَحَداً، فَقَالَ: یا جَابِرُ! کُشِفَ لِی عَنْ بَرَهُوتَ فَرَأَیتُ شَیبُویه، وَ حَبْتَرَ وَ هُمَا یعَذَّبَانِ فِی جَوْفِ تَابُوتٍ فِی بَرَهُوتَ، فَنَادَیانِی: یا أَبَا الْحَسَنِ! یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! رُدَّنَا إِلَی الدُّنْیا نُقِرَّ بِفَضْلِکَ وَ نُقِرَّ بِالْوَلَایهِ لَکَ.
فَقُلْتُ: لَا وَ اللهِ لَا فَعَلْتُ، لَا وَ اللهِ لَا کَانَ ذَلِکَ أَبَداً، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیهَ: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ»، یا جَابِرُ! وَ مَا مِنْ أَحَدٍ خَالَفَ وَصِی نَبِی إِلَّا حُشِرَ أَعْمَی یتَکَبْکَبُ فِی عَرَصَاتِ الْقِیامَهِ.(۱)
از جابر بن عبدالله انصاری نقل است که گفت: امیر المؤمنین (علیه السلام) را خارج کوفه دیدم، به دنبال آن حضرت رفتم تا اینکه رسیدند به قبرستان یهودیان، در وسط قبرستان صدا زدند: ای یهود! از درون قبور جواب
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۲۷: ص۳۰۶، ح۱۱ و ج۴۱: ص۲۲۲، ح۳۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲: ص۴۱۲، ح۳۴۴۷؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۱۶۸؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۴: ص۳۱۳؛ مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر، ج ۲: ص۹۸، ح۴۲۲.

(۱۰۰)

دادند: لبیک لبیک! ای سرور ما!
حضرت فرمودند: عذاب را چگونه دیدید؟ جواب دادند: به خاطر مخالفت ما با تو، مانند مخالفتی که ما با هارون کردیم، و هر کسی مخالف تو باشد تا روز قیامت در عذاب است، سپس حضرت فریادی زدند، که نزدیک بود آسمان زیر و رو شود، من از ترس بیهوش شدم.
تا به هوش آمدم، دیدم امیر المؤمنین (علیه السلام) بر تختی از یاقوت قرمز نشسته اند، و بر سر تاجی از جواهر دارند، و لباسهای عالی سبز و زرد پوشیده، و چهره ی آن حضرت مثل ماه می درخشید.
گفتم: آقا این سلطنت بزرگی است! حضرت فرمودند: آری،ای جابر! قدرت و فرمانروائی ما از سلیمان بن داود بزرگتر است، و سلطنت ما از سلطنت او بالاتر.
پس از آن با امیر المؤمنین (علیه السلام) برگشتیم و داخل کوفه شدیم، من پشت سر آن حضرت وارد مسجد شدم، امام (علیه السلام) هر گام بر می داشتند می فرمودند: نه به خدا انجام نمی دهم، نه به خدا چنین کاری هرگز نخواهد شد.
عرض کردم: ای سرورم! با چه کسی صحبت می کنید و حرف می زنید، من که کسی را نمی بینم؟
حضرت فرمودند: ای جابر! برهوت برایم آشکار شد، «شیبویه» و «حبتر» را دیدم که در درون تابوت در عذاب بودند، مرا صدا زدند که: ای ابا الحسن! ای امیر المؤمنین! اگر ما را به دنیا برگردانید، اقرار به برتری تو می کنیم، و ولایت ترا می پذیریم، گفتم: نه، به خدا نخواهم کرد، هرگز چنین کاری نخواهد شد، بعد این آیه را تلاوت فرمودند:
«وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ»، ای جابر! هیچ کس با وصی پیامبری مخالفت نکرد، مگر آنکه کور برانگیخته می شود، و در عرصه های قیامت با صورت بر زمین می افتد.

(۱۰۱)

شماره: ۱۴: اسم آیه: رجعت پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و امام حسین (علیه السلام)
کد آیه: ۹۶ / ۷
﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکْسِبُونَ

و اگر مردم شهر و روستاها ایمان می آوردند و خداترس و پرهیزکار می شدند، ما برکات آسمان و زمین را برای آنان می گشودیم. ولی آنان حقایق را تکذیب کردند. ما نیز آنها را به کیفر اعمالشان گرفتار ساختیم.
عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ الْحُسَینُ (علیه السلام) لِأَصْحَابِهِ قَبْلَ أَنْ یقْتَلَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ قَالَ لِی: یا بُنَی! إِنَّکَ سَتُسَاقُ إِلَی الْعِرَاقِ وَ هِی أَرْضٌ قَدِ الْتَقَی بِهَا النَّبِیونَ وَ أَوْصِیاءُ النَّبِیینَ، وَ هِی أَرْضٌ تُدْعَی عموراء، وَ إِنَّکَ تُسْتَشْهَدُ بِهَا وَ یسْتَشْهَدُ مَعَکَ جَمَاعَهٌ مِنْ أَصْحَابِکَ، لَا یجِدُونَ أَلَمَ مَسِّ الْحَدِیدِ، وَ تَلَا قُلْنا: «یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ»، یکُونُ الْحَرْبُ بَرْداً وَ سَلَاماً عَلَیکَ وَ عَلَیهِمْ، فَأَبْشِرُوا فَوَ اللهِ لَئِنْ قَتَلُونَا فَإِنَّا نَرِدُ عَلَی نَبِینَا.
قَالَ: ثُمَّ أَمْکُثُ مَا شَاءَ اللهُ، فَأَکُونُ أَوَّلَ مَنْ ینْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ، فَأَخْرُجُ خَرْجَهً یوَافِقُ ذَلِکَ خَرْجَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قِیامَ قَائِمِنَا ثُمَّ لَینْزِلَنَّ عَلَی وَفْدٌ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ عِنْدِ اللهِ لَمْ ینْزِلُوا إِلَی الْأَرْضِ قَطُّ وَ لَینْزِلَنَّ إِلَی جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ وَ جُنُودٌ مِنَ الْمَلَائِکَهِ وَ لَینْزِلَنَّ محمّد وَ عَلِی وَ أَنَا وَ أَخِی وَ جَمِیعُ مَنْ

(۱۰۲)

مَنَّ اللهُ عَلَیهِ فِی حَمُولَاتٍ مِنْ حَمُولَاتِ الرَّبِّ خَیلٍ بُلْقٍ مِنْ نُورٍ لَمْ یرْکَبْهَا مَخْلُوقٌ، ثُمَّ لَیهُزَّنَّ محمّد لِوَاءَهُ وَ لَیدْفَعَنَّهُ إِلَی قَائِمِنَا مَعَ سَیفِهِ، ثُمَّ إِنَّا نَمْکُثُ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ مَا شَاءَ اللهُ، ثُمَّ إِنَّ اللهَ یخْرُجُ مِنْ مَسْجِدِ الْکُوفَهِ عَیناً مِنْ دُهْنٍ وَ عَیناً مِنْ مَاءٍ وَ عَیناً مِنْ لَبَنٍ، ثُمَّ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یدْفَعُ إِلَی سَیفَ رَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ یبْعَثُنِی إِلَی الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، فَلَا آتِی عَلَی عَدُوٍّ لِلهِ إِلَّا أَهْرَقْتُ دَمَهُ وَ لَا أَدَعُ صَنَماً إِلَّا أَحْرَقْتُهُ حَتَّی أَقَعَ إِلَی الْهِنْدِ فَأَفْتَحُهَا وَ إِنَّ دَانِیالَ وَ یوشَعَ یخْرُجَانِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یقُولَانِ: صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ یبْعَثُ اللهُ مَعَهُمَا إِلَی الْبَصْرَهِ سَبْعِینَ رَجُلًا، فَیقْتُلُونَ مُقَاتِلِیهِمْ وَ یبْعَثُ بَعْثاً إِلَی الرُّومِ فَیفْتَحُ اللهُ لَهُمْ ثُمَّ لَأَقْتُلَنَّ کُلَّ دَابَّهٍ حَرَّمَ اللهُ لَحْمَهَا حَتَّی لَا یکُونَ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا الطَّیبُ وَ أَعْرِضُ عَلَی الْیهُودِ وَ النَّصَارَی وَ سَائِرِ الْمِلَلِ وَ لَأُخَیرَنَّهُمْ بَینَ الْإِسْلَامِ وَ السَّیفِ.
فَمَنْ أَسْلَمَ مَنَنْتُ عَلَیهِ وَ مَنْ کَرِهَ الْإِسْلَامَ أَهْرَقَ اللهُ دَمَهُ، وَ لَا یبْقَی رَجُلٌ مِنْ شِیعَتِنَا إِلَّا أَنْزَلَ اللهُ إِلَیهِ مَلَکاً یمْسَحُ عَنْ وَجْهِهِ التُّرَابَ، وَ یعَرِّفُهُ أَزْوَاجَهُ وَ مَنْزِلَتَهُ فِی الْجَنَّهِ وَ لَا یبْقَی عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ أَعْمَی وَ لَا مُقْعَدٌ وَ لَا مُبْتَلًی إِلَّا کَشَفَ اللهُ عَنْهُ بَلَاءَهُ بِنَا أَهْلَ الْبَیتِ وَ لَینْزِلَنَّ الْبَرَکَهُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ حَتَّی إِنَّ الشَّجَرَهَ لَتَقْصِفُ بِمَا یرِیدُ اللهُ فِیهَا مِنَ الثَّمَرَهِ وَ لَتَأْکُلَنَّ ثَمَرَهَ الشِّتَاءِ فِی الصَّیفِ وَ ثَمَرَهَ الصَّیفِ فِی الشِّتَاءِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکْسِبُونَ» ثُمَّ إِنَّ اللهَ لَیهَبُ لِشِیعَتِنَا کَرَامَهً لَا یخْفَی عَلَیهِمْ شَیءٌ فِی الْأَرْضِ وَ مَا کَانَ فِیهَا حَتَّی إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ یرِیدُ أَنْ یعْلَمَ عِلْمَ أَهْلِ بَیتِهِ فَیخْبِرَهُمْ بِعِلْمِ مَا یعْمَلُونَ.(۱)
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۵۲؛ بحار الأنوار، ج ۴۵: ص۸۰، ح۶ و ج ۵۳: ص۶۱، ح۵۲؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲: ص۸۴۸، ح۶۳؛ مختصر البصائر: ص۱۳۹، ح۱۰۷؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص۲۸۶،ح۵.

(۱۰۳)

از جابر نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: امام حسین (علیه السلام) قبل از اینکه به شهادت برسند، به اصحاب خود می فرمودند: پیامبر خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) به من فرمودند: ای پسر عزیزم! تو به زودی به سوی عراق رانده خواهی شد، زمین عراق همان زمینی است که پیامبران و اوصیای آنان، در آن با یکدیگر ملاقات کردند، آن زمین را عمور می خوانند، تو در آن زمین شهید خواهی شد، و گروهی که با تو شهید می شوند، درد نیزه و شمشیر را احساس نمی کنند، سپس این آیه را تلاوت کردند:
«قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ»، جنگ برای تو و یارانت سرد و سلامت خواهد شد.
سپس امام حسین (علیه السلام) به اصحاب خود فرمودند: مژده باد شما را! گر چه دشمنان، ما را می کشند، ولی ما بر پیامبرمان وارد خواهیم شد، سپس من به قدری که خدا بخواهد مکث خواهم نمود! سپس اوّل کسی که زمین برایش شکافته خواهد شد، و او خارج می شود، من خواهم بود.
پس من با خروج حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) و قیام حضرت قائم (علیه السلام)، و زنده شدن پیامبر خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، خروج خواهم کرد، سپس افرادی از آسمان از طرف خدا نزد من می آیند، که هرگز در زمین نازل نشده اند.
جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و گروهی از ملائکه بر من نازل خواهند شد، حضرت محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و علی (علیه السلام) و من و برادرم و جمیع آن افرادی که خدا بر آنان منّت نهاده، به وسیله ی شترانی از نور، که احدی از مخلوقین بر آنها سوار نشده، فرود می آئیم، پس از این جریان حضرت محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) پرچم خود را به اهتزاز در می آورد، و آن را با شمشیر خود به قائم ما می دهد.
سپس ما به اندازه ای که خدا بخواهد مکث می نمائیم، بعداً خدای توانا چشمه ای از روغن و چشمه ای از آب و چشمه ای از شیر در مسجد کوفه خارج می کند. پس از این جریان، امیر

(۱۰۴)

المؤمنین (علیه السلام) شمشیر پیامبر خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) را به من می دهند، و مرا به سوی مشرق و مغرب زمین می فرستند، پس من به هیچ یک از دشمنان خدا بر نمی خورم، مگر اینکه خون او را می ریزم، هیچ بُتی را نمی بینم مگر اینکه آن را می سوزانم، تا اینکه به هند می رسم، و آن را فتح می نمایم! دانیال و یوشع خارج می شوند، و به حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) می گویند: خدا و رسول، راست گفته اند. سپس ایشان با تعداد هفتاد مرد، به سوی بصره می روند، و دشمنان خود را می کشند. گروهی به جانب روم اعزام می شوند، و خدای توانا پیروزی را نصیب آنان می نماید.
بعداً من هر حیوانی را که خدا گوشت آن را حرام کرده می کشم، تا اینکه در روی زمین غیر از گوشت طیب و طاهر چیزی نباشد. من بر یهود و نصارا و سائر ملل اسلام، شمشیر را عرضه می کنم، و آنان را بین اسلام و شمشیر مخیر می نمایم، هر کسی از آنان اسلام بیاورد، منّت بر او می گذارم، و هر کس که از اسلام بیزار باشد، خدا خون او را خواهد ریخت.
هیچ مردی از شیعیان ما روی زمین نیست، مگر اینکه خدا ملَکی می فرستد تا خاک را از روی او پاک نماید، و زنان و مقام و منزلت او را در بهشت به وی معرّفی نماید، در روی زمین شخص کور و زمین گیر و مبتلائی نخواهد بود، مگر اینکه خدا به وسیله ی ما اهل بیت، بلا را از او بر طرف می کند.
به قدری برکت از آسمان به زمین نازل می شود، که شاخه ی درخت، از زیادی میوه می شکند! میوه ی زمستانی در تابستان، و میوه ی تابستانی در زمستان خورده می شود. همین است معنای قول خداوند سبحان که می فرماید:
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکْسِبُونَ»، سپس خدای رؤف کرامتی به شیعیان ما عطا می کند، که چیزی در زمین بر آنان پنهان نخواهد بود. تا آنجا که مردی از ایشان تصمیم می گیرد، که علم اهل بیت خود را بداند، پس خداوند او را از آنچه آنها می دانند آگاه می نماید.

(۱۰۵)

شماره: ۱۵: اسم آیه: یاری امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رجعت
کد آیه: ۱۵۷ / ۷
﴿الَّذینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی... فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

هم آنان که پیروی کنند از آن رسول و پیامبر امّی... پس آنان که به او گرویدند و از او حرمت و عزّت نگاه داشتند و یاری او کردند و نوری را که به او نازل شد پیروی نمودند آن گروه به حقیقت رستگاران عالمند.
فی تفسیر القمی: «فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ»، یعْنِی بِرَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، «وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ»، یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام)، «أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»، فَأَخَذَ اللهُ مِیثَاقَ رَسُولِ اللهِ عَلَی الْأَنْبِیاءِ أَنْ یخْبِرُوا أُمَمَهُمْ وَ ینْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرُوهُ بِالْقَوْلِ وَ أَمَرُوا أُمَمَهُمْ بِذَلِکَ، وَ سَیرْجِعُ رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ یرْجِعُونَ وَ ینْصُرُونَهُ فِی الدُّنْیا.(۱)
در تفسیر قمی روایت است که: «فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ»، کسانی که ایمان به
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۴۱؛ بحار الأنوار، ج ۲۳: ص۳۰۹، ح ۹؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۲۴۲.

(۱۰۶)

رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) آورند، «وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ»، یعنی از امیر المؤمنین (علیه السلام) پیروی و تبعیت کنند، «أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» آنها رستگاران هستند، خداوند از پیامبران پیمان گرفت، که امّتشان را به آمدن پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) بشارت دهند و او را یاری نمایند، انبیاء: هم، با گفتار، او را یاری نمودند، و به امّتشان دستور دادند که امیر المؤمنین (علیه السلام) را نصرت دهند، طولی نمی کشد که همه به دنیا برمی گردند، و در همین دنیا او را یاری می کنند.

(۱۰۷)

شماره: ۱۶: اسم آیه: رجعت عدّه ای ازیهودیان مؤمن
کد آیه: ۱۵۹ / ۷
﴿وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّهٌ یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یعْدِلُونَ

و از قوم موسی، گروهی هستند که به سوی حق هدایت می کنند و به حق و عدالت حکم می نمایند.
عَن مُفَضَّلِ بْن عُمَر عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): قَالَ: یخْرُجُ مَعَ الْقَائِمِ (علیه السلام) مِنْ ظَهْرِ الْکُوفَهِ سَبْعٌ وَ عِشْرُونَ رَجُلًا خَمْسَهَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَی (علیه السلام) الَّذِینَ کَانُوا، «یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یعْدِلُونَ»، وَ سَبْعَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکَهْفِ، وَ یوشَعُ بْنُ نُونٍ، وَ سَلْمَانُ، وَ أَبُو دُجَانَهَ الْأَنْصَارِی، وَ الْمِقْدَادُ، وَ مَالِکٌ الْأَشْتَرُ، فَیکُونُونَ بَینَ یدَیهِ أَنْصَاراً وَ حُکَّاما.(۱)
از مفضل بن عمر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند:
-----------------
۱- ۱. الزام الناصب، ج ۲: ص۲۳۴ و ص۲۸۵؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۲۴۹، ح۲۷؛ بحار الانوار، ج ۵۳: ص۹۰، ح ۹۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۶۲۰، ح۶۶۳۵؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۲۳۸؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۸: ص۴۳؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۲۵۲، ح۴۰؛ کشف الغمه فی معرفه الأئمّه، ج ۲: ص۴۶۶.

(۱۰۸)

از پشت شهر کوفه بیست و هفت نفر، همراه حضرت قائم (علیه السلام) بیرون می آیند، پانزده نفر آنان از قوم حضرت موسی (علیه السلام) می باشند، که به حق هدایت کنند و بدان دادگری نمایند، و هفت تن آنان اصحاب کهف هستند، و یوشع بن نون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مقداد، مالک اشتر، می باشند، پس اینها یاران و حکمرانان او هستند.

(۱۰۹)

شماره: ۱۷: اسم آیه: برتری دین حق، در رجعت
کد آیه: ۳۳ / ۹
﴿هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ

او خدایی است که پیامبرش را با دین حق فرستاد تا آن را بر همه ی ادیان جهان برتری بخشد، هر چند مشرکان را خوش آیند نباشد.
عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِیدَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ لِعَلِی (علیه السلام) فِی الْأَرْضِ کَرَّهً مَعَ الْحُسَینِ ابْنِهِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِمَا، یقْبِلُ بِرَایتِهِ حَتَّی ینْتَقِمَ لَهُ مِنْ بَنِی أُمَیهَ وَ مُعَاوِیهَ وَ آلِ مُعَاوِیهَ وَ مَنْ شَهِدَ حَرْبَهُ، ثُمَّ یبْعَثُ اللهُ إِلَیهِمْ بِأَنْصَارِهِ یوْمَئِذٍ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَهِ ثَلَاثِینَ أَلْفاً وَ مِنْ سَائِرِ النَّاسِ سَبْعِینَ أَلْفاً.
فَیلْقَاهُمْ بِصِفِّینَ مِثْلَ الْمَرَّهِ الْأُولَی، حَتَّی یقْتُلَهُمْ وَ لَا یبْقَی مِنْهُمْ مُخْبِراً، ثُمَّ یبْعَثُهُمُ اللهُ عزّ و جلّ فَیدْخِلُهُمْ أَشَدَّ عَذَابِهِ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ، ثُمَّ کَرَّهً أُخْرَی مَعَ رَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) حَتَّی یکُونَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ وَ تَکُونَ الْأَئِمَّهُ: عُمَّالَهُ وَ حَتَّی یبْعَثَهُ اللهُ عَلَانِیهً فَتَکُونَ عِبَادَتُهُ عَلَانِیهً فِی الْأَرْضِ کَمَا عَبَدَ اللهَ سِرّاً فِی الْأَرْضِ.

(۱۱۰)

ثُمَّ قَالَ: إِی وَ اللهِ! وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ، ثُمَّ عَقَدَ بِیدِهِ أَضْعَافاً یعْطِی اللهُ نَبِیهُ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) مُلْکَ جَمِیعِ أَهْلِ الدُّنْیا مُنْذُ یوْمَ خَلَقَ اللهُ الدُّنْیا إِلَی یوْمِ یفْنِیهَا حَتَّی ینْجِزَ لَهُ مَوْعُودَهُ فِی کِتَابِهِ کَمَا قَالَ: «لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ».(۱)
از جابر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: حضرت علی (علیه السلام) دو رجعت دارند.
یکی با امام حسین (علیه السلام)، که با پرچم خویش بیایند، و از بنی امیّه و معاویه و آل معاویه و تمام آنان که شاهد جنگ با آن حضرت بودند، انتقام گیرند، سپس خداوند سی هزار یاور از کوفه، و هفتاد هزار نفر از جاهای دیگر برای ایشان بفرستد، در «صفین» مثل دفعه ی اوّل جنگ کنند، و به طوری دشمنان را نابود کنند که یک نفر از آنان نماند، تا سرگذشت جنگ را تعریف کند، و خداوند ایشان را برانگیخته و با فرعون و آل فرعون، به شدیدترین عذاب مبتلا خواهد نمود.
و رجعت دوّم حضرت، در حضور پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) است، که بر می گردند، تا خلیفه ی روی زمین باشند، و ائمّه ی دیگر، همه، عمّال و از کارگزاران و فرماندهان او خواهند بود، و خداوند سلطنت روی زمین را به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) دهد، چنانکه در قرآن وعده داده: «لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ».
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۳۶۳، ح۱۱۸؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۷۴، ح۷۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۵۰۷، ح۶۲۶۲؛ حلیه الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار علیهم السلام، ج ۶: ص۳۶۶؛ مختصر البصائر: ص۱۲۱، ح۹۹؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، ص۲۸۹، ح۸.

(۱۱۱)

شماره: ۱۸: اسم آیه: خریداری جان و مال مؤمنین، در رجعت
کد آیه: ۱۱۱ / ۹
﴿إِنَّ الله اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یقاتِلُونَ فی سَبیلِ الله فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ الله فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِکُمُ الَّذی بایعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ

خدا، جان و مال مردم با ایمان را در مقابل بهشتی که نصیب آنان خواهد کرد، پیش خرید می کند. این مردم با ایمان در راه خدا پیکار می کنند، می کشند و کشته می شوند. این وعده حقی است که خدا در هر سه کتاب آسمانی تورات و انجیل و قرآن یاد کرده است. وفادارتر از خدا به عهد خود کیست؟ شما را به داد و ستدی که با وی انجام داده اید، بشارت باد، سعادت و پیروزی بزرگ همین است.
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «إِنَّ اللهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ» إِلَی آخِرِ الْآیهِ، فَقَالَ: ذَلِکَ فِی الْمِیثَاقِ، ثُمَّ قَرَأْتُ «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ».

(۱۱۲)

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): لَا تَقْرَأْ هَکَذَا، وَ لَکِنْ اقْرَأْ «التَّائِبِینَ الْعَابِدِینَ» إِلَی آخِرِ الْآیهِ، ثُمَّ قَالَ: إِذَا رَأَیتَ هَؤُلَاءِ فَعِنْدَ ذَلِکَ هُمُ الَّذِینَ اشْتَرَی مِنْهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ یعْنِی فِی الرّجعه، ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لَهُ مَیتَهٌ وَ قَتْلَهٌ، مَنْ مَاتَ بُعِثَ حَتَّی یقْتَلَ، وَ مَنْ قُتِلَ بُعِثَ حَتَّی یمُوتَ.(۱)
از ابو بصیر نقل است که گفت: تفسیر این آیه را از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) پرسیدم، حضرت فرمودند: این میثاق و معامله در عالم ذر بوده، سپس آیه ی بعد را خواندم: «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ»، (یعنی مؤمنان عبارت اند از توبه کنندگان و عبادت کنندگان)
حضرت فرمودند: چنین بخوان: «التائبین العابدین» آنگاه فرمودند: هرگاه این توبه کنندگان و عبادت کنندگان را دیدی، بدان همان هایند که خدا جان و مالشان را خریده، یعنی در زمان رجعت، سپس حضرت فرمودند: هیچ مؤمنی نیست جز اینکه مردنی دارد، و کشته شدنی. هرکه بمیرد، زنده شود تا کشته گردد، و هرکه کشته شود، زنده گردد تا بمیرد.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۹۳، ح۱۱۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۷۱، ح۷۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲: ص۸۵۷؛ تفسیر الصافی، ج ۲: ص۳۸۲؛ تفسیر العیاشی، ج ۲: ص۱۱۲؛ مختصر البصائر، ص۹۹، ح۶۹.

(۱۱۳)

شماره: ۱۹: اسم آیه: تکذیب رجعت از روی نادانی
کد آیه: ۳۹ / ۱۰
﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْویلُهُ کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیفَ کانَ عاقِبَهُ الظَّالِمینَ

بلکه چیزی را تکذیب کردند که آگاهی از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود!
۱- عَنْ زُرَارَه قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) عَنْ هَذِهِ الْأُمُورِ الْعِظَامِ مِنَ الرّجعه وَ أَشْبَاهِهَا، فَقَالَ: إِنَّ هَذَا الَّذِی تَسْأَلُونَ عَنْهُ لَمْ یجِئْ أَوَانُهُ، وَ قَدْ قَالَ اللهُ عزّ و جلّ: «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ».(۱)
از زراره نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی رجعت و امثال این امور مهم سؤال کردم، حضرت فرمودند: این را که می پرسید هنوز وقتش نرسیده است، خداوند می فرماید: «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ»، یعنی: بلکه آنها آنچه را که با علم خود به
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۷۸، ح۸۹؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۴۰، ح۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۳۱، ح۴۸۹۸؛ تفسیر الصافی، ج ۲: ص۴۰۳؛ مختصر البصائر: ص۱۰۸، ح۸۰.

(۱۱۴)

آن احاطه نداشتند، دروغ پنداشتند در صورتی که (دروغ نیست) و هنوز (موقع) تأویل آن نرسیده است.
۲- فی تفسیر القمی، «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ»، أَی لَمْ یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ، «کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، قَالَ: نَزَلَتْ فِی الرّجعه، کَذَّبُوا بِهَا أَی أَنَّهَا لَا تَکُونُ، ثُمَّ قَالَ: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا یؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ».(۱)
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، بعد از ذکر این آیه: «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ»، یعنی: چیزی را که علم آنها به آن احاطه ندارد، تکذیب کردند، در صورتی که هنوز تأویل آن برای آنها نیامده است، «کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، و بدین گونه پیشینیان را نیز تکذیب نمودند، این آیه در باره ی رجعت نازل شده، بی دینان وقوع رجعت را تکذیب می کنند و می گویند: رجعتی نخواهد بود، سپس گفت: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا یؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ».
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۱، ح ۲۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۳۱، ح۴۸۹۵؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۳۱۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۲: ص۳۰۵، ح ۶۷.

(۱۱۵)

شماره: ۲۰: اسم آیه: پشیمانی ظالمین در رجعت
کد آیه: ۵۴ / ۱۰
﴿وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَهَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ

و اگر هر چه در روی زمین است، متعلق بکسی باشد که بسیار ظلم کرده است و بخواهد همه آن را فدا کند از او پذیرفته نخواهد شد و چون عذاب را مشاهده کنند، پشیمانی خود را نهان میدارند و میان آنها بعدالت حکم می شود و ستمی به آنان نخواهد شد.
فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ»، آلَ محمّد: حَقَّهُمْ، «ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً لَافْتَدَتْ بِهِ»، فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ یعْنِی الرّجعه.(۱)
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۸۶؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۵۲؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۱، ح۲۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۳۴، ح۴۹۱۱؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۶: ص۶۶؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۳۱۳؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۲: ص۳۰۶، ح۷۶.

(۱۱۶)

در تفسیر قمی، در باره ی آیه ی: «وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ»، می فرماید: هر کس ظلمی به آل محمّد: نموده باشد، حاضر است تمام آنچه را که در روی زمین است، اگر مالک باشد، همه را بدهد تا از کیفر روز رجعت نجات یابد.

(۱۱۷)

شماره: ۲۱: اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خد
کد آیه: ۵ / ۱۴
﴿... وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیامِ الله إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ

... و «ایام الله» را به آنان یاد آور! در این، نشانه هایی است برای هر صبر کننده شکرگزار!
۱- عَنْ مُثَنًّی الْحَنَّاطِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یقُولُ: «أَیامُ اللهِ»، ثَلَاثَهٌ یوْمُ، یقُومُ الْقَائِمُ وَ یوْمُ الْکَرَّهِ وَ یوْمُ الْقِیامَهِ.(۱)
از مثنای حناط نقل است که گفت: شنیدم از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) که می فرمودند: روزهای خداوند عزّ و جلّ سه روزند، روزی که حضرت قائم (علیه السلام) قیام می کنند، و روز رجعت، و روز قیامت.
۲- رُوِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام)، أَنَّهُ قَالَ: أَیامُ اللهِ الْمَرْجُوَّهُ ثَلَاثَهُ أَیامٍ: یوْمُ قِیامِ الْقَائِمِ وَ یوْمُ الْکَرَّهِ وَ یوْمُ الْقِیامَهِ.(۲)
-----------------
۱- ۱. اثبات الهداه، ج ۵: ص۱۸۵، ح۶۲۳؛ الزام الناصب، ج ۱: ص۶۸ و ج ۲: ص۲۹۱؛ بحار الانوار، ج ۷: ص۶۱ و ج ۵۱: ص۵۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۲۸۶، ح۵۶۷۱؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۸۰؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۷: ص۲۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۲: ص۵۲۶؛ الخصال، ج ۱: ص۱۰۸، ح۷۵.
۲- ۲. احقاق الحق، ج ۱۳: ص۳۴۸؛ الزام الناصب، ج ۱،ص۹۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۲۸، ح۹۷۳۹؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۵۵۸؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج ۴: ص۱۱۸؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۲: ص۱۵۳.

(۱۱۸)

از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل است که فرمودند: روزهایی که مورد امید و آرزو هستند، سه روز هستند: روز قیام حضرت قائم (علیه السلام)، و روز رجعت، و روز قیامت.

(۱۱۹)

شماره: ۲۲: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین (علیه السلام) و شیعیانشان
کد آیه: ۲ / ۱۵
﴿رُبَما یوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمینَ

کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو می کنند که ای کاش مسلمان بودند!
عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِید، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی خبرٍ طَویل... اِلی اَن قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عزّ و جلّ: «رُبَما یوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمِینَ»، قَالَ: هُوَ أَنَا، إِذَا خَرَجْتُ أَنَا وَ شِیعَتِی، وَ خَرَجَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ وَ شِیعَتُهُ، وَ نَقْتُلُ بَنِی أُمَیهَ فَعِنْدَهَا «یوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کَانُوا مُسْلِمَینِ».(۱)
از جابر بن یزید نقل است که گفت: در روایتی طولانی حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: وجود مقدّس امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در تفسیر آیه ی: «رُبَما یوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمِینَ»، فرمودند: آن هنگامی است که من و شیعیانم خارج شویم، عثمان و پیروانش نیز خارج شوند و بنی امیّه را از دم شمشیر بگذرانیم، آن روز کافران آرزو می کنند که ای کاش مسلمان بودند.
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۶۴، ح۵۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱: ص۷۲۱، ذیل ح۲۹۱۲ و ج ۳: ص۳۳۱؛ مختصر البصائر: ص۸۹، ذیل ح۵۵؛ مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر، ج ۳: ص۹۸، ح۷۵۸.

(۱۲۰)

شماره: ۲۳: اسم آیه: کشته شدن شیطان در رجعت
کد آیه: ۳۸ / ۱۵
﴿إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾

تا روزی که وقت آن نزد ما معلوم و مشخص است.
۱- عَنْ أَبِی عَبْدِ الله (علیه السلام) فِی قَوْلِ الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «فَأَنْظِرْنِی إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ * قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ * إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»، قَالَ: یوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، یوْمٌ یذْبَحُهُ رَسُولُ الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) عَلَی الصَّخْرَهِ الَّتِی فِی بَیتِ الْمَقْدِسِ.(۱)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «فَأَنْظِرْنِی إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ * قالَ فَإِنَّکِ مِنَ الْمُنْظَرِینَ * إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»، فرمودند: «یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»، روزی است که رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، شیطان را بر صخره ای در بیت المقدّس ذبح می کنند.
۲- عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِی، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) یقُولُ: إِنَّ إِبْلِیسَ، «قَالَ أَنْظِرْنِی إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ»،(۲) فَأَبَی اللهُ ذَلِکَ عَلَیهِ، فَقَالَ:
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۱۱: ص۱۵۴ و ج ۶۰: ص۲۴۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۳۶۵؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۱۱۳؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۲۴۵؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۷: ص۱۲۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۴۷۲.
۲- ۲. ۱۴ / ۷.

(۱۲۱)

«فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ * إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»، فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، ظَهَرَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللهُ، فِی جَمِیعِ أَشْیاعِهِ، مُنْذُ خَلَقَ اللهُ آدَمَ إِلَی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، وَ هِی آخِرُ کَرَّهٍ، یکُرُّهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام). فَقُلْتُ: وَ إِنَّهَا لَکَرَّاتٌ؟ قَالَ: نَعَمْ، إِنَّهَا لَکَرَّاتٌ وَ کَرَّاتٌ، مَا مِنْ إِمَامٍ فِی قَرْنٍ إِلَّا وَ یکُرُّ مَعَهُ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ فِی دَهْرِهِ، حَتَّی یدِیلَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْکَافِرِ.
فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، کَرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی أَصْحَابِهِ، وَ جَاءَ إِبْلِیسُ فِی أَصْحَابِهِ، وَ یکُونُ مِیقَاتُهُمْ فِی أَرْضٍ مِنْ أَرَاضِی الْفُرَاتِ، یقَالُ لَهَا: الرَّوْحَاءُ قَرِیبٌ مِنْ کُوفَتِکُمْ، فَیقْتَتِلُونَ قِتَالًا لَمْ یقْتَتَلْ مِثْلُهُ، مُنْذُ خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَالَمِینَ، فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی أَصْحَابِ عَلِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَدْ رَجَعُوا إِلَی خَلْفِهِمُ الْقَهْقَرَی مِائَهَ قَدَمٍ، وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیهِمْ وَ قَدْ وَقَعَتْ بَعْضُ أَرْجُلِهِمْ فِی الْفُرَاتِ.
فَعِنْدَ ذَلِکَ یهْبِطُ الْجَبَّارُ عَزَّ وَ جَلَّ: «فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَهُ وَ قُضِی الْأَمْرُ»،(۱) رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) أَمَامَهُ بِیدِهِ حَرْبَهٌ مِنْ نُورٍ، فَإِذَا نَظَرَ إِلَیهِ إِبْلِیسُ، رَجَعَ الْقَهْقَرَی نَاکِصاً عَلَی عَقِبَیهِ، فَیقُولُونَ لَهُ أَصْحَابُهُ: أَینَ تُرِیدُ وَ قَدْ ظَفِرْتَ؟
فَیقُولُ: «إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ»،(۲) «إِنِّی أَخافُ اللهَ رَبَّ الْعالَمِینَ»،(۳) فَیلْحَقُهُ النَّبِی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) فَیطْعُنُهُ طَعْنَهً بَینَ کَتِفَیهِ، فَیکُونُ هَلَاکُهُ وَ هَلَاکُ جَمِیعِ أَشْیاعِهِ، فَعِنْدَ ذَلِکَ یعْبَدُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یشْرَکُ بِهِ شَیئاً.
وَ یمْلِکُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَرْبَعاً وَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ سَنَهٍ، حَتَّی یلِدَ الرَّجُلُ مِنْ شِیعَهِ عَلِی (علیه السلام) أَلْفَ وَلَدٍ مِنْ صُلْبِهِ ذَکَراً، فِی کُلِّ سَنَهٍ ذَکَراً، وَ عِنْدَ ذَلِکَ تَظْهَرُ
-----------------
۱- ۱. ۲۱۰ / ۲.
۲- ۲. ۴۸ / ۸.
۳- ۳. ۱۶ / ۵۹.

(۱۲۲)

الْجَنَّتَانِ الْمُدْهَامَّتَانِ عِنْدَ مَسْجِدِ الْکُوفَهِ، وَ مَا حَوْلَهُ بِمَا شَاءَ اللَه.(۱)
از عبد الکریم بن عمرو خثعمی نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمودند: همانا ابلیس به خداوند عرض کرد: مرا تا روز قیامت مهلت ده، خدای سبحان خواسته ی او را نپذیرفت و فرمود: تا روز وقت معلوم مهلت داری، زمانیکه روز وقت معلوم فرا رسد، ابلیس که لعنت خدا بر او باد، با تمام هوا دارانش، از زمان آفرینش حضرت آدم تا آن روز، پدیدار می شود، آن هنگام آخرین رجعتی است که امیر المؤمنین (علیه السلام) انجام می دهند، به آن حضرت عرض کردم: مگر رجعت، چند بار صورت
حضرت فرمودند: آری، رجعت چندین و چند بار است، هیچ امام و پیشوایی در هیچ قرنی، نیست، مگر اینکه افراد مؤمن و نیکوکار و انسانهای تبهکار زمان خودش، با او رجعت می کنند، تا اینکه خداوند به وسیله ی مؤمن، از کافر انتقام بگیرد، آن زمان که روز وقت معلوم فرا برسد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) با یاران خودشان رجعت دارند، و ابلیس و هوا دارانش نیز می آیند، و میعادگاه آنان در زمینی از زمینهای فرات است که به آن (روحاء) می گویند، و آن نزدیک کوفه ی شما است، آنان با یکدیگر آنچنان نبردی می کنند، که از زمانی که خداوند جهانیان را آفریده، بی سابقه بوده است.
گویی به یاران امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می نگرم، که صد گام به عقب بر می گردند، (عقب نشینی می کنند) و گویی می بینم که قسمتی از پاهای آنان داخل فرات شده است، در این هنگام تجلّی خدای جبّار عزّ وجلّ، «به وسیله ی قطعه ی به هم پیوسته ای از ابر و فرشتگان، فرود می آید، و وعده
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۴۲، ح۱۲؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۴۴۸، ح۱۰۹۸ و ج ۳: ص۳۶۵، ح۵۸۶۴؛ مختصر البصائر، ص۱۱۵، ح۹۱؛ مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر، ج ۳: ص۱۰۱، ح۷۶۴؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص۲۹۰، ح۹.

(۱۲۳)

عملی می شود».
آنگاه رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) سلاحی از نور در دست دارند، هنگامی که ابلیس به آن حضرت می نگرد، به عقب بر می گردد، و عقب می نشیند. یارانش به او می گویند: کجا می خواهی بروی، تو پیروز شده ای؟
پس ابلیس می گوید: «چیزی را که من می بینم شما نمی بینید»، «من از خداوند، پروردگار جهانیان بیم دارم»، در اینجا رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) با او در گیر می شوند و حربه ای به میان کتف او فرود می آورند، که هلاکت ابلیس و کلیه ی هواداران او را در پی خواهد داشت، در این زمان خدای عزّوجلّ (به حق) عبادت می شود و نسبت به او شرک ورزیده نمی شود، و امیرالمؤمنین (علیه السلام) مدّت چهل و چهار هزار سال حکومت می کنند، تا آنجا که از هر مرد شیعه و پیرو علی (علیه السلام) هزار فرزند پسر به وجود آید، که در هر سال یک پسر، و در این زمان دو باغ سر سبز و سیاه فام در کنار مسجد کوفه و اطراف آن، آنگونه که خداوند بخواهد، پدیدار می گردد.
توضیح: یکی از شاگردان معروف حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)، ابو جعفر محمّد بن علی بن نعمان، معروف به (مؤمن طاق) است. او مردی سخنور و حاضر جواب و شیرین زبان، و از متکلّمین شیعه به شمار می آید، و به همین جهت، بزرگان و دانشمندان اهل تسنّن، از وی حساب می بردند.
بعضی گفته اند: علّت اینکه او را، مؤمن طاق، می گفتند، این است که، وی در کوفه دکّانی در محل معروف به (طاق المحامل) داشته، و در آن زمان سکّه های تقلّبی شیوع یافته، که تشخیص آن، از پول اصلی برای مردم مشکل بود، و تنها مؤمن طاق بود که به خوبی سکّه های تقلّبی را تشخیص می داده است، از این جهت اهل تسنّن او را (شیطان طاق) می گفتند!

(۱۲۴)

ابو جعفر مؤمن طاق با ابو حنیفه که بزرگترین دانشمند اهل تسنّن و فقیه نامی آنها بود، داستانهای شیرین و حکایات لطیفی دارد، که همه حاکی از ظرافت طبع و سرعت انتقال و لطافت بیان او است، که عنوان مثال توجّه شما را به یکی از آن گفتگوها جلب می نماییم:
قال أبو حنیفه لمؤمن الطاق: قد مات إمامک، جعفر بن محمّد (علیهما السلام)، فقال أبو جعفر: و لکن إمامک مِنَ الْمُنْظَرِینَ إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.
وقتی که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) به شهادت رسیدند، ابو حنیفه، به مؤمن طاق گفت: ای ابو جعفر! امام تو فوت شد! مؤمن طاق در جواب گفت: آری، امام من وفات یافتند، ولی امام تو (شیطان) زنده است، تا روزی که خداوند برای او معین کرده است!
مرحوم شیخ بهائی (قدس سره)، در کتاب کشکولش نوشته است که مهدی خلیفه ی عباسی از سخن مؤمن طاق خندید و امر کرد که ده هزار درهم به او بدهند!(۱)
-----------------
۱- ۱. برگرفته از کتاب مهدی موعود (ترجمه ی جلد ۵۱ بحار الأنوار)، ص۱۲۲۴.

(۱۲۵)

شماره: ۲۴: اسم آیه: کفر منکران رجعت
کد آیه: ۲۲ / ۱۶
﴿إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَهٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ

معبود شما خداوند یگانه است امّا کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، دلهایشان (حق را) انکار می کند و مستکبرند.
۱- عَنْ أَبِی حَمْزَه الثُّمَالِی قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یقُولُ فِی قَوْلِهِ: «فَالَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ»، یعْنِی أَنَّهُمْ لَا یؤْمِنُونَ بِالرّجعه أَنَّهَا حَقٌّ، قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَهٌ، یعْنِی أَنَّهَا کَافِرَهٌ...(۱)
از ابو حمزه ثمالی نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) درباره ی فرمایش خداوند متعال: «آنان که به آخرت ایمان نیاورند دلهایشان به انکار خو گرفته، و متکبّرند»، شنیدم، که می فرمودند: یعنی آنان که به رجعت ایمان ندارند، دلهایشان به انکار خو گرفته و کافرند.
۲- فی تفسیر العیاشی، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «أَمْواتٌ
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۹۱؛ بحار الأنوار، ج ۳۶: ص۱۰۴، ح۴۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۴۱۱، ح۵۹۹۷؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۳۸۳؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۷: ص۱۹۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۴۷، ح۵۳.

(۱۲۶)

غَیرُ أَحْیاءٍ»، یعْنِی کُفَّاراً غَیرَ مُؤْمِنِینَ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: «وَ ما یشْعُرُونَ أَیانَ یبْعَثُونَ»، فَإِنَّهُ یعْنِی أَنَّهُمْ لَا یؤْمِنُونَ وَ أَنَّهُمْ یشْرِکُونَ، «إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ»، فَإِنَّهُ کَمَا قَالَ اللهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: «فَالَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ»، فَإِنَّهُ یعْنِی لَا یؤْمِنُونَ بِالرّجعه أَنَّهَا حَقٌّ.(۱)
عیاشی در تفسیر این آیه: «آنها که به آخرت ایمان ندارند دلهایشان به انکار خو گرفته»، از جابر نقل می کند که حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: یعنی آنها که به حقیقت رجعت ایمان ندارند.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۹۸، ح ۱۲۹؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۱۸، ح ۱۴۷؛ تفسیر العیاشی، ج ۲: ص۲۵۶، ح۱۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۴۷، ح۵۳.

(۱۲۷)

شماره: ۲۵: اسم آیه: عذاب در رجعت
کد آیه: ۳۴ / ۱۶
﴿فَأَصابَهُمْ سَیئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یسْتَهْزِؤُنَ

و سرانجام بدیهای اعمالشان به آنها رسید و آنچه را (از وعده های عذاب) استهزا می کردند، بر آنان وارد شد.
روی علی بن ابراهیم، فی قوله تعالی: «فَأَصابَهُمْ سَیئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یسْتَهْزِؤُنَ»، قال: ان المراد العذاب، فی الرّجعه.(۱)
علی بن ابراهیم قمّی، در تفسیر این آیه: «و عذابی که مسخره اش می کردند دامنگیرشان شد»، روایت می کند که: مراد از عذابی که مسخره می کردند، عذاب در رجعت است.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۹۱، ح۴۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۴۱۹، ح۶۰۱۶؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۳۸۵؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۷: ص۲۰۶.

(۱۲۸)

شماره: ۲۶: اسم آیه: کافرانِ امّت محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)
کد آیه: ۳۹ و۳۸ / ۱۶
﴿وَ أَقْسَمُوا بِالله جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ الله مَنْ یمُوتُ بَلی وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یعْلَمُونَ * لیبَینَ لَهُمُ الَّذی یخْتَلِفُونَ فیهِ وَ لِیعْلَمَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبینَ

آنها سوگندهای شدید به خدا یاد کردند که: «هرگز خداوند کسی را که می میرد، برنمی انگیزد!» آری، این وعده قطعی خداست، ولی بیشتر مردم نمی دانند!
تا آنچه در آن اختلاف داشتند بر آنان آشکار گردد و کافران از سخنان دروغ آمیز و افکار نادرست خود کاملا آگاه شوند.
۱- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فی قَوْلِه تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ بَلی وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا».
قَالَ: فَقَالَ لِی: یا أَبَا بَصِیرٍ! مَا تَقُولُ فِی هَذِهِ الْآیهُ؟ قَالَ: قُلْتُ: إِنَّ

(۱۲۹)

الْمُشْرِکِینَ یزْعُمُونَ وَ یحْلِفُونَ لِرَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) أَنَّ اللهَ لَا یبْعَثُ الْمَوْتَی، فَقَالَ: تَبّاً لِمَنْ قَالَ هَذَا، سَلْهُمْ هَلْ کَانَ الْمُشْرِکُونَ یحْلِفُونَ بِاللهِ أَمْ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّی؟ قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَأَوْجِدْنِیهِ.
فَقَالَ لِی: یا أَبَا بَصِیرٍ! لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اللهُ إِلَیهِ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا قَبَایعُ سُیوفِهِمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ، فَیبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یمُوتُوا، فَیقُولُونَ: بُعِثَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ مِنْ قُبُورِهِمْ فَهُمْ مَعَ الْقَائِمِ (علیه السلام)، فَیبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ عَدُوِّنَا، فَیقُولُونَ: یا مَعْشَرَ الشِّیعَهِ! مَا أَکْذَبَکُمْ، هَذِهِ دَوْلَتُکُمْ فَأَنْتُمْ تَقُولُونَ فِیهِ الْکَذِبَ، لَا، وَ اللهِ! مَا عَاشَ هَؤُلَاءِ وَ لَا یعِیشُ أَحَدٌ مِنْهُمْ إِلَی یوْمِ الْقِیامَهِ، فَحَکَی اللهُ قَوْلَهُمْ، فَقَالَ: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ».(۱)
از ابو بصیر نقل است که گفت: تفسیر این آیه را از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) پرسیدم: «به خدا قسم خوردند، قسمهای مؤکّد که خدا آنان را که می میرند زنده نمی کند، آری، وعده ای است بر او ثابت، امّا بیشتر مردم نمی دانند».
حضرت فرمودند: ای ابو بصیر! مردم در باره ی این آیه چه می گویند؟ عرض کردم: می گویند: مشرکان می گفتند خدا مردگان را زنده نمی کند و برای اثبات این مدّعا نزد پیامبر خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) قسم می خوردند.
حضرت فرمودند: مرگ بر آنها که آیه را چنین تفسیر می کنند، از اینان بپرس: مشرکان به خدا قسم می خوردند، یا به «لات و عزّی»؟ عرض کردم: پس مرا از این حقیقت آگاه فرمائید.
-----------------
۱- ۱. اثبات الهداه، ج ۵: ص۶۲؛ الزام الناصب، ج ۱: ص۷۰؛ بحار الانوار، ج ۵۳: ص۹۲، ح۱۰۲؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۴۲۰، ح۶۰۲۰؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۲۵۸؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۱۳۵؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۷: ص۲۰۹؛ الکافی، ج ۸: ص۵۱.

(۱۳۰)

حضرت فرمودند: ای ابو بصیر! هنگام قیام قائم ما خداوند جمعی از شیعیان ما را در حالی که قبضه ی شمشیرشان را بر دوش نهاده اند محشور فرماید، از طرفی، وقتی این خبر به شیعیان ما، که در آن وقت زنده اند، می رسد، به یکدیگر بشارت می دهند که: فلان و فلان و فلان، از قبرهایشان محشور شدند، و در رکاب حضرت قائم اند، از طرف دیگر، تا این خبر به عدّه ای از دشمنان ما می رسد، می گویند: ای گروه شیعه! شما چه قدر دروغ می گوئید؟! این دوران دولت شما است، که در آن دروغ می گوئید؟ نه، به خدا! اینها زنده نشده اند، و تا قیامت هم زنده نشوند، و این حکایت فرمایش خداوند متعال است که می فرماید: «به خدا! قسم خوردند قسمهای مؤکد که هرکس بمیرد خدا زنده اش نمی کند».
۲- عَنْ سِیرِینَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) إِذْ قَالَ: مَا یقُولُ النَّاسُ فِی هَذِهِ الْآیهِ: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ»؟ قَالَ: یقُولُونَ: لَا قِیامَهَ وَ لَا بَعْثَ وَ لَا نُشُورَ، فَقَالَ: کَذَّبُوا، وَ اللهِ! إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ وَ کَرَّ مَعَهُ الْمُکِرُّونَ، فَقَالَ أَهْلُ خِلَافِکُمْ قَدْ ظَهَرَتْ دَوْلَتُکُمْ، یا مَعْشَرَ الشِّیعَهِ! وَ هَذَا مِنْ کَذِبِکُمْ تَقُولُونَ رَجَعَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ، لَا وَ اللهِ لَا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ، أَ لَا تَرَی أَنَّهُمْ قَالُوا: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ» کَانَتِ الْمُشْرِکُونَ أَشَدَّ تَعْظِیماً لِلَّاتِ وَ الْعُزَّی مِنْ أَنْ یقْسِمُوا بِغَیرِهَا، فَقَالَ اللهُ: «بَلی وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا...»، «لِیبَینَ لَهُمُ الَّذِی یخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ»، «إِنَّما قَوْلُنا لِشَیءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُونُ».(۱)
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۹۳؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۷۱، ح۶۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۴۲۱، ح۶۰۲۴؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۱۳۶؛ تفسیر العیاشی، ج ۲: ص۲۵۹، ح۲۸؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۷: ص۲۰۸.

(۱۳۱)

از سیرین نقل است که گفت: خدمت حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) بودم، حضرت فرمودند: مردم درباره ی این آیه چه می گویند: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ»؟ گفتم: می گویند مربوط به انکار قیامت و حشر و نشر است، حضرت فرمودند: به خدا قسم! دروغ می گویند، مربوط به رجعت است، وقتی که حضرت قائم (علیه السلام) قیام کند و عدّه ای برگردند و زنده شوند، سنیان گویند: دولت شما شیعیان ظاهر شد، و این هم از دروغ شما است که می گوئید فلان و فلان زنده شدند، و قسم می خورند که هرکس بمیرد خدا زنده اش نمی کند، مگر نمی بینی که می فرماید: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ» مشرکین منکر قیامت به «لات و عزّی» قسم می خورند، و برای آنها بیش از خدا احترام قائل اند، خداوند هم در ردّ همان مخالفین شما می فرماید: «بَلی وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا... * لِیبَینَ لَهُمُ الَّذِی یخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ * نَّما قَوْلُنا لِشَیءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُونُ».
۳- عَن أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: مَا یقُولُ النَّاسُ فِیهَا؟ قَالَ: یقُولُونَ نَزَلَتْ فِی الْکُفَّارِ، قَالَ: إِنَّ الْکُفَّارَ کَانُوا لَا یحْلِفُونَ بِاللهِ، وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ مِنْ أُمَّهِ محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) قِیلَ لَهُمْ تُرْجَعُونَ بَعْدَ الْمَوْتِ قَبْلَ الْقِیامَهِ، فَحَلَفُوا إِنَّهُمْ لَا یرْجِعُونَ، فَرَدَّ اللهُ عَلَیهِمْ فَقَالَ: «لِیبَینَ لَهُمُ الَّذِی یخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ»، یعْنِی فِی الرّجعه یرُدُّهُمْ فَیقْتُلُهُمْ وَ یشْفِی صُدُورَ الْمُؤْمِنِینَ فِیهِم.(۱)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: مردم درباره ی این آیه چه
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۸۷؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۵۳، ح۳۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۴۲۰، ح۶۰۲۱؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۱۳۵؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۳۸۵؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۷: ص۲۰۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۵۴، ح۸۴.

(۱۳۲)

می گویند؟ عرض شد: می گویند که این آیه درباره ی کفّار نازل شده، حضرت فرمودند: هیچ وقت کفّار به خدا، قسم نمی خورند، این آیه درباره ی جمعی از امّت محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) نازل شده، که چون به آنها گویند:
بعد از مرگ، پیش از قیامت به دنیا برمی گردید، قسم می خورند که برنمی گردیم، خدا در مقام ردّ گفتار آنان می فرماید: (چرا برمی گردند) «تا آنچه در آن اختلاف دارند بر ایشان بیان کند، و آنها که کافر شدند بدانند دروغ گو بوده اند»، یعنی در زمان رجعت، آنان را برمی گرداند، و می کشد، تا دلهای مؤمنان را شفا دهد.

(۱۳۳)

شماره: ۲۷: اسم آیه: رجعت جناب سلمان
کد آیه: ۵ / ۱۷
﴿فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکُمْ عِباداً لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً

و چون وعده مجازات فساد اولی فرا رسید، بندگانی سرسخت و خشن را بر شما مسلط ساختیم که خانه بخانه دنبال شما می گشتند و وعده خدا انجام گرفت.
عَنْ سَلْمَان رَضِی اللهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه): إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی، لَمْ یبْعَثْ نَبِیاً وَ لَا رَسُولًا إِلَّا جَعَلَ لَهُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیباً، فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! لَقَدْ عَرَفْتُ هَذَا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابَینِ، فَقَالَ: یا سَلْمَانُ! هَلْ عَلِمْتَ مَنْ نُقَبَائِی وَ مَنِ الِاثْنَی عَشَرَ الَّذِینَ اخْتَارَهُمْ اللهُ لِلْأُمَّهِ مِنْ بَعْدِی؟ فَقُلْتُ: اللهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ.
فَقَالَ: یا سَلْمَانُ! خَلَقَنِی اللهُ مِنْ صَفْوَهِ نُورِهِ، وَ دَعَانِی فَأَطَعْتُهُ، وَ خَلَقَ مِنْ نُورِی عَلِیاً، وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ، وَ خَلَقَ مِنْ نُورِ عَلِی فَاطِمَهَ، وَ دَعَاهَا فَأَطَاعَتْهُ، وَ خَلَقَ مِنِّی وَ مِنْ عَلِی وَ فَاطِمَهَ: الْحَسَنَ، وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ، وَ خَلَقَ مِنِّی وَ مِنْ عَلِی وَ فَاطِمَهَ: الْحُسَینَ، فَدَعَاهُ فَأَطَاعَهُ، ثُمَّ سَمَّانَا بِخَمْسَهِ أَسْمَاءٍ مِنْ أَسْمَائِهِ، فَاللهُ الْمَحْمُودُ وَ أَنَا محمّد، وَ اللهُ الْعَالِی وَ هَذَا عَلِی، وَ اللهُ الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَهُ، وَ اللهُ

(۱۳۴)

ذُو الْإِحْسَانِ وَ هَذَا الْحَسَنُ، وَ اللهُ الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحُسَینُ، ثُمَّ خَلَقَ مِنَّا وَ مِنْ نُورِ الْحُسَینِ: تِسْعَهَ أَئِمَّهٍ، فَدَعَاهُمْ فَأَطَاعُوهُ، قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ سَمَاءً مَبْنِیهً، وَ أَرْضاً مَدْحِیهً، وَ لَا مَلَکاً وَ لَا بَشَراً، وَ کُنَّا نُوراً نُسَبِّحُ اللهَ، وَ نَسْمَعُ لَهُ وَ نُطِیعُ.
قَالَ سَلْمَانُ: فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، فَمَا لِمَنْ عَرَفَ هَؤُلَاءِ؟
فَقَالَ: یا سَلْمَانُ! مَنْ عَرَفَهُمْ حَقَّ مَعْرِفَتِهِمْ، وَ اقْتَدَی بِهِمْ، وَ وَالَی وَلِیهُمْ، وَ تَبَرَّأَ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَهُوَ وَ اللهِ! مِنَّا، یرِدُ حَیثُ نَرِدُ، وَ یسْکُنُ حَیثُ نَسْکُنُ.
فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! وَ هَلْ یکُونُ إِیمَانٌ بِهِمْ بِغَیرِ مَعْرِفَهِ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَنْسَابِهِمْ؟
فَقَالَ: لَا، یا سَلْمَانُ! فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! فَأَنَّی لِی بِهِمْ وَ قَدْ عَرَفْتُ إِلَی الْحُسَینِ؟
قَالَ: ثُمَّ سَیدُ الْعَابِدِینَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ، ثُمَّ ابْنُهُ محمّد بْنُ عَلِی بَاقِرُ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ مِنَ النَّبِیینَ وَ الْمُرْسَلِینَ، ثُمَّ ابْنُهُ جَعْفَرُ بْنُ محمّد لِسَانُ اللهِ الصَّادِقُ، ثُمَّ ابْنُهُ موسی بن جعفرالْکَاظِمُ غَیظَهُ صَبْراً فِی اللهِ عزّ و جلّ، ثُمَّ ابْنُهُ عَلِی بْنُ مُوسَی الرَّضِی لِأَمْرِ اللهِ، ثُمَّ ابْنُهُ محمّد بْنُ عَلِی الْمُخْتَارُ مِنْ خَلْقِ اللهِ، ثُمَّ ابْنُهُ عَلِی بْنُ محمّد الْهَادِی إِلَی اللهِ، ثُمَّ ابْنُهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی الصَّامِتُ الْأَمِینُ لِسِرِّ اللهِ، ثُمَّ ابْنُهُ محمّد بْنُ الْحَسَنِ الْهَادِی الْمَهْدِی النَّاطِقُ الْقَائِمُ بِحَقِّ اللهِ.
ثُمَّ قَالَ: یا سَلْمَانُ! إِنَّکَ مُدْرِکُهُ، وَ مَنْ کَانَ مِثْلَکَ، وَ مَنْ تَوَلَّاهُ بِحَقِیقَهِ الْمَعْرِفَهِ.
قَالَ سَلْمَانُ: فَشَکَرْتُ اللهَ کَثِیراً، ثُمَّ قُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! وَ إِنِّی مُؤَجَّلٌ إِلَی عَهْدِهِ؟

(۱۳۵)

قَالَ: یا سَلْمَانُ! اقْرَأْ: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا * ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً».
قَالَ سَلْمَانُ: فَاشْتَدَّ بُکَائِی وَ شَوْقِی، ثُمَّ قُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! أَ بِعَهْدٍ مِنْکَ؟
فَقَالَ: إِی، وَ اللهِ! الَّذِی أَرْسَلَ محمّداً بِالْحَقِّ، مِنِّی وَ مِنْ عَلِی وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ التِّسْعَهِ، وَ کُلِّ مَنْ هُوَ مِنَّا وَ مَعَنَا، وَ مُضَامٍّ فِینَا، إِی، وَ اللهِ! یا سَلْمَانُ، وَ لَیحْضُرَنَ إِبْلِیسُ وَ جُنُودُهُ، وَ کُلُّ مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً وَ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً، حَتَّی یؤْخَذَ بِالْقِصَاصِ وَ الْأَوْتَارِ، «وَ لَا یظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً»،(۱) وَ یحَقِّقُ تَأْوِیلَ هَذِهِ الْآیهِ: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ * وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِی فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یحْذَرُونَ».(۲)
قَالَ سَلْمَانُ: فَقُمْتُ مِنْ بَینِ یدَی رَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ مَا یبَالِی سَلْمَانُ مَتَی لَقِی الْمَوْتَ، أَوْ الْمَوْتُ لَقِیهُ.(۳)
از سلمان فارسی نقل است که گفت: محضر مبارک رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وارد شدم، چون نظرشان به من افتاد، فرمودند: ای سلمان! خداوند متعال، هیچ پیامبر و رسولی را مبعوث نفرموده، جز اینکه برای او دوازده نقیب قرار
-----------------
۱- ۱. ۴۹ / ۱۸.
۲- ۲. ۶و۵ / ۲۸.
۳- ۳. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۷۴؛ بحار الأنوار، ج ۲۵: ص۶، ح۹ و ج ۵۳: ص۱۴۲، ح۱۶۲؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳: ص۵۰۳، ح۶۲۴۹ و ج ۴: ص۲۵۲، ح۸۰۹۶؛ دلائل الإمامه، ص۴۴۸، ح۴۲۴؛ مقتضب الأثر فی النص علی الأئمه الإثنی عشر، ص۶؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص۱۲۸، ح۲۶.

(۱۳۶)

داده، عرض کردم: ای رسول خدا! این مطلب را از اهل کتاب تورات و انجیل دانسته ام، نقبای شما کیانند؟
حضرت فرمودند: ای سلمان! خداوند مرا از برگزیده نور خود آفرید، پس مرا خواند و من اطاعتش کردم، و علی را از نور من آفرید، پس او را خواند و او اطاعتش کرد، و از نور من و علی، فاطمه را آفرید، سپس او را خواند و او اطاعت کرد، و از من و علی و فاطمه حسن را آفرید و خواندش و او اطاعت کرد، و از من و علی و فاطمه و حسن، حسین را آفرید و او را خواند وی اطاعت کرد، و ما را به پنج نام از نامهای خودش نام نهاد.
خداوند محمود است و من محمّد، خدا عالی است و این علی، خدا فاطر است و این فاطمه، خدا احسان است و این حسن، خدا محسن است و این حسین، پس از آن خداوند از ما و از صلب حسین نُه امام آفرید و آنان را خواند آنها اطاعت کردند، و این پیش از آن بود که خداوند آسمان افراشته و زمین پهناور یا هوا یا ملک یا آب یا بشری را بیافریند، و ما به علم او نوری بودیم که وی را تسبیح می نمودیم، و دستورات و فرامین او را می شنیدیم و اطاعت می کردیم.
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! چه ثواب و اجری است برای کسی که ایشان را بشناسد؟
حضرت فرمودند: ای سلمان! هر که ایشان را بشناسد و به حقیقت معرفت به آنان پیدا کند، و از ایشان پیروی کند، و دوست بدارد هر که آنان را دوست دارد، و دشمن بدارد دشمنان آنها را، او به خدا سوگند از ما است، وارد شود هر کجا که ما وارد شویم، و منزل کند هر جا که ما منزل کنیم.
عرض کردم: ای رسول خدا! آیا بدون شناختن نامهای ایشان ایمان به آنها کافی است؟ حضرت فرمودند: نه، ای سلمان! عرض کردم: ای رسول خدا! من تا حسین بیش نشناسم بقیه را از چه راهی بشناسم؟
حضرت فرمودند: پس از حسین، آقای عبادت کنندگان، فرزندش علی

(۱۳۷)

بن الحسین، سپس محمّد بن علی باقر، (شکافنده ی) علم اوّلین و آخرین از پیامبران و مرسلین، و پس از او جعفر بن محمّد صادق، زبان گویای خدا، سپس موسی بن جعفرکاظم، فرو نشاننده ی غیظ و غضب خود به بردباری در راه خدای عزّ و جلّ، سپس علی بن موسی الرضا، راضی به امر پروردگار، سپس محمّد بن علی، برگزیده از خلق خدا، و پس از او علی بن محمّد، راهنمای به سوی خدا، سپس حسن بن علی، صامت (خاموش) و امین بر اسرار خدا، پس از او محمّد بن الحسن مهدی، هادی و ناطق و قائم به امر خدای عزّ و جلّ.
سلمان گوید: گریان شدم و عرض کردم: سلمان کجاست که او را درک کند؟
حضرت به من فرمودند: تو و امثال تو از کسانی هستید، که به حقیقت شناخت و معرفت، آنها را دوست دارید و او را درک کنید.
سلمان گوید: خدای را بسیار سپاسگزاری کردم، سپس عرض کردم: ای رسول خدا! آیا من به زمان او می رسم؟
فرمودند: ای سلمان! بخوان این آیه را: «پس گاهی که آید وعده ی نخستین آنها، برانگیزیم بر شما بندگانی از ما، دارندگان نیرویی سخت، پس بگردند میان شهرها و بوده است وعده ی شدنی»، «پس بازگردانیم برای شما تاختن را بر ایشان و کمک دادیم شما را به مالها و پسرانی و گردانیم شما را فزونتر در گروه».
پس گریه ی شوقم شدید شد و عرض کردم: ای رسول خدا! در حضور شما است؟ فرمودند: آری، به خدایی که محمّد را فرستاده! با حضور من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نُه امام، و هر مؤمنی که در باره ی ما به او ستم شده است، می باشد، آری، به خدا سوگند! ای سلمان! سپس شیطان و لشکریانش، و همچنین هر مؤمن خالص، و هر کافر خالصی، بیایند تا

(۱۳۸)

قصاص و انتقام ظلم ها و خونها گرفته شود، و خداوند احدی را ستم نکند، و مائیم تأویل این آیه شریفه:
«و اراده کنیم که منت نهیم بر آنان که ناتوان شمرده شدند در زمین و بگردانیمشان ارث برندگان و فرمانرواییشان دهیم در زمین»، «و بنمایانیم فرعون و هامان و سپاهیان ایشان را از آنچه می ترسیدند»، سلمان گویند: از نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاستم و عرض کردم: هر زمان مرگ بیاید سلمان باکی ندارد.
«و اراده کنیم که منّت نهیم بر آنان که ناتوان شمرده شدند در زمین و بگردانیمشان ارث برندگان و فرمانرواییشان دهیم در زمین»، «و بنمایانیم فرعون و هامان و سپاهیان ایشان را از آنچه می ترسیدند»، سلمان گوید: از نزد رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) برخاستم و عرض کردم: هر زمان مرگ بیاید سلمان باکی ندارد.

(۱۳۹)

شماره: ۲۸: اسم آیه: رجعت امام حسین (علیه السلام)
کد آیه: ۶ / ۱۷
﴿ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفیراً

سپس شما را بر آنها چیره می کنیم و شما را به وسیله داراییها و فرزندانی کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار می دهیم.
۱ - عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْبَطَلِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام)... فِی قَوْلِهِ: «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیهِمْ»، خُرُوجُ الْحُسَینِ (علیه السلام)، یخْرُجُ فِی سَبْعِینَ مِنْ أَصْحَابِهِ، عَلَیهِمُ الْبِیضُ، الْمُذَهَّبَهُ لِکُلِّ بَیضَهٍ وَجْهَانِ، الْمُؤَدُّون إِلَی النَّاسِ أَنَّ هَذَا الْحُسَینَ (علیه السلام) قَدْ خَرَجَ حَتَّی لَا یشُکَّ الْمُؤْمِنُونَ فِیهِ، وَ أَنَّهُ لَیسَ بِدَجَّالٍ وَ لَا شَیطَانٍ، وَ الْحُجَّهُ الْقَائِمُ بَینَ أَظْهُرِهِمْ، فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ الْمَعْرِفَهُ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُ الْحُسَینُ (علیه السلام)، جَاءَ الْحُجَّهَ الْمَوْتُ، فَیکُونُ الَّذِی یغَسِّلُهُ وَ یکَفِّنُهُ وَ یحَنِّطُهُ وَ یلْحَدُهُ فِی حُفْرَتِهِ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی (علیهما السلام)، وَ لَا یلِی الْوَصِی إِلَّا الْوَصِی.(۱)
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۳۰۹، ح۱۱؛ بحار الانوار، ج ۵۳: ص۹۳، ح۱۰۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۵۰۳، ح۶۲۴۸ ؛ تفسیر الصافی، ج۳: ص۱۷۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۱۳۸، ح۷۷؛ حلیه الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار (علیهم السلام)، ج ۶: ص۳۶۲، ح۵؛ الکافی، ج ۸: ص۲۰۶، ح۲۵۰؛ مختصر البصائر، ص۱۶۴، ح۱۳۸.

(۱۴۰)

از عبد الله بن قاسم بطل نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند:... و مقصود از آیه ی شریفه: «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیهِمْ»، رجعت امام حسین (علیه السلام) است، همراه با هفتاد تن از یاران وفادار خود، که کلاه خودهای زرّین بر سر دارند، که از هر دو رو طلاست، آنها به مردم خبر می دهند که این شخص، امام حسین (علیه السلام) است، که رجعت نموده و بیرون آمده، تا هیچ مؤمنی در باره ی آن حضرت شک و تردید نکند، و بدون تردید، او دجّال و شیطان نیست، و هنوز حجّت بن الحسن (علیه السلام) میان مردم است، و چون در دل مؤمنان استوار شود که او امام حسین (علیه السلام) است، اجل امام دوازدهم، که حجّت خدا است، فرا می رسد، و همان امام حسین (علیه السلام) خواهد بود، که او را غسل می دهد و کفن و حنوط می کند، و به خاکش می سپارد، و عهده دار تجهیز جنازه ی وصیّ نشود، مگر وصیّ و امام.
۲- عَنْ رِفَاعَهَ بْنِ مُوسَی، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یکُرُّ إِلَی الدُّنْیا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی (علیهما السلام) وَ أَصْحَابُهُ وَ یزِیدُ بْنُ مُعَاوِیهَ وَ أَصْحَابُهُ، فَیقْتُلُهُمْ حَذْوَ الْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً».(۱)
از رفاعه بن موسی نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: اوّل کسی که به دنیا برمی گردد، حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) و اصحاب او هستند، و یزید و یارانش نیز بر می گردند، آنگاه بدون ذرّه ای کم و زیاد از آنان انتقام می گیرد، سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: «ثُمَّ
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۹۴، ح۱۱۸؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۷۶، ح۷۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۵۰۶، ح۶۲۵۶؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۱۷۹؛ تفسیر العیاشی، ج ۲: ص۲۸۲، ح۲۳؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۷: ص۳۶۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۱۴۰، ح۸۳؛ حلیه الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار (علیهم السلام)، ج ۶: ص۳۶۹، ح۱۸.

(۱۴۱)

رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً».
۳- عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیسٍ، وَ زَیدٍ الشَّحَّامِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالا: سَمِعْنَاهُ یقُولُ: إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یکُرُّ فِی الرّجعه الْحُسَینُ بْنُ عَلِی (علیهما السلام)، وَ یمْکُثُ فِی الْأَرْضِ أَرْبَعِینَ سَنَهً، حَتَّی یسْقُطَ حَاجِبَاهُ عَلَی عَینَیهِ.(۱)
از معلی بن خنیس و زید شحام نقل است که گفتند: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: اوّل کسی که در رجعت برمی گردد، حضرت امام حسین (علیه السلام) است، و چهل سال در دنیا بماند، تا ابروهایش روی چشمانش را بگیرد.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۳۵۸، ح۱۰۵؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۶۴، ح۵۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۵۰۶، ح۶۲۵۷؛ حلیه الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار (علیهم السلام)، ج ۶: ص۳۶۷، ح۱۳؛ مختصر البصائر: ص۹۱، ح۵۸.

(۱۴۲)

شماره: ۲۹: اسم آیه: رجعت کوردلان
کد آیه: ۷۲ / ۱۷
﴿وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبیلاً

امّا کسی که در این جهان نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است!
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا (علیهما السلام)، فِی قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلًا»، قَالَ: فِی الرّجعه.(۱)
از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)، و یا حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) درباره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «کسی که در این جهان از دیدن چهره حق نابیناست، در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است»، فرمودند: این مربوط به رجعت است.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۷۴، ح۸۱؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۶۷، ح۶۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۵۶۰، ح۶۴۸۴؛ تفسیر العیاشی، ج ۲: ص۳۰۶، ح۱۳۱؛ مختصر البصائر: ص۹۶، ح۶۵.

(۱۴۳)

شماره: ۳۰: اسم آیه: رجعت اصحاب کهف
کد آیه: ۱۲ / ۱۸
﴿ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَی الْحِزْبَینِ أَحْصی لِما لَبِثُوا أَمَداً

پس از آن خواب آنان را برانگیختیم تا معلوم گردانیم کدام یک از آن دو گروه، مدت درنگ در آن غار را بهتر احصا خواهند کرد. (و پی به قدرت خدا می برند)
۱- رَوَی الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: یخْرِجُ الْقَائِمُ (علیه السلام) مِنْ ظَهْرِ الْکُوفَهِ سَبْعَهً وَ عِشْرِینَ رَجُلًا، خَمْسَهَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَی (علیه السلام) الَّذِینَ کَانُوا یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یعْدِلُونَ، وَ سَبْعَهً مِنْ أَهْلِ الْکَهْفِ، وَ یوشَعَ بْنَ نُونٍ، وَ سَلْمَانَ، وَ أَبَا دُجَانَهَ الْأَنْصَارِی وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِکاً الْأَشْتَرَ فَیکُونُونَ بَینَ یدَیهِ أَنْصَاراً وَ حُکَّاماً.(۱)
از مفضل بن عمر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: از پشت شهر کوفه بیست و هفت نفر، همراه با حضرت قائم (علیه السلام)
-----------------
۱- ۱. الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ۲: ص۳۸۶؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۵۰، ح۲۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۹۰، ح ۹۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۶۲۰، ح۶۶۳۵؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۲۳۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۲۵۲، ح ۴۰؛ کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ۲: ص۴۶۶.

(۱۴۴)

بیرون می آیند، پانزده نفر از آنان، از قوم حضرت موسی (علیه السلام) می باشند که «به حق هدایت کنند و به آن دادگری نمایند»، و هفت نفر از آنان، اصحاب کهف هستند، و بقیه: یوشع بن نون، سلمان فارسی، ابو دجانه انصاری، مقداد، مالک اشتر، می باشند، (که جمعاً بیست و هفت نفر می شوند) پس اینها یاران و حکمرانان او هستند.
۲- قَالَ الْمُفِیدُ فِی اِرشَادِه:... وَ لَمَّا أَصْبَحَ ابْنُ زِیادٍ، لَعَنَهُ اللهُ، بَعَثَ بِرَأْسِ الْحُسَینِ (علیه السلام) فَدِیرَ بِهِ فِی سِکَکِ الْکُوفَهِ کُلِّهَا وَ قَبَائِلِهَا، فَرُوِی عَنْ زَیدِ بْنِ أَرْقَمَ أَنَّهُ قَالَ: مُرَّ بِهِ عَلَی، وَ هُوَ عَلَی رُمْحٍ، وَ أَنَا فِی غُرْفَهٍ لِی، فَلَمَّا حَاذَانِی، سَمِعْتُهُ یقْرَأُ: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»، فَقَفَّ وَ اللهِ! شَعْرِی وَ نَادَیتُ رَأْسَکَ: وَ اللهِ! یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ! وَ أَمْرُکَ أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ.(۱)
مرحوم علامه شیخ مفید (قدس سره) در کتاب ارشادش می فرماید:... صبح روز بعد ابن زیاد (لعنت خدا بر او باد) دستور داد که سر مبارک حضرت سید الشهداء (علیه السلام) را، در همه ی کوچه های کوفه و میان قبائل بگردانند.
نقل است که زید بن ارقم گفت: سر حسین بن علی (علیهما السلام) را، از نزدیک منزل من عبور دادند، در حالی که بالای نیزه قرار داشت، و من در آن وقت در میان غرفه ای نشسته بودم، هنگامی که سر مبارک آن حضرت، به من نزدیک شد، شنیدم که این آیه ی مبارکه را قرائت می فرمودند:
«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»، به
-----------------
۱- ۱. الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ۲: ص۱۱۷؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱: ص۴۷۳؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۲۱۴، ح۱۱؛ بحار الأنوار، ج ۴۵: ص۱۲۱؛ کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ۲: ص۶۷؛ مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر، ج ۴: ص۱۳۵، ح۱۱۳۶.

(۱۴۵)

خداوند قسم! از شنیدن این صدا موهای بدنم راست شد، و گفتم: سر مبارک شما، با این وضع، از داستان اصحاب کهف هم شگفت تر وعجیب تر است.
توضیح: مرحوم شیخ حرّ عاملی (قدس سره) می فرماید: این از رجعت هم عجیب و غریب تر است، زیرا برگشتن روح در همه ی بدن، بسیار اتّفاق افتاده، امّا برگشتن روح به سر و زنده شدن سر، به تنهایی، بی سابقه است، پس هیچگاه اصل اعتقاد به رجعت را نباید بعید شمرد.

(۱۴۶)

شماره: ۳۱: اسم آیه: ذوالقرنین این امّت
کد آیه: ۸۳ / ۱۸
﴿وَ یسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً

و از تو (ای رسول) سؤال از ذو القرنین می کنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او برای شما خواهم خواند.
۱- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی (علیه السلام): إِنَّ ذَا الْقَرْنَینِ کَانَ مَلِکاً عَادِلًا، فَأَحَبَّهُ اللهُ وَ نَاصَحَ لِلهِ فَنَصَحَهُ اللهُ، أَمَرَ قَوْمَهُ بِتَقْوَی اللهِ، فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ بِالسَّیفِ، فَغَابَ عَنْهُمْ مَا شَاءَ اللهُ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَیهِمْ فَدَعَاهُمْ إِلَی اللهِ، فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ الْآخَرِ بِالسَّیفِ، فَذَلِکَ قَرْنَاهُ، وَ فِیکُمْ مِثْلُهُ، یعْنِی نَفْسَهُ، لِأَنَّهُ ضُرِبَ عَلَی رَأْسِهِ ضَرْبَتَینِ، أَحَدُهُمَا یوْمَ الْخَنْدَقِ، وَ الثَّانِی ضَرْبَهُ ابْنِ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللهُ. (۱)
حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: همانا ذو القرنین پادشاهی عادل، و بنده ی صالحی بود، خدا را دوست می داشت، و خداوند نیز او را دوست می داشت، برای خدا مردم را موعظه نمود، خدا هم برایش خیر
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۳۵، ح ۵۴؛ بحار الأنوار، ج ۳۹: ص۴۳، ح ۱۴؛ مناقب آل أبی طالب: (لابن شهرآشوب)، ج ۳: ص۸۷.

(۱۴۷)

خواست، قوم خود را به پرهیزگاری دعوت نمود، شمشیری به یک طرف پیشانیش زدند، که در اثر همین ضربه از دنیا رفت، و پس از مدّتی زنده شد، و کار هدایت مردم را از سرگرفت، ضربت دیگری به طرف دیگر پیشانیش زدند، و این بود دو شاخ او (که ذو القرنین، یعنی صاحب دو شاخش گفتند) در بین شما هم، نظیر او هست، (مقصود خود حضرت علی (علیه السلام) هستند، که دو مرتبه به سر مبارکشان شمشیر خورده است، یکی در عزوه ی احزاب، که عمرو بن عبدود با شمشیرش به سر آن حضرت زد، و یکی دیگر در محراب عبادت، که ابن ملجم مرادی لعنت الله علیه، به سر آن حضرت شمشیر زد).
۲- عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِی قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یقُولُ: إِنَّ ذَا الْقَرْنَینِ کَانَ عَبْداً صَالِحاً، جَعَلَهُ اللهُ حُجَّهً عَلَی عِبَادِهِ، فَدَعَا قَوْمَهُ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَمَرَهُمْ بِتَقْوَاهُ، فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ، فَغَابَ عَنْهُمْ زَمَاناً حَتَّی قِیلَ مَاتَ أَوْ هَلَکَ بِأَی وَادٍ سَلَکَ ثُمَّ ظَهَرَ، وَ رَجَعَ إِلَی قَوْمِهِ، فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ، أَلَا وَ فِیکُمْ مَنْ هُوَ عَلَی سُنَّتِهِ وَ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَکَّنَ لَهُ فِی الْأَرْضِ، وَ آتَاهُ مِنْ کُلِّ شَیءٍ سَبَباً، وَ بَلَغَ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیجْرِی سُنَّتَهُ فِی الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِی، وَ یبَلِّغُهُ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا، حَتَّی لَا یبْقَی سَهْلٌ وَ لَا مَوْضِعٌ مِنْ سَهْلٍ وَ لَا جَبَلٍ وَطِئَهُ ذُو الْقَرْنَینِ إِلَّا وَطِئَهُ، وَ یظْهِرُ اللهُ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ وَ مَعَادِنَهَا، وَ ینْصُرُهُ بِالرُّعْبِ یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.(۱)
-----------------
۱- ۱. إثبات الهداه، ج ۵: ص۹۶، ح۱۸۱؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۲: ص۲۴۹؛ بحار الأنوار، ج ۱۲: ص۱۹۵، ح ۱۹ و ج ۵۲: ص۳۲۳، ح۳۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۶۶۲، ح۶۷۵۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص۲۹۴، ح۲۰۴؛ کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ۲: ص۵۲۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲: ص۳۹۴، ح۴.

(۱۴۸)

از جابر بن عبد الله انصاری نقل است که گفت: از رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) شنیدم که می فرمودند: ذو القرنین یکی از بندگان صالح بود، که خداوند او را برای بندگانش حجّت قرار داده بود، وی قوم خود را به سوی خداوند دعوت کرد و آن ها را به تقوی و فضیلت خواند، ولی آنان حرف او را قبول نکردند و او را زدند، او هم مدّتی از انظار آنها ناپدید شد، و مردم می گفتند: او مرده و هلاک شده است.
پس از مدّتی، بار دیگر ظاهر شد، و به میان قومش مراجعت کرد، باز هم مردم او را مضروب نموده و از خود راندند.
آگاه باشید! که در میان شما هم کسی هست که مانند او خواهد بود، پروردگار به ذو القرنین قدرت فوق العاده ای داد، و سلطنت او تا شرق و غرب عالم پیش رفت، و خداوند همین سنّت را در قائم، که از فرزندان من است، جاری خواهد نمود، و سلطنت او را هم به شرق و غرب عالم خواهد رسانید، و هر جا که مورد تصرّف ذو القرنین بوده، به تصرّف او هم خواهد رسید، پروردگار گنج های زمین را برای وی ظاهر می کند و معادن را برای او کشف می سازد، و با القاء رعب و وحشت در دلهای کفّار، او را یاری می نماید، خداوند به وسیله ی او زمین را پس از ظلم و جور پر از عدل و داد می سازد.
توضیح: با توجّه به روایاتی که می فرمایند: «هرچه در امّتهای گذشته بوده، در این امّت هم هست»، و با توجّه به حکایت ذو القرنین و امثال آن، می توان بر اثبات رجعت، استدلال نمود.

(۱۴۹)

شماره: ۳۲: اسم آیه: وعده ی رجعت به اسماعیل بن حزقیل (علیهما السلام)
کد آیه: ۵۴ / ۱۹
﴿وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیا

و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعده هایش صادق، و رسول و پیامبری (بزرگ) بود!
عَنْ بُرَیدِ بْنِ مُعَاوِیه الْعِجْلِی قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ! أَخْبِرْنِی عَنْ إِسْمَاعِیلَ الَّذِی ذَکَرَهُ اللهُ فِی کِتَابِهِ حَیثُ یقُولُ: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیا»، أَ کَانَ إِسْمَاعِیلَ بْنَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) فَإِنَّ النَّاسَ یزْعُمُونَ أَنَّهُ إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ؟
فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّ إِسْمَاعِیلَ مَاتَ قَبْلَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ حُجَّهً لِلهِ کُلَّهَا قَائِماً صَاحِبَ شَرِیعَهٍ، فَإِلَی مَنْ أُرْسِلَ إِسْمَاعِیلُ إِذَنْ؟ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَمَنْ کَانَ؟
قَالَ (علیه السلام): ذَاکَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ حِزْقِیلَ النَّبِی (علیهما السلام)، بَعَثَهُ اللهُ إِلَی قَوْمِهِ فَکَذَّبُوهُ فَقَتَلُوهُ وَ سَلَخُوا وَجْهَهُ، فَغَضِبَ اللهُ لَهُ عَلَیهِمْ فَوَجَّهَ إِلَیهِ أَسْطَاطَائِیلَ مَلَکَ

(۱۵۰)

الْعَذَابِ فَقَالَ لَهُ: یا إِسْمَاعِیلُ! أَنَا أَسَطَاطَائِیلُ مَلَکُ الْعَذَابِ وَجَّهَنِی إِلَیکَ رَبُّ الْعِزَّهِ لِأُعَذِّبَ قَوْمَکَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ إِنْ شِئْتَ.
فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِیلُ: لَا حَاجَهَ لِی فِی ذَلِکَ، فَأَوْحَی اللهُ إِلَیهِ فَمَا حَاجَتُکَ یا إِسْمَاعِیلُ!؟ فَقَالَ: یا رَبِّ! إِنَّکَ أَخَذْتَ الْمِیثَاقَ لِنَفْسِکَ بِالرُّبُوبِیهِ وَ لِمحمّد بِالنُّبُوَّهِ وَ لِأَوْصِیائِهِ بِالْوَلَایهِ وَ أَخْبَرْتَ خَیرَ خَلْقِکَ بِمَا تَفْعَلُ أُمَّتُهُ بِالْحُسَینِ بْنِ عَلِی (علیهما السلام) مِنْ بَعْدِ نَبِیهَا، وَ إِنَّکَ وَعَدْتَ الْحُسَینَ (علیه السلام) أَنْ تَکُرَّهُ إِلَی الدُّنْیا حَتَّی ینْتَقِمَ بِنَفْسِهِ مِمَّنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ، فَحَاجَتِی إِلَیکَ یا رَبِّ! أَنْ تَکُرَّنِی إِلَی الدُّنْیا حَتَّی أَنْتَقِمَ مِمَّنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِی، کَمَا تَکُرُّ الْحُسَینَ (علیه السلام) فَوَعَدَ الله إِسْمَاعِیلَ بْنَ حِزْقِیلَ ذَلِکَ فَهُوَ یکَرُّ مَعَ الْحُسَینِ (علیه السلام).(۱)
از برید بن معاویه العجلی نقل است که گفت: خدمت حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) عرض کردم: ای پسر رسول خدا! مرا از اسماعیل که حق تعالی در کتاب خودش از او یاد کرده و فرموده: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیا»، خبر دهید، آیا مقصود، اسماعیل بن ابراهیم (علیهما السلام) است، همان طور که مردم این گونه می پندارند، که او اسماعیل بن ابراهیم (علیهما السلام) می باشد؟
حضرت (علیه السلام) فرمودند: اسماعیل (علیه السلام)، قبل از حضرت ابراهیم (علیه السلام) از دنیا رفت، و جناب ابراهیم (علیه السلام) حجّت قائم حق تعالی، و صاحب شریعت بود، و با این حال، اسماعیل (علیه السلام) با چنین موقعیتی، به جانب چه کسانی می توانست مبعوث شده باشد؟! راوی می گوید: محضر مبارکش عرض کردم: پس اسماعیل در آیه ی مذکور چه کسی است؟
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۲۸، ح۴۲؛ بحار الأنوار، ج ۱۳: ص۳۹۰، ح۶ و ج ۴۴: ص۲۳۷، ح۲۸ و ج ۵۳: ص۱۰۵، ح۱۳۲؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۷۲۰، ح۶۹۰۱؛ کامل الزیارات، ص۶۵، ح۳؛ مختصر البصائر: ص۴۳۱، ح۵۰۹.

(۱۵۱)

حضرت فرمودند: او، اسماعیل پسر حزقیل پیامبر می باشد، که خداوند متعال او را به جانب قومش مبعوث نمود، و آنها وی را تکذیب کرده و کشتند، و سپس پوست صورتش را کندند، پس خداوند به ایشان غضب نمود، و اسطاطائیل را، که فرشته ی عذاب است، بر او نازل کرد، فرشته عرضه داشت: ای اسماعیل! من اسطاطائیل فرشته ی عذاب هستم، پروردگار متعال مرا نزد تو فرستاده، تا قوم تو را به انواع عذاب ها، عذاب نمایم، و در صورتی که بخواهی ایشان را به بلاها و گرفتاری ها مبتلا سازم. اسماعیل (علیه السلام) به او فرمود: به این امر نیاز و احتیاجی ندارم.
پس حق تعالی وحی فرستاد: ای اسماعیل! حاجت تو چیست؟ عرض کرد: پروردگارا! از بندگانت عهد و میثاق گرفتی که تو را ربّ و پروردگار دانسته، و حضرت محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) را پیامبر و اوصیاء کرامش را ولیّ، بدانند، و به بهترین مخلوقاتت خبر دادی که امّتش با حسین بن علی (علیهما السلام) بعد از پیامبرشان چه خواهند نمود، و به حسین (علیه السلام) وعده دادی که به دنیا رجعت می کند، تا خودش از آن قوم جفا کار انتقام بگیرد.
پس حاجت من به تو، ای پروردگارم! آن است که مرا نیز (در زمان رجعت) به دنیا برگردانی، تا انتقام خود را از ظالمین بگیرم، همان طور که حسین (علیه السلام) را به دنیا باز می گردانی، پس حق تعالی به اسماعیل بن حزقیل، وعده داد، که او را با حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) به دنیا برگرداند.

(۱۵۲)

شماره: ۳۳: اسم آیه: رجعت ناصبیان
کد آیه: ۱۲۴ / ۲۰
﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمی

و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور می کنیم!»
عَنْ مُعَاوِیه بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللهِ: «فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً»، قَالَ: هِی وَ اللهِ النُّصَّابُ، قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَدْ رَأَینَاهُمْ دَهْرَهُمُ الْأَطْوَلَ فِی کِفَایهٍ حَتَّی مَاتُوا، قَالَ: ذَلِکَ وَ اللهِ فِی الرّجعه یأْکُلُونَ الْعَذَرَهَ.(۱)
از معاویه بن عمار نقل است که گفت: به حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) عرض کردم: معنی زندگی تنگ در آیه ی: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۸۸؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۵۵، ح۳۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۱، ح۲۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۷۸۵، ح۵و۶؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۳۲۵؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۶۵؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۸: ص۳۶۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۴۰۵، ح۱۶۸؛ مختصر البصائر: ص۹۱، ح۵۹.

(۱۵۳)

مَعِیشَهً ضَنْکاً»، هر کس از ذکر ما روی بگرداند، گذران تنگی برای او خواهد بود چیست؟
حضرت فرمودند: به خدا قسم! این آیه در باره ی نواصب (و دشمنان ما) است.
عرض کردم: قربانت گردم! ما که آنها را همواره در ناز و نعمت دیده و می بینیم و بدین گونه هم می میرند. حضرت فرمودند: به خدا قسم! این، در هنگام رجعت خواهد بود، که در آن زمان آنها نجاست می خورند.
توضیح: رُوِی أَنَّ یوْماً، قَالَ أَبُو حَنِیفَهَ لِمُؤْمِنِ الطَّاقِ: إِنَّکُمْ تَقُولُونَ بِالرَّجْعَهِ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ أَبُو حَنِیفَهَ: فَأَعْطِنِی الْآنَ أَلْفَ دِرْهَمٍ، حَتَّی أُعْطِیکَ أَلْفَ دِینَارٍ، إِذَا رَجَعْنَا، قَالَ الطَّاقِی لِأَبِی حَنِیفَهَ: فَأَعْطِنِی کَفِیلًا، بِأَنَّکَ تَرْجِعُ إِنْسَاناً، وَ لَا تَرْجِعُ خِنْزِیراً. (۱)
نجاشی در کتاب رجال خود می نویسد: مؤمن طاق، را با ابو حنیفه حکایات بسیار است، از جمله اینکه روزی ابو حنیفه از مؤمن طاق پرسید: ای ابو جعفر! آیا عقیده ی به رجعت داری؟ گفت: آری، ابو حنیفه از روی تمسخر گفت: پس، از این کیسه ی خود، هزار درهم به من قرض بده، تا وقتی من و تو در رجعت دوباره به دنیا برگشتیم، من به تو هزار دینار بپردازم!
مؤمن طاق به سرعت در جواب گفت: تو یک ضامن بیاور تا برایت ضمانت کند که تو به صورت آدم به دنیا برمی گردی، تا من این مبلغ را به تو بدهم، چون من می ترسم که تو به شکل بوزینه برگردی، و من نتوانم طلب خود را وصول نمایم!
-----------------
۱- ۱. الاحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج ۲، ص۳۸۱؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۶۶؛ بحار الأنوار، ج ۴۷: ص۳۹۹؛ مختصر البصائر، ص۴۷۸، ح۵۲۷.

(۱۵۴)

شماره: ۳۴: اسم آیه: مرگ شهدا بعد از رجعت
کد آیه: ۳۵ / ۲۱
﴿کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَهً وَ إِلَینا تُرْجَعُونَ

هر کسی طعم مرگ را خواهد چشید و شما را (تا زنده هستید) با شر و خیر مورد آزمایش قرار می دهیم و همه ی شما به سوی ما بازگشت می کنید.
لطفاً به روایات ذیل آیه ی ۱۴۴ / ۳ و آیه ی ۱۸۵ / ۳ مراجعه فرمائید.

(۱۵۵)

شماره: ۳۵: اسم آیه: عدم رجعت عذاب شدگان
کد آیه: ۹۵ / ۲۱
﴿وَ حَرامٌ عَلی قَرْیهٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لا یرْجِعُونَ

و حرام است بر شهرها و آبادیهایی که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند) آنها هرگز باز نخواهند گشت!
قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): کُلُّ قَرْیهٍ أَهْلَکَ اللهُ أَهْلَهَا بِالْعَذَابِ لَا یرْجِعُونَ فِی الرّجعه، وَ أَمَّا یوْمَ الْقِیامَهِ فَیرْجِعُونَ الَّذِینَ مَحَضُوا الْإِیمَانَ مَحْضاً، وَ غَیرُهُمْ مِمَّنْ لَمْ یهْلِکُوا بِالْعَذَابِ وَ مَحَضُوا الْکُفْرَ مَحْضاً یرْجِعُونَ.(۱)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هر شهری که خداوند اهلش را به عذاب هلاک کرده است، در رجعت برنمی گردند، امّا در قیامت برمی گردند، و در رجعت مؤمن خالص، و کافر خالص و آنان که به عذاب خدا نمرده اند، برمی گردند.
نکته: اگر خوب دقّت کنید، متوجّه خواهید شد که این آیه ی شریفه،
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۸۸؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۴۷ و ص۲۵۶؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۲ و ص۶۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۹۱ و ج ۳: ص۸۴۰، ذیل ح۷۱۹۹؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۲۵؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۸: ص۴۷۱؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۴۵۸، ح۱۶۷؛ مختصر البصائر: ص۱۵۰، ذیل ح۱۱۵.

(۱۵۶)

یکی از بزرگترین دلایل، اثبات رجعت است، چون هیچ مسلمانی منکر آن نیست که در قیامت همه ی مردم زنده می شوند، چه هلاک شده باشند چه نشده باشند، پس اینکه می فرماید: «آنهائی که هلاک شده اند برنمی گردند»، یعنی آنها در رجعت برنمی گردند، ولی هلاک شدگان حتماً در قیامت برمی گردند تا وارد دوزخ شوند.

(۱۵۷)

شماره: ۳۶: اسم آیه: به ارث بردن زمین در رجعت
کد آیه: ۱۰۵ / ۲۱
﴿وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ

و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.
۱- عَنْ أَبِی الْوَرْدِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ»، هُمْ آلُ مُحَمّدٍ.(۱)
از ابو الورد نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در باره ی آیه ی: «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ»، فرمودند: عباد صالح در این آیه، آل محمّد: هستند.
۲- مِنْ کِتَابِ عِلَلِ الشَّرَائِعِ، لِمحمّد بْنِ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ، وَ کَانَتْ عِنْدَنَا مِنْهُ نُسْخَهٌ قَدِیمَهٌ، قَالَ: أَخْبَرَ اللهُ تَعَالَی نَبِیهُ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) فِی کِتَابِهِ، مَا یصِیبُ أَهْلَ بَیتِهِ بَعْدَهُ مِنَ الْقَتْلِ وَ الْغَصْبِ وَ الْبَلَاءِ، ثُمَّ یرُدُّهُمْ إِلَی الدُّنْیا، وَ یقْتُلُونَ
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۲۴: ص۳۵۸، ح ۷۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳: ص۸۴۷، ح۷۲۱۷؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۳۲۶؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۸: ص۴۸۳.

(۱۵۸)

أَعْدَاءَهُمْ، وَ یمَلِّکُهُمُ الْأَرْضَ، وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ»، وَ قَوْلُهُ: «وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»(۱) الْآیهَ.(۲)
مرحوم علامه مجلسی (قدس سره) از کتاب «علل الشرائع»، تألیف: محمّد بن علی بن ابراهیم بن هاشم (قمی)، (فرزند صاحب تفسیر قمی) که نسخه ی قدیمی آن نزد ایشان موجود بوده است، می نویسد: خداوند در قرآن به پیامبرش خبر داد که اهل بیتش بعد از وی مبتلای به کشته شدن، و غصب حقّشان، و گرفتاریهایی می شوند، و آنگاه خداوند آنها را به دنیا برمی گرداند، و آنها دشمنان خود را به مجازات اعمال و کردارشان می رسانند، و سپس خداوند زمین را در اختیار آنها قرار می دهد، و آن این آیه ی شریفه است: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ» و این آیه است: «وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ».
-----------------
۱- ۱. ۵۵ / ۲۴.
۲- ۲. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۷۷؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۹۰، ح ۱۷۵، بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۱۷، ح ۱۴۳.

(۱۵۹)

شماره: ۳۷: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین (علیه السلام)
کد آیه: ۷۷ / ۲۳
﴿حَتَّی إِذا فَتَحْنا عَلَیهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدیدٍ إِذا هُمْ فیهِ مُبْلِسُونَ

تا زمانی که دری از عذاب شدید به روی آنان بگشاییم، (و چنان گرفتار می شوند که) ناگهان به کلّی مأیوس گردند.
عَن جاِبرِ بنِ یزید، عَن أبِی جَعفَر (علیه السلام)، فِی قولِه: «حَتَّی إِذا فَتَحْنا عَلَیهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِید»، هُوَ، عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیهما السلام) إِذَا رَجَعَ فِی الرّجعه.(۱)
از جابر بن یزید نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در باره ی فرمایش خداوند متعال: «حَتَّی إِذا فَتَحْنا عَلَیهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِید»، فرمودند: او علی بن ابیطالب (علیهما السلام) است، هنگامی که در زمان رجعت، برمی گردد.
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۶۴، ح۵۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۷۲۱، ذیل ح۲۰۱۲ و ج ۴: ص۳۲، ح۷۵۱۴؛ مختصر البصائر: ص۸۸، ذیل ح۵۵.

(۱۶۰)

شماره: ۳۸: اسم آیه: ذلّت بنی امیه در رجعت
کد آیه: ۴ / ۲۶
﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعینَ

ما اگر بخواهیم از آسمان آیت قهری نازل گردانیم که همه به جبر گردن زیر بار (ایمان به) آن فرود آرند.
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ»، قَالَ: تَخْضَعُ لَهَا رِقَابُ بَنِی أُمَیهَ، قَالَ: ذَلِکَ بَارِزٌ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ، قَالَ: وَ ذَاکَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام)، یبْرُزُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ عَلَی رُءُوسِ النَّاسِ سَاعَهً حَتَّی یبْرُزَ وَجْهُهُ، وَ یعْرِفُ النَّاسُ حَسَبَهُ وَ نَسَبَهُ، ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنَّ بَنِی أُمَیهَ لَیخْتَبِینَّ الرَّجُلُ مِنْهُمْ إِلَی جَنْبِ شَجَرَهٍ فَتَقُولُ: هَذَا رَجُلٌ مِنْ بَنِی أُمَیهَ فَاقْتُلُوهُ.(۱)
از ابو بصیر نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در باره ی آیه ی شریفه ی: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۰۹، ذیل ح۱۳۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۱۶۸، ح۷۸۸۰ ؛ حلیه الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار (علیهم السلام)، ج ۶: ص۲۹۴، ح۹؛ ؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۹: ص۴۵۸؛ مختصر البصائر، ص۴۸۲، ح۵۳۳.

(۱۶۱)

خاضِعِینَ»، پرسیدم، حضرت فرمودند: گردنهای بنی امیه برای آن خاضع می شود، سپس فرمودند: آن نشانه، آشکار شونده ی در خورشید است، که او علی بن ابیطالب (علیه السلام) است که به هنگام نیمروز آشکار می گردد و بالای سر مردم بر خورشید سوار می شود چنان که چهره اش نمایان گشته، و مردم خاندان و تبار وی را می شناسند.
سپس فرمودند: در آنروز بنی امیه آنقدر خوار می شوند که اگر یکی از آنها در زیر درختی پنهان شود، آن درخت بانگ می زند که: اینجا یک نفر اموی است، او را بکشید.

(۱۶۲)

شماره: ۳۹: اسم آیه: جنبنده ی زمین
کد آیه: ۸۲ / ۲۷
﴿وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یوقِنُونَ

و هنگامی که وعده ی عذاب کافران به وقوع پیوندد (و یا زمان انتقام به ظهور قائم فرا رسد) جنبنده ای از زمین بیرون آریم که با آنان تکلم کند، که مردم به آیات ما (بعد از این) از روی یقین نمی گروند.
۱- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: انْتَهَی رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هُوَ نَائِمٌ فِی الْمَسْجِدِ قَدْ جَمَعَ رَمْلًا، وَ وَضَعَ رَأْسَهُ عَلَیهِ فَحَرَّکَهُ بِرِجْلِهِ، ثُمَّ قَالَ لَهُ: قُمْ یا دَابَّهَ الْأَرْضِ! فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ: یا رَسُولَ اللهِ! أَ یسَمِّی بَعْضُنَا بَعْضاً بِهَذَا الِاسْمِ؟ فَقَالَ: لَا وَ اللهِ مَا هُوَ إِلَّا لَهُ خَاصَّهً، وَ هُوَ الدَّابَّهُ الَّتِی ذَکَرَ اللهُ فِی کِتَابِهِ «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ، أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یوقِنُونَ» ثُمَّ قَالَ: یا عَلِی! إِذَا کَانَ آخِرُ الزَّمَانِ أَخْرَجَکَ اللهُ فِی أَحْسَنِ صُورَهٍ، وَ مَعَکَ مِیسَمٌ تَسِمُ بِهِ أَعْدَاءَکَ.(۱)
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۴۲، ح۷۲؛ بحار الأنوار، ج ۳۹: ص۲۴۳، ح۳۱ و ج ۵۳: ص۵۲، ح۳۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴: ص۲۲۸، ح۸۰۴۳؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۴۰۱؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۱۳۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۹۸، ح۱۰۴؛ مختصر البصائر، ص۱۵۲، ح۱۱۸.

(۱۶۳)

از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: امیر المؤمنین (علیه السلام) در مسجد خوابیده بودند، رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) آمدند پاهایش را حرکت دادند و فرمودند: ای جنبنده ی زمین! برخیز، مردی گفت: یا رسول الله! آیا ما هم می توانیم، یکدیگر را به این نام، بخوانیم؟
حضرت فرمودند: نه، به خدا قسم! این لقب اختصاصی او است، او همان جنبنده ای است که خداوند می فرماید: «هنگامی که عذاب حتمی شود «جنبنده ای» از زمین بیرون آوریم که با آنان سخن گوید»، سپس فرمودند: ای علی! در آخر الزّمان، خداوند تو را به بهترین صورتی بیرون آورد، در حالی که به وسیله ی آهنی که در دست داری، دشمنانت را داغ و نشان خواهی زد.
۲- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): قَالَ رَجُلٌ لِعَمَّارِ بْنِ یاسِرٍ: یا أَبَا الْیقْظَانِ! آیهٌ فِی کِتَابِ اللهِ قَدْ أَفْسَدَتْ قَلْبِی وَ شَکَّکَتْنِی، قَالَ عَمَّارٌ: وَ أَی آیهٍ هِی؟ قَالَ: قَوْلُ اللهِ: «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ»، الْآیهَ فَأَی دَابَّهٍ هِی؟
قَالَ عَمَّارٌ: وَ اللهِ! مَا أَجْلِسُ وَ لَا آکُلُ وَ لَا أَشْرَبُ، حَتَّی أُرِیکَهَا، فَجَاءَ عَمَّارٌ مَعَ الرَّجُلِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هُوَ یأْکُلُ تَمْراً وَ زَبَداً، فَقَالَ لَهُ: یا أَبَا الْیقْظَانِ! هَلُمَّ، فَجَلَسَ عَمَّارٌ وَ أَقْبَلَ یأْکُلُ مَعَهُ، فَتَعَجَّبَ الرَّجُلُ مِنْهُ، فَلَمَّا قَامَ عَمَّارٌ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ: سُبْحَانَ اللهِ! یا أَبَا الْیقْظَانِ! حَلَفْتَ أَنَّکَ لَا تَأْکُلُ وَ لَا تَشْرَبُ وَ لَا تَجْلِسُ حَتَّی تُرِینِیهَا، قَالَ عَمَّارٌ: قَدْ أَرَیتُکَهَا إِنْ کُنْتَ تَعْقِلُ.(۱)
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۳۶، ح۵۹؛ ؛ بحار الأنوار، ج ۳۹: ص۲۴۲، ح۳۰ و ج ۵۳، ص۵۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۲۲۸، ح۸۰۴۵؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۷۴؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۱۳۱؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۹: ص۵۹۱؛ مختصر البصائر، ص۱۵۳، ح۱۱۹.

(۱۶۴)

علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش، از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل می کند که مردی به عمار یاسر گفت: یک آیه در قرآن دل مرا ناراحت کرده؟ عمار پرسید: کدام آیه؟ گفت: این آیه: «هنگامی که عذاب بر آنان محقّق شود جنبنده ای از زمین برایشان بیرون می آوریم، که با آنان سخن گوید»، عمار گفت: به خدا قسم! ننشینم، و چیزی نخورم و ننوشم، تا اینکه آن جنبنده را به تو نشان دهم، و سپس با هم خدمت حضرت علی (علیه السلام) آمدند.
حضرت علی (علیه السلام) خرما و کره می خوردند، تا عمار را دیدند، فرمودند: ای عمار! جلو بیا، عمار نشست و مشغول خوردن شد، آن مرد تعجّب کرد، وقتی که برخاست گفت: سبحان الله! ای عمار! تو قسم خوردی که چیزی نخوری و ننوشی و به زمین ننشینی، تا آن جنبنده را به من نشان دهی؟! عمار گفت: اگر خوب فکر کنی، می فهمی که به تو نشان دادم.

(۱۶۵)

شماره: ۴۰: اسم آیه: رجعت، رستاخیزی کوچک
کد آیه: ۸۳ / ۲۷
﴿وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً مِمَّنْ یکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یوزَعُونَ

آن روز از هر امتی جمعی را که منکر آیات ما بودند، محشور می سازیم و آنها باز داشته می شوند.
۱- عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: مَا یقُولُ النَّاسُ فِی هَذِهِ الْآیهِ: «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً»؟ قُلْتُ: یقُولُونَ إِنَّهَا فِی الْقِیامَهِ، قَالَ: لَیسَ کَمَا یقُولُونَ، إِنَّ ذَلِکَ فِی الرّجعه، أَ یحْشُرُ اللهُ یوْمَ الْقِیامَهِ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً وَ یدَعُ الْبَاقِینَ، إِنَّمَا آیهُ الْقِیامَهِ قَوْلُهُ: «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً».(۱) (۲)
از حمّاد نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: مردم در معنای این آیه ی مبارکه چه می گویند؟ عرض کردم: می گویند این آیه درباره ی قیامت است، حضرت فرمودند: این گونه نیست! به راستی این آیه درباره ی رجعت است، آیا خداوند در روز قیامت گروهی از هر امّت را
-----------------
۱- ۱. ۴۷ / ۱۸.
۲- ۲. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۴۶؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۶۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۹۰ و ج ۴: ص۲۲۸؛ تفسیر القمی، ج ۱: ص۲۴؛ مختصر البصائر: ص۱۵۰.

(۱۶۶)

محشور می کند، و بقیه را رها می نماید؟ آیه ای که به قیامت مربوط است این است که می فرماید: «و همه ی آنان (انسانها) را برمی انگیزیم، و احدی از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد»!
۲- عَنِ الْمُفَضَّلِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً»، قَالَ: لَیسَ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قُتِلَ، إِلَّا یرْجِعُ حَتَّی یمُوتَ وَ لَا یرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً وَ مَنْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً.(۱)
از مفضّل نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی فرمایش خدای متعال: «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً»، فرمودند: هر کدام از مؤمنین که کشته شده باشد، در زمان رجعت برمی گردد، تا به مرگ عادی و طبیعی بمیرد، و رجعت مختصّ مؤمن محض، یا کافر محض است.
۳- عَنْ أَبِی محمّد یعْنِی أَبَا بَصِیرٍ، قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): ینْکِرُ أَهْلُ الْعِرَاقِ الرّجعه؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: أَ مَا یقْرَءُونَ الْقُرْآنَ: «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً».(۲)
از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: آیا اهل عراق، رجعت را انکار می کنند؟ عرض کردم: آری، حضرت فرمودند: سبحان الله! مگر قرآن نمی خوانند که می فرماید: «روزی که از هر امّتی دسته ای را محشور می کنیم».
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۵۸، ح۴۴؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۳، ذیل ح۳۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۲۲۸، ح۸۰۴۵؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۷۶؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۱۳۱؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۹: ص۵۹۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۱۰۰، ح۱۱۳؛ مختصر البصائر: ص۱۵۳، ح۱۱۹.
۲- ۲. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۷۸، ح۹۱؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۴۰، ح۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۲۳۱، ح۸۰۵۶؛ مختصر البصائر، ص۱۱۰، ح۸۳.

(۱۶۷)

شماره: ۴۱: اسم آیه: شناخت ائمّه (علیهم السلام) در رجعت
کد آیه: ۹۳ / ۲۷
﴿وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَیریکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

بگو: «حمد و ستایش مخصوص ذات خداست به زودی آیاتش را به شما نشان می دهد تا آن را بشناسید و پروردگار تو از آنچه انجام می دهید غافل نیست!
فی تفسیر القمی: «سَیرِیکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها»، قَالَ: أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهُ:، إِذَا رَجَعُوا یعْرِفُهُمْ أَعْدَاؤُهُمْ إِذَا رَأَوْهُمْ، وَ الدَّلِیلُ عَلَی أَنَّ الْآیاتِ هُمُ الْأَئِمَّهُ، قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): وَ اللهِ! مَا لِلهِ آیهٌ أَعْظَمَ مِنِّی، فَإِذَا رَجَعُوا إِلَی الدُّنْیا یعْرِفُهُمْ أَعْدَاؤُهُمْ إِذَا رَأَوْهُمْ فِی الدُّنْیا.(۱)
در تفسیر علی بن ابراهیم در باره ی این آیه: «سَیرِیکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها»، یعنی: خداوند آیات (و علامات) خود را به شما می نماید تا شما آن را بشناسید، می فرماید: هنگامی که امیر المؤمنین و ائمّه ی طاهرین:
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۳، ح۳۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۲۳۶، ح۸۰۷۹؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۱۳۲؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۹: ص۶۰۷؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۱۰۶، ح۱۳۸؛ مختصر البصائر: ص۱۵۴، ح۱۲۰.

(۱۶۸)

به دنیا رجعت نمودند، دشمنانی که آنها را می بینند آنان را می شناسند، و دلیل بر اینکه، این آیات، ائمّه: می باشند، فرمایش امیر المؤمنین (علیه السلام) است که فرمودند: به خدا قسم! برای خداوند، نشانه ای بزرگتر از من نیست، پس وقتی که آن ذوات مقدسّه ی ائمّه: به دنیا برگشتند، دشمنان آنها، آنان را می شناسند.

(۱۶۹)

شماره: ۴۲: اسم آیه: رجعت فرعون و هامان قریش
کد آیه: ۶ / ۲۸
﴿وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِی فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یحْذَرُونَ

و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آنها (بنی اسرائیل) بیم داشتند نشان دهیم!
روی عَن الباقِر (علیه السلام) و الصّادِق (علیه السلام): أنَّ «فِرعَون وَ هامان»، هُنا هُما شَخصان مِن جَبابِرَهِ قُرَیش، یحییهِما الله تَعالی عِندَ قیامِ القائِم مِن آلِ محمّد:، فِی آخِرِ الزَّمان، فَینتَقِمُ مِنهُما بِما أسلَفه.(۱)
حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) و حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی آیه ی: «فِرعَون وَ هامان»، فرمودند: مقصود از «فرعون و هامان»، در این آیه، دو مرد جبّار و ظالم از قریش هستند، که خداوند آن دو را، هنگام قیام حضرت مهدی (علیه السلام)، در آخر الزّمان، زنده می گرداند، سپس به خاطر ظلمها و جنایاتشان، از آن دو انتقام می گیرد.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۱: ص۸۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۲۵۴، ح۸۱۰۰؛ حلیه الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار (علیهم السلام)، ج ۶: ص۲۸۰، ح۶.

(۱۷۰)

شماره: ۴۳: اسم آیه: تحقّق وعده ی الهی در رجعت
کد آیه: ۶۱ / ۲۸
﴿أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقیهِ کَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَیاهِ الدُّنْیا ثُمَّ هُوَ یوْمَ الْقِیامَهِ مِنَ الْمُحْضَرینَ

آیا کسی که ما برای او وعده نیک دادیم و البته به آن خواهد رسید، همانند کسی است که او را از متاع زندگانی دنیا برخوردار کنیم؟ و روز قیامت از حاضران در عذاب گردد؟
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عزّ و جلّ: «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِیهِ»، قَالَ: الْمَوْعُودُ، عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام)، وَعَدَهُ اللهُ أَنْ ینْتَقِمَ لَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ فِی الدُّنْیا، وَ وَعَدَهُ الْجَنَّهَ لَهُ وَ لِأَوْلِیائِهِ فِی الْآخِرَهِ.(۱)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی فرمایش خدا ی عزّ و جلّ: «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِیهِ»، فرمودند: آن موعودی که این وعده به وی داده شده، علی بن ابی طالب (علیه السلام) است، که خداوند به او وعده داده است که در رجعت از دشمنانش انتقام بگیرد، و در آخرت نیز به وی و دوستانش وعده ی بهشت داده است.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۹۵، ح۱۱۹؛ بحار الأنوار، ج ۲۴: ص۱۶۳، ح۲ و ج ۵۳: ص۷۶، ح۷۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۲۸۰؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۴۱۴؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۰: ص۸۸.

(۱۷۱)

شماره: ۴۴: اسم آیه: رجعت پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و ائمّه (علیهم السلام)
کد آیه: ۸۵ / ۲۸
﴿إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ...﴾

آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمی گرداند!...
۱- عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِی، عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ (علیهما السلام)، فِی قَوْلِهِ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، قَالَ: یرْجِعُ إِلَیکُمْ نَبِیکُمْ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه).(۱)
از ابو خالد کابلی نقل است که گفت: حضرت امام علی بن الحسین (علیهما السلام)، درباره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، فرمودند: مقصود زمانی است که پیامبرتان، حضرت محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) رجعت می کنند.
۲- عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِی، عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ (علیهما السلام)، فِی قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، قَالَ: یرْجِعُ فِیهِ إِلَیکُمْ نَبِیکُمْ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ الْأَئِمَّهُ:. (۲)
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۶، ح۳۳؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۴۱۶؛ مختصر البصائر: ص۱۵۶، ح۱۲۲.
۲- ۲. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۳۴۳، ح۷۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۲۹۱، ح۸۱۹۴؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۱۰۷؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۱۴۷؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۰: ص۱۰۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۱۴۴، ح۱۲۶.

(۱۷۲)

از ابو خالد کابلی نقل است که گفت: حضرت امام سجاد (علیه السلام)، درباره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، فرمودند: اشاره به زمانی است که پیامبرتان (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و امیر المؤمنین (علیه السلام) و ائمّه: در آن برمی گردند.
۲ - عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام)، قَالَ: سُئِلَ عَنْ جَابِرٍ؟ فَقَالَ: رَحِمَ اللهُ جَابِراً! بَلَغَ مِنْ فِقْهِهِ أَنَّهُ کَانَ یعْرِفُ تَأْوِیلَ هَذِهِ الْآیهِ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، یعْنِی الرّجعه.(۱)
از حریز نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)، درباره ی جابر سؤال شد؟ حضرت فرمودند: خداوند جابر را رحمت فرماید! علمش به جائی رسیده بود، که تأویل این آیه را می دانست: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، یعنی می دانست که این آیه مربوط به رجعت است.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص۳۴۳، ح۷۴؛ بحار الأنوار، ج ۲۲: ص۹۹، ح۵۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۲۹۱، ح۸۱۹۳؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۴۱۶؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۱۰۷؛ تفسیر القمی، ج۱: ص۲۵ و ج ۲: ص۱۴۷؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۱۴۴، ح۱۲۵؛ مختصر البصائر، ص۱۵۱ و ص۱۵۵.

(۱۷۳)

شماره: ۴۵: اسم آیه: رجعت، عذابی نزدیک
کد آیه: ۲۱ / ۳۲
﴿وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ

به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) می چشانیم، شاید بازگردند!
۱- عَن مُفضَّل بن عُمَر فِی خَبَرٍ طَویل وَ سُؤالاتٍ مُتعدِّده عَن الصّادِقِ (علیه السلام)... قَالَ الْمُفَضَّلُ: یا مَوْلَای! إِنَّ مِنْ شِیعَتِکُمْ مَنْ لَا یقُولُ بِرَجْعَتِکُمْ، فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّمَا سَمِعُوا قَوْلَ جَدِّنَا رَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، وَ نَحْنُ سَائِرَ الْأَئِمَّهِ نَقُولُ: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ»، قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): الْعَذَابُ الْأَدْنَی عَذَابُ الرّجعه، وَ الْعَذَابُ الْأَکْبَرُ عَذَابُ یوْمِ الْقِیامَهِ، الَّذِی «تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»(۱)...(۲)
در خبری طولانی از مفضل بن عمر نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) سوالاتی نموده... تا آنجا که مفضل گفت:
-----------------
۱- ۱. ۴۸ / ۱۴.
۲- ۲. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۲۴؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۸۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۲۴؛ حلیه الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار (علیهم السلام)، ج ۶: ص۳۹۷.

(۱۷۴)

عرض کرد: آقای من! بعضی از شیعیان شما عقیده به رجعت شما ندارند، حضرت فرمودند: آیا آنها سخن جدّ ما پیامبر خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) و گفته ی ما ائمّه را نشنیده اند که می گوئیم: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»، یعنی: به جای عذاب بزرگتر، عذاب نزدیکتر به آنها می چشانیم تا شاید برگردند.
ای مفضل! عذاب نزدیکتر، رجعت آل محمد علیهم السلام، و عذاب بزرگتر عذاب روز قیامت است که خدا می فرماید: «یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»
یعنی: قیامت روزی است که اوضاع زمین و آسمان ها دگرگون می گردد و همه در پیشگاه خداوند حاضر می شوند...، یعنی: قیامت روزی است که اوضاع زمین و آسمان ها دگرگون می گردد و همه در پیشگاه خداوند حاضر می شوند...
۲- فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ»، قَالَ: الْعَذَابُ الْأَدْنَی عَذَابُ الرّجعه بِالسَّیفِ، وَ مَعْنَی قَوْلِهِ: «لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ» أَی یرْجِعُونَ فِی الرّجعه حَتَّی یعَذَّبُوا.(۱)
در تفسیر قمی در باره ی فرمایش خداوند متعال: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ»، می فرماید: عذاب نزدیک، عذاب رجعت با شمشیر است، و منظور از «لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»، یعنی در رجعت بر می گردند، تا عذاب شوند.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۰؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۶، ح۳۴؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۱۵۸؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۱۷۰؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۰: ص۳۰۳؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۲۳۱، ح۴۴.

(۱۷۵)

شماره: ۴۶: اسم آیه: زمین رجعت
کد آیه: ۲۷ / ۳۲
﴿أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا یبْصِرُونَ

مگر نمی بینند که ما آب را در زمین خشک جاری می سازیم و با آن کشت را به ثمر می رسانیم، تا از محصول آن چهار پایان آنها و هم خودشان تغذیه کنند؟ آیا باز هم نمی بینند؟
فی تفسیر القمی فی قوله تعالی: «أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ»، قال: الأرض الخراب، وَ هُو مَثَل ضربه الله عزّ و جلّ فِی الرّجعه وَ القائمِ (علیه السلام)، فَلمّا أخبرهم رَسُول الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) بِخَبر الرّجعه قالوا: «مَتی هذَا الْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ».(۱) (۲)
-----------------
۱- ۱. ۲۸ / ۳۲.
۲- ۲. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۴۰۲، ح۸۵۱۰؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۱۶۰؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۱۷۱؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۰: ص۳۰۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۲۳۳، ح۵۱.

(۱۷۶)

در تفسیر قمی در باره ی این آیه: «أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ»، روایت می کند که: زمین ویران، مثَلی است که خداوند درباره ی رجعت و حضرت قائم (علیه السلام)، زده است، چون پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) قضیه ی رجعت را به آنان خبر داد، آنان گفتند: «اگر راست می گوئید این فتح و پیروزی در چه زمانی روی می دهد؟»

(۱۷۷)

شماره: ۴۷: اسم آیه: نمونه ای از رجعت در امّتهای پیشین
کد آیه: ۱۳و۱۴ / ۳۶
﴿وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیهِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ * إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیهِمُ اثْنَینِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیکُمْ مُرْسَلُونَ

برای این مردم حال آن قریه (انطاکیه) را مَثَل زن که رسولان حق برای هدایت آنها آمدند.
که نخست دو تن از رسولان را فرستادیم و چون تکذیب کردند باز رسول سومی برای مدد و نصرت مأمور کردیم، و همه گفتند: ما (از جانب خدا) به رسالت برای هدایت شما آمده ایم.
عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِی، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیهِ: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیهِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ»، «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیهِمُ اثْنَینِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیکُمْ مُرْسَلُونَ»، فَقَالَ: بَعَثَ اللهُ رَجُلَینِ إِلَی أَهْلِ مَدِینَهِ أَنْطَاکِیهَ، فَجَاءَاهُمْ بِمَا لَا یعْرِفُونَهُ، فَغَلَّظُوا عَلَیهِمَا فَأَخَذُوهُمَا وَ حَبَسُوهُمَا فِی بَیتِ الْأَصْنَامِ، فَبَعَثَ اللهُ الثَّالِثَ فَدَخَلَ الْمَدِینَهَ، فَقَالَ: أَرْشِدُونِی إِلَی بَابِ الْمَلِکِ.

(۱۷۸)

قَالَ: فَلَمَّا وَقَفَ عَلَی بَابِ الْمَلِکِ، قَالَ: أَنَا رَجُلٌ کُنْتُ أَتَعَبَّدُ فِی فَلَاهٍ مِنَ الْأَرْضِ وَ قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَعْبُدَ إِلَهَ الْمَلِکِ، فَأَبْلَغُوا کَلَامَهُ الْمَلِکَ، فَقَالَ: أَدْخِلُوهُ إِلَی بَیتِ الْآلِهَهِ، فَأَدْخَلُوهُ فَمَکَثَ سَنَهً مَعَ صَاحِبَیهِ، فَقَالَ لَهُمَا: بِهَذَا نَنْقُلُ قَوْماً مِنْ دِینٍ إِلَی دِینٍ لَا بِالْخُرْقِ أَ فَلَا رَفَقْتُمَا، ثُمَّ قَالَ لَهُمَا: لَا تُقِرَّانِ بِمَعْرِفَتِی.
ثُمَّ أُدْخِلَ عَلَی الْمَلِکِ، فَقَالَ لَهُ الْمَلِکُ: بَلَغَنِی أَنَّکَ کُنْتَ تَعْبُدُ إِلَهِی فَلَمْ أَزَلْ وَ أَنْتَ أَخِی فَسَلْنِی حَاجَتَکَ، قَالَ: مَا لِی حَاجَهٌ أَیهَا الْمَلِکُ، وَ لَکِنْ رَجُلَینِ رَأَیتُهُمَا فِی بَیتِ الْآلِهَهِ فَمَا حَالُهُمَا؟
قَالَ الْمَلِکُ: هَذَانِ رَجُلَانِ أَتَیانِی یضِلَّانِ عَنْ دِینِی وَ یدْعُوَانِ إِلَی إِلهٍ سَمَاوِی.
فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! فَمُنَاظَرَهٌ جَمِیلَهٌ، فَإِنْ یکُنِ الْحَقُّ لَهُمَا اتَّبَعْنَاهُمَا، وَ إِنْ یکُنِ الْحَقُّ لَنَا دَخَلَا مَعَنَا فِی دِینِنَا، فَکَانَ لَهُمَا مَا لَنَا وَ عَلَیهِمَا مَا عَلَینَا.
قَالَ: فَبَعَثَ الْمَلِکُ إِلَیهِمَا، فَلَمَّا دَخَلَا إِلَیهِ، قَالَ لَهُمَا صَاحِبُهُمَا: مَا الَّذِی جِئْتُمَانِی بِهِ؟
قَالا: جِئْنَا نَدْعُو إِلَی عِبَادَهِ اللهِ، الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ یخْلُقُ فِی الْأَرْحَامِ مَا یشَاءُ وَ یصَوِّرُ کَیفَ یشَاءُ وَ أَنْبَتَ الْأَشْجَارَ وَ الثِّمَارَ وَ أَنْزَلَ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ.
قَالَ: فَقَالَ لَهُمَا: إِلَهُکُمَا هَذَا الَّذِی تَدْعُوَانِ إِلَیهِ وَ إِلَی عِبَادَتِهِ إِنْ جِئْنَاکُمَا بِأَعْمَی یقْدِرُ أَنْ یرُدَّهُ صَحِیحاً؟
قَالا: إِنْ سَأَلْنَاهُ أَنْ یفْعَلَ فَعَلَ إِنْ شَاءَ.
قَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! عَلَی بِأَعْمَی لَا یبْصِرُ قَطُّ، قَالَ: فَأُتِی بِهِ، فَقَالَ لَهُمَا: ادْعُوا

(۱۷۹)

إِلَهَکُمَا أَنْ یرُدَّ بَصَرَ هَذَا، فَقَامَا وَ صَلَّیا رَکْعَتَینِ، فَإِذَا عَینَاهُ مَفْتُوحَتَانِ وَ هُوَ ینْظُرُ إِلَی السَّمَاءِ.
فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! عَلَی بِأَعْمَی آخَرَ، فَأُتِی بِهِ، قَالَ: فَسَجَدَ سَجْدَهً، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَإِذَا الْأَعْمَی بَصِیرٌ.
فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! حُجَّهٌ بِحُجَّهٍ، عَلَی بِمُقْعَدٍ، فَأُتِی بِهِ، فَقَالَ لَهُمَا: مِثْلَ ذَلِکَ فَصَلَّیا وَ دَعَوَا اللهَ، فَإِذَا الْمُقْعَدُ قَدْ أُطْلِقَتْ رِجْلَاهُ وَ قَامَ یمْشِی.
فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! عَلَی بِمُقْعَدٍ آخَرَ، فَأُتِی بِهِ، فَصَنَعَ بِهِ کَمَا صَنَعَ أَوَّلَ مَرَّهٍ، فَانْطَلَقَ الْمُقْعَدُ.
فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! قَدْ أَتَیا بِحُجَّتَینِ وَ أَتَینَا بِمِثْلِهِمَا، وَ لَکِنْ بَقِی شَیءٌ وَاحِدٌ، فَإِنْ کَانَ هُمَا فَعَلَاهُ، دَخَلْتُ مَعَهُمَا فِی دِینِهِمَا.
ثُمَّ قَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! بَلَغَنِی أَنَّهُ کَانَ لِلْمَلِکِ، ابْنٌ وَاحِدٌ وَ مَاتَ، فَإِنْ أَحْیاهُ إِلَهُهُمَا، دَخَلْتُ مَعَهُمَا فِی دِینِهِمَا، فَقَالَ لَهُ الْمَلِکُ: وَ أَنَا أَیضاً مَعَکَ، ثُمَّ قَالَ لَهُمَا: قَدْ بَقِیتْ هَذِهِ الْخَصْلَهُ الْوَاحِدَهُ، قَدْ مَاتَ ابْنُ الْمَلِکِ فَادْعُوا إِلَهَکُمَا أَنْ یحْییهُ.
قَالَ: فَخَرَّا سَاجِدَینِ لِلهِ وَ أَطَالا السُّجُودَ، ثُمَّ رَفَعَا رَأْسَیهِمَا، وَ قَالا لِلْمَلِکِ: ابْعَثْ إِلَی قَبْرِ ابْنِکَ، تَجِدْهُ قَدْ قَامَ مِنْ قَبْرِهِ، إِنْ شَاءَ اللَهُ.
قَالَ: فَخَرَجَ النَّاسُ ینْظُرُونَ فَوَجَدُوهُ قَدْ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ ینْفُضُ رَأْسَهُ مِنَ التُّرَابِ، قَالَ: فَأُتِی بِهِ إِلَی الْمَلِکِ، فَعَرَفَ أَنَّهُ ابْنُهُ، فَقَالَ لَهُ: مَا حَالُکَ یا بُنَی!؟
قَالَ: کُنْتُ مَیتاً، فَرَأَیتُ رَجُلَینِ بَینَ یدَی رَبِّی السَّاعَهَ سَاجِدَینِ، یسْأَلَانِهِ أَنْ یحْیینِی فَأَحْیانِی، قَالَ: یا بُنَی! فَتَعْرِفُهُمَا إِذَا رَأَیتَهُمَا؟ قَالَ: نَعَمْ.
قَالَ: فَأَخْرَجَ النَّاسَ جُمْلَهً إِلَی الصَّحْرَاءِ، فَکَانَ یمُرُّ عَلَیهِ رَجُلٌ رَجُلٌ،

(۱۸۰)

فَیقُولُ لَهُ أَبُوهُ: اُنْظُرْ، فَیقُولُ: لَا، لَا، ثُمَّ مَرَّ عَلَیهِ بِأَحَدِهِمَا بَعْدَ جَمْعٍ کَثِیرٍ، فَقَالَ: هَذَا أَحَدُهُمَا وَ أَشَارَ بِیدِهِ إِلَیهِ، ثُمَّ مَرَّ أَیضاً بِقَوْمٍ کَثِیرِینَ، حَتَّی رَأَی صَاحِبَهُ الْآخَرَ، فَقَالَ: وَ هَذَا الْآخَرُ.
قَالَ: فَقَالَ النَّبِی: صَاحِبُ الرَّجُلَینِ، أَمَّا أَنَا فَقَدْ آمَنْتُ بِإِلَهِکُمَا، وَ عَلِمْتُ أَنَّ مَا جِئْتُمَا بِهِ هُوَ الْحَقُّ، فَقَالَ الْمَلِکُ: وَ أَنَا أَیضاً آمَنْتُ بِإِلَهِکُمَا، وَ آمَنَ أَهْلُ مَمْلَکَتِهِ کُلُّهُمْ.(۱)
از ابو حمزه ثمالی نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در پاسخ به سؤال از آیه ی «و برای آنان مَثَل بزن داستان مردم آن شهری را که رسولان بدان جا آمدند»، «آنگاه که دو تن سوی آنان فرستادیم ولی آن دو را دروغگو خواندند تا با فرستاده ی سوّمین آنان را تأیید کردیم. پس رسولان گفتند: ما به سوی شما به پیامبری فرستاده شده ایم»، فرمودند: خداوند دو مرد به سوی مردم شهر انطاکیه فرستاد، و آنان برای مردم چیزهایی (سخنانی) آوردند که برایشان ناآشنا و بیگانه بود، لذا بر آن دو خشم گرفتند و آنها را دستگیر و در بتکده زندانی کردند.
خداوند رسول دیگری فرستاد، و او وارد شهر شد و گفت: مرا به کاخ پادشاه راهنمایی کنید، وقتی بر درگاه پادشاه ایستاد، گفت: من مردی هستم که روزگار خود را در بیابانی به عبادت می گذراندم، امّا علاقه مند شدم که خدای پادشاه را بپرستم.
سخن او را به گوش پادشاه رساندند، شاه گفت: او را به خانه ی خدایان
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۱۴۰، ح۳۵؛ بحار الأنوار، ج ۱۴: ص۲۴۰، ح۲۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۵۷۰، ح۸۹۱۱؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۲۴۷؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۲۱۳؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۱: ص۶۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۳۷۹، ح۳۰.

(۱۸۱)

(بتکده) ببرید، آن مرد را به آن جا بردند، او یک سال با دو یار خود در آن جا ماند و به آن دو گفت: با مهارت و هوشیاری است که می توان مردی را از دینی به دین دیگر درآورد، چرا از راه مدارا وارد نشدید! سپس به آنان گفت: چنان وانمود کنید که مرا نمی شناسید.
آنگاه او را به حضور پادشاه بردند، پادشاه به او گفت: شنیده ام که تو خدای مرا می پرستیدی، از این پس تو برادر من هستی، حالا بگو چه می خواهی؟
مرد گفت: پادشاها! من حاجتی ندارم، امّا در معبد خدایان دو مرد دیدم. آنها چه کرده اند؟
پادشاه گفت: این دو مرد نزد من آمده اند و می گویند دین من باطل است و مرا به سوی خدایی آسمانی دعوت می کنند.
مرد گفت: پادشاها! مناظره ای نیکو (منطقی) ترتیب دهید، تا اگر حق با آن دو بود ما پیرو آنان شویم، و اگر حق با ما بود آنها به دین و آیین ما درآیند.
پادشاه در پی آن دو نفر فرستاد، چون بر او وارد شدند، دوست آن دو به ایشان گفت: شما برای چه آمده اید؟
گفتند: آمده ایم تا شما را به عبادت و پرستش خداوندی دعوت کنیم که آسمانها و زمین را آفریده و آنچه بخواهد در زهدان ها می آفریند و آن را به دلخواه خود شکل می دهد و درختان و میوه ها را می رویاند و از آسمان باران می فرستد.
او به آن دو نفر گفت: آیا این خدای شما که به او و عبادتش دعوت می کنید، اگر نابینایی را بیاوریم می تواند بینایش گرداند؟
گفتند: اگر از او تقاضا کنیم که این کار را بکند، و او بخواهد، البته چنین می کند.
آن مرد گفت: پادشاها! شخص نابینایی را که هیچگاه بینایی نداشته است، برایم بیاورید، چنین شخصی را آوردند، به آن دو گفت: از خدایتان بخواهید بینایی این مرد را به او برگرداند.

(۱۸۲)

آن دو برخاستند و دو رکعت نماز خواندند، ناگهان هر دو چشم آن نابینا باز شد، و به آسمان می نگریست.
آن مرد گفت: پادشاها! بگو نابینای دیگری بیاورند، دیگری را آوردند، خود آن مرد سجده ای کرد و سپس سر از سجده برداشت، ناگهان آن نابینا، بینا شد.
آن مرد گفت: پادشاها! این هم حجّتی از ما بود در برابر حجّت آنان، اکنون تختی برایم بیاورید، برایش آوردند، و او از آن دو تقاضایی کرد، آن دو نماز خواندند و به درگاه خدا دعا کردند، ناگهان دو پایه ی تخت بلند شد و تخت شروع به راه رفتن کرد.
مرد گفت: پادشاها! تختی دیگر برایم بیاورید، برایش آوردند، آن مرد مانند بار اوّل سجده ای کرد و تخت به راه افتاد، گفت: ای پادشاه! آنان، دو حجّت آوردند و ما نیز به مانند حجّت آنان ارائه دادیم.
اینک یک کار دیگر باقی مانده است، اگر اینها آن را انجام دادند من به دین آنها در می آیم، سپس گفت: پادشاها! شنیده ام که سلطان تنها یک پسر داشته که مرده است، حالا اگر خدای این دو مرد، او را زنده کرد، من به دین آنها گردن می نهم، پادشاه گفت: من نیز با تو به دین آنها در می آیم، آنگاه به آن دو گفت: همین یک کار باقی مانده است، پسر پادشاه مرده و شما از خدایتان بخواهید تا او را زنده گرداند.
آن دو در برابر خدا به خاک سجده افتادند، و سجده ای طولانی به جای آوردند و آنگاه سر برداشتند و به پادشاه گفتند: نزد قبر فرزندت بفرست، خواهی دید که به خواست خداوند، پسرت از قبر خویش برخاسته است.
مردم به گورستان رفتند و نگاه می کردند، دیدند که پسر پادشاه از قبرش بیرون آمده است و گرد و خاک سر خود را می تکاند، او را نزد پادشاه آوردند، دید که فرزند خود اوست، پادشاه پرسید: ای فرزندم! حالت چگونه است؟

(۱۸۳)

گفت: من مرده بودم، ناگهان دیدم که دو مرد در پیشگاه پروردگارم به سجده افتاده اند، و از او می خواهند مرا زنده گرداند، و خدا هم مرا زنده کرد.
پادشاه گفت: اگر آن دو نفر را ببینی می شناسی؟ گفت: آری.
پادشاه دستور داد همه ی مردم به صحرا روند، مردم یکی یکی از برابر آن پسر عبور می کردند و پدرش به او می گفت: خوب نگاه کن، پسر پادشاه نگاه می کرد و می گفت: این نیست، این نیست، بعد از آنکه شمار زیادی از مقابل او گذشتند، یکی از آن دو نفر را از برابرش عبور دادند، پسر پادشاه با دست خود به او اشاره کرد و گفت: این یکی از آنهاست، بار دیگر عدّه ی زیادی را از مقابلش گذراندند تا آنکه آن دیگری را دید و گفت: این، آن دوّمی است.
در این هنگام، آن پیامبر که یار آن دو رسول بود گفت: اینک من به خدای شما دو تن ایمان آوردم و دانستم که آنچه آورده اید حقّ است.
پادشاه نیز گفت: من هم به خدای شما دو نفر ایمان آوردم و مردم کشور او نیز همگی ایمان آوردند.

(۱۸۴)

شماره: ۴۸: اسم آیه: صبر تا زمان رجعت
کد آیه: ۵۲ / ۳۶
﴿قالُوا یا وَیلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

و خواهند گفت: وای بر ما، چه کسی ما را از آرامگاه ابدی خود برانگیخت؟ این همان وعده خدای رحمان است و پیامبران حقیقت را برای ما می گفتند.
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ الْوَاسِطِی، قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) أَشْکُو جَفَاءَ أَهْلِ وَاسِطٍ، وَ حَمْلَهُمْ عَلَی، وَ کَانَتْ عِصَابَهٌ مِنَ الْعُثْمَانِیهِ تُؤْذِینِی، فَوَقَّعَ بِخَطِّهِ: إِنَّ اللهَ جَلَّ ذِکْرُهُ أَخَذَ مِیثَاقَ أَوْلِیائِنَا عَلَی الصَّبْرِ فِی دَوْلَهِ الْبَاطِلِ، «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ»،(۱) فَلَوْ قَدْ قَامَ سَیدُ الْخَلْقِ لَقَالُوا: «یا وَیلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ».(۲)
از حسن بن شاذان واسطی نقل است که گفت: به امام هشتم، حضرت
-----------------
۱- ۱. ۴۸ / ۶۸.
۲- ۲. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۰؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۹۵، ح۱۲۱؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۸۹، ح۸۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۵۷۹، ح۸۹۳۴؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۱: ص۸۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۳۸۸، ح۶۲؛ الکافی، ج ۸: ص۲۴۷، ح۳۴۶.

(۱۸۵)

امام رضا (علیه السلام) نامه ای نوشتم، و از ستم مردم واسط و حملاتی که به من وارد می کردند، به آن حضرت شکایت کردم، و آنها گروهی از طرفداران عثمان بودند، که به من آزار می رساندند. آن حضرت (علیه السلام) به خط شریف خود به من این گونه نوشتند:
همانا خدای تبارک و تعالی از دوستان ما پیمان گرفته، که در دوره ی حکومت باطل، صبر پیشه کنند، پس در برابر حکم پروردگارت شکیبا باش، و آن گاه که سرور خلایق ظهور کند (و زمان رجعت فرا رسد) آنها خواهند گفت: «یا وَیلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ».

(۱۸۶)

شماره: ۴۹: اسم آیه: فرزندان حضرت ایوب (علیه السلام) در رجعت
کد آیه: ۴۳ / ۳۸
﴿وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَهً مِنَّا وَ ذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ

و ما اهل و فرزندانی که از او مردند، و به مقدار آنها هم علاوه به او عطا کردیم، تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل متذکر شوند.
۱- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ آتَیناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ»، قُلْتُ: وُلْدُهُ کَیفَ أُوتِی مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ؟ قَالَ: أَحْیا لَهُ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِینَ کَانُوا مَاتُوا قَبْلَ ذَلِکَ بِآجَالِهِمْ مِثْلَ الَّذِینَ هَلَکُوا یوْمَئِذٍ.(۱)
از ابوبصیر نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) درباره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «وَ آتَیناهُ أهلَهُ وَ مِثلَهُم مَعَهُم»، پرسیدم که چگونه خداوند، مانند آنها را، به ایوب (علیه السلام) داد؟» حضرت فرمودند: خداوند، چه آن فرزندانش را، که قبلاً مرده بودند، و چه آنان که در واقعه ی امتحان مردند، همه را با هم زنده نمود.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه: ص۱۲۵، ح۱۰؛ بحار الأنوار، ج ۱۲: ص۳۴۷، ح۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳ ص۸۳۳، ح۷۱۸۱؛ تفسیر الصافی، ج ۳: ص۳۵۱ و ج ۴: ص۳۰۱؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۳: ص۴۴۸، ح۱۳۲؛ الکافی، ج ۸: ص۲۵۲، ح۳۵۴.

(۱۸۷)

۲- قال الشیخ الطبرسی (قدس سره): قال ابن عباس و ابن مسعود: رد الله سبحانه علیه أهله الذین هلکوا بأعیانهم، و أعطاه مثلهم معهم، و کذلک رد الله علیه أمواله و مواشیه بأعیانها و أعطاه مثلها معها.(۱)
مرحوم طبرسی (قدس سره) در تفسیر مجمع البیان، ذیل این آیه: «وَ آتَیناهُ أهلَهُ وَ مِثلَهُم مَعَهُم»، روایتی را از ابن عباس و ابن مسعود نقل می کند، که:
خداوند، فرزندان ایّوب را که مرده بودند، به وی برگرداند، و مثل آنان هم به وی عطا کرد، و همچنین اموال و چارپایانش را نیز، دو برابر به او برگرداند.
سپس مرحوم طبرسی (قدس سره) از قول ابن یسار می نویسد: فرزندان حضرت ایّوب، هفت پسر، و هفت دختر بودند، که از دنیا رفته بودند، و سپس خداوند آن ها را زنده نمود.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۱۳۶، ح۲۹؛ بحار الأنوار، ج ۱۲: ص۳۴۶، ذیل ح۶؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۷: ص۹۴؛ مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۲۶: ص۲۳۰.

(۱۸۸)

شماره: ۵۰: اسم آیه: حیات دو باره در رجعت
کد آیه: ۱۱ / ۴۰
﴿قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ

آنها می گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی اکنون به گناهان خود معترفیم آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»
۱- قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیم: فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ»، قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): ذَلِکَ فِی الرّجعه.(۱)
علی بن ابراهیم در باره ی فرمایش خدای متعال: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ»، یعنی: خداوندا! ما را دو بار می رانیدی و دو بار زنده کردی، گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: این آیه در باره ی رجعت است.
۲- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَلَّامٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۵۸، ح۴۶؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۶، ح۳۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۷۴۹، ح۹۳۲۷؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۳۳۶؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۲۵۶؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۱: ص۳۶۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۵۱۳، ح۱۹؛ مختصر البصائر: ص۱۵۷، ح۱۲۴.

(۱۸۹)

وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ»، قَالَ (علیه السلام): هُوَ خَاصٌّ لِأَقْوَامٍ فِی الرّجعه بَعْدَ الْمَوْتِ وَ یجْرِی فِی الْقِیامَهِ، «فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِین».(۱) (۲)
از محمّد بن سلام نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در باره ی فرمایش خدای متعال: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی»، فرمودند: این مخصوص عدّه ایست که بعد از مرگ، در رجعت زنده می شوند و در قیامت هم «جریان» دارد. (یعنی درباره ی رجعت نازل شده و با قیامت هم قابل تطبیق است)، «پس رحمت حق از ستمکاران دور باد».
۳- رَوَی الصَّفْوَانِی فِی کِتَابِهِ، بِإِسْنَادِهِ، قَالَ: سُئِلَ الرِّضَا (علیه السلام) عَنْ تَفْسِیرِ: «أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ»، قَالَ: وَ اللهِ! مَا هَذِهِ الْآیهُ إِلَّا فِی الْکَرَّه.(۳)
صفوانی روایت کرده که: از حضرت امام رضا (علیه السلام) از تفسیر آیه ی: «أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ»، سؤال شد، حضرت فرمودند: به خدا قسم! این آیه جز در مورد رجعت، نیست.
توضیح: یکی از مواردی که خداوند مرده، زنده می کند، در رجعت است، و دیگری در قیامت، و یکی از مرگ ها، در دنیا است، و دیگری در رجعت می باشد.
-----------------
۱- ۱. ۴۱ / ۲۳.
۲- ۲. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۱؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۹۸، ح۱۲۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۱۶، ح۱۳۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۷۴۹، ح۹۳۲۸؛ مختصر البصائر: ص۴۶۳، ح۵۱۹.
۳- ۳. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۱؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۴۴.

(۱۹۰)

شماره: ۵۱: اسم آیه: یاری انبیاء و ائمّه علیهم السلام در رجعت
کد آیه: ۵۱ / ۴۰
﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ

ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم!
عَنْ جَمیل عَن أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام)، قَالَ: قُلْتُ: قَوْلُ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»، قَالَ: ذَلِکَ وَ اللهِ فِی الرّجعه، أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَنْبِیاءَ کَثِیرَهً لَمْ ینْصَرُوا فِی الدُّنْیا وَ قُتِلُوا، وَ الْأَئِمَّهَ مِنْ بَعْدِهِمْ قُتِلُوا وَ لَمْ ینْصَرُوا، وَ ذَلِکَ فِی الرّجعه.(۱)
از جمیل نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی فرمایش خدای متعال: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»، پرسیدم، حضرت فرمودند: به خدا قسم! این در رجعت است.
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۱۱: ص۲۷، ح۱۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۷۶۴، ح۹۳۷۰؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۳۴۵؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۲۵۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴: ص۵۲۶، ح۶۹؛ مختصر البصائر: ص۹۲، ح۶۰ و ص۱۵۷، ح۱۲۵.

(۱۹۱)

مگر نمی دانی که بسیاری از پیامبران: در دنیا یاری نشدند، بلکه کشته شدند، و ائمّه: هم کشته شدند، و کسی آنها را یاری نکرد؟ پس این نصرت و یاری در زمان رجعت است.
۲- عَنْ سُلَیمَان بْنِ خَالِد، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَهُ»، «تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ»،(۱) قَالَ: «الرَّاجِفَهُ»، الْحُسَینُ بْنُ عَلِی (علیهما السلام)، وَ «الرَّادِفَهُ»، عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام)، وَ أَوَّلُ مَنْ ینْفُضُ عَنْ رَأْسِهِ التُّرَابَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی (علیهما السلام) فِی خَمْسَهٍ وَ سَبْعِینَ أَلْفاً، وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ * یوْمَ لا ینْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار».(۲)
از سلیمان بن خالد نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی فرمایش خدای متعال: «روزی که لرزاننده بلرزاند، و لرزاننده دیگر از پس آن آید»، فرمودند: «الرَّاجِفَهُ»، حضرت حسین بن علی (علیهما السلام)، و «الرَّادِفَهُ»، امیر المؤمنین علی (علیه السلام)، هستند، و اوّلین کسی که گرد و خاک از سرش پاک می کند، حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) هستند، که با هفتاد و پنج هزار نفر وارد می شوند.
و این است تفسیر این آیه: «ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم! روزی که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی بخشد و لعنت خدا برای آنها، و جایگاهی بد نیز برای آنان است».
-----------------
۱- ۱. ۷و۶ / ۷۹.
۲- ۲. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۸۲، ح۱۵۰؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۰۶، ح۱۳۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۵۷۵، ح۱۱۳۶۱؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۷۳۷؛ تفسیر فرات الکوفی: ص۵۳۷، ح۶۸۹؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۴: ص۱۱۵؛ مختصر البصائر: ص۴۹۲، ح۵۵۴.

(۱۹۲)

شماره: ۵۲: اسم آیه: دیدن نشانه های خداوند در رجعت
کد آیه: ۸۱ / ۴۰
﴿وَ یریکُمْ آیاتِهِ فَأَی آیاتِ الله تُنْکِرُونَ

خداوند آیات خود را برای شما نشان می دهد، پس کدام یک از آیات خدا را انکار توانید کرد؟
فی تفسیر القمی، قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ: «وَ یرِیکُمْ آیاتِهِ»، یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهَ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِمْ، فِی الرّجعه فَإِذَا رَأَوْهُمْ، «قالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ»، أَی جَحَدْنَا بِمَا أَشْرَکْنَاهُمْ، «فَلَمْ یکُ ینْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُون».(۱)
علی بن ابراهیم قمی در باره ی فرمایش خدای متعال: «وَ یرِیکُمْ آیاتِهِ»، می گوید: مقصود این است که خداوند، امیر المؤمنین (علیه السلام) و ائمّه ی معصومین (علیهم السلام) را در رجعت به دشمنان آنها نشان می دهد، «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ» یعنی: چون آنها را دیدند خواهند گفت: ایمان آوردیم به خدای یگانه، و کافر شدیم به آنچه قبلاً شرک می ورزیدیم، «فَلَمْ یکُ ینْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۴۴، ح۷۸؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۶، ح۳۷؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۲۶۱؛ مختصر البصائر: ص۱۵۸، ح۱۲۶.

(۱۹۳)

فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ»، یعنی: وقتی آنها در آن روز، عذاب ما را دیدند، دیگر ایمانشان سودی به حالشان ندارد، این سنّت الهی است که همیشه در میان بندگانش جریان داشته و در این مورد کافران زیانکار گردیده اند.

(۱۹۴)

شماره: ۵۳: اسم آیه: عذاب ستمگران در رجعت
کد آیه: ۴۴ / ۴۲
﴿... وَ تَرَی الظَّالِمینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ یقُولُونَ هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبیلٍ

... و ستمگران را خواهی دید هنگامی که عذاب را با چشم به یقین مشاهده کنند، می گویند: آیا برای ما راه بازگشتی وجود دارد؟
فی تفسیر القمی فی قوله تعالی: «وَ تَرَی الظَّالِمِینَ»، آلَ محمّد: حَقَّهُمْ «لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ»، وَ عَلِی (علیه السلام)، هُوَ الْعَذَابُ فِی هَذَا الْوَجْهِ، «یقُولُونَ هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ» فَنُوَالِی عَلِیاً.(۱)
علی بن ابراهیم قمی در باره ی فرمایش خدای متعال: «وَ تَرَی الظَّالِمِینَ»، گفت: و ستمگران در حق آل محمّد: را می بینی، وقتی که علی بن ابی طالب (علیه السلام) را، که برای ستمکاران عذاب است، در زمان رجعت، بینند، (چون آن حضرت می خواهند از آنان انتقام بگیرند) می گویند: آیا راهی برای بازگشت هست؟ تا ولایت حضرت علی (علیه السلام) را بپذیریم.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۵۸، ح۴۷؛ بحار الأنوار، ج ۳۱: ص۵۸۰، ذیل ح۱۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴: ص۸۳۰، ذیل ح۹۵۴۲؛ تفسیر الصافی، ج ۴: ص۳۸۰؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۲۷۸؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۱: ص۵۳۵.

(۱۹۵)

شماره: ۵۴: اسم آیه: دود آشکار در رجعت
کد آیه: ۱۰ / ۴۴
﴿فَارْتَقِبْ یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبینٍ

پس در انتظار روزی باش که دودی آشکار از آسمان پدید آید.
فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «فَارْتَقِبْ»، أَی اصْبِرْ «یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ»، قَالَ: ذَلِکَ إِذَا خَرَجُوا فِی الرّجعه مِنَ الْقَبْرِ تَغْشَی النَّاسَ کُلَّهُمُ الظُّلْمَهُ فَیقُولُوا «هذا عَذابٌ أَلِیمٌ»، «رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ».
فَقَالَ اللهُ رَدّاً عَلَیهِمْ: «أَنَّی لَهُمُ الذِّکْری»، فِی ذَلِکَ الْیوْمِ «وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ»، أَی رَسُولٌ قَدْ بَینَ لَهُمْ ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ «وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ»، قَالَ: قَالُوا: ذَلِکَ لَمَّا نَزَلَ الْوَحْی عَلَی رَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ أَخَذَهُ الْغَشْی.
فَقَالُوا: هُوَ مَجْنُونٌ ثُمَّ قَالَ: «إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلِیلًا إِنَّکُمْ عائِدُونَ»، یعْنِی إِلَی الْقِیامَهِ وَ لَوْ کَانَ قَوْلُهُ: «یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ»، فِی الْقِیامَهِ لَمْ یقُلْ إِنَّکُمْ عَائِدُونَ، لِأَنَّهُ لَیسَ بَعْدَ الْآخِرَهِ وَ الْقِیامَهِ حَالَهٌ یعُودُونَ إِلَیهَا.
ثُمَّ قَالَ: «یوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَهَ الْکُبْری»، یعْنِی فِی الْقِیامَهِ «إِنَّا مُنْتَقِمُون».(۱)
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۹۴، ح۵۰؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۷، ح۳۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۱۳، ح۹۶۹۶؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۲۹۰؛ مختصر البصائر: ص۱۵۸، ح۱۲۷.

(۱۹۶)

در تفسیر قمی ذیل آیه ی: «فَارْتَقِبْ یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ»، یعنی منتظر باش روزی خواهد آمد که آسمان دودی آشکار می آورد، می گوید:
این هنگامی است که مردم در رجعت از قبر بیرون آمده به دنیا باز می گردند، و ظلمت و تاریکی همه ی مردم را فرا می گیرد، به همین دلیل خواهند گفت:
این است عذاب دردناک، «رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ»، خدایا! این عذاب را از ما برطرف کن، ما ایمان آوردیم.
خداوند جواب رد به آنها می دهد، و می فرماید: «أَنَّی لَهُمُ الذِّکْری وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ».
یعنی: چه شده است که در آن روز ایمان می آورند، در حالی که قبلاً پیامبری برای آنها آمده بود تا حقیقت را آشکار نماید، «ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ»، سپس از وی روی برتافتند و گفتند: وی چیزهائی را آموخته و دیوانه است.
وقتی وحی بر رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) نازل می شد، آن حضرت از هیبت وحی الهی از هوش می رفتند، آنها می گفتند: پیامبر دیوانه شده است.
سپس علی بن ابراهیم این آیه را ذکر می کند: «إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلِیلًا إِنَّکُمْ عائِدُونَ» یعنی: اندکی از عذاب را برطرف می کنیم، زیرا شما به قیامت برخواهید گشت.
اگر منظور از «یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ»، آن بود که این امر در قیامت اتّفاق خواهد افتاد، خداوند در پایان آن نمی فرمود: شما بازگشت خواهید نمود، زیرا بعد از آخرت و قیامت حالتی وجود ندارد که مردگان بازگشت به آن کنند.
سپس علی بن ابراهیم می گوید: «یوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَهَ الْکُبْری إِنَّا مُنْتَقِمُونَ»، روزی که باز خواست بزرگ را از مردم می نمائیم، ما انتقام از آنها می گیریم، که البته این انتقام و بازخواست در قیامت است.

(۱۹۷)

شماره: ۵۵: اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خد
کد آیه: ۱۴ / ۴۵
﴿قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یغْفِرُوا لِلَّذینَ لا یرْجُونَ أَیامَ الله لِیجْزِی قَوْماً بِما کانُوا یکْسِبُونَ

به مؤمنان بگو: «کسانی را که امید به ایام الله ندارند مورد عفو قرار دهند تا خداوند هر قومی را به اعمالی که انجام می دادند جزا دهد»!
«لطفاً به روایات ذیل آیه ی ۵ / ۱۴ مراجعه فرمائید.»

(۱۹۸)

شماره: ۵۶: اسم آیه: خبر رجعت امام حسین (علیه السلام)
کد آیه: ۱۵ / ۴۶
﴿وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً...﴾

ما انسان را بر احسان و نیکی در حق پدر و مادر سفارش بسیار کردیم. مادرش با رنج و زحمت بار حمل کشیده و با درد و رنج وضع حمل نموده...
فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ»، إِنَّمَا عَنَی الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ (علیهما السلام)، ثُمَّ عَطَفَ عَلَی الْحُسَینِ، فَقَالَ: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً» وَ ذَلِکَ أَنَّ اللهَ أَخْبَرَ رَسُولَ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) وَ بَشَّرَهُ بِالْحُسَینِ (علیه السلام) قَبْلَ حَمْلِهِ، وَ أَنَّ الْإِمَامَهَ یکُونُ فِی وُلْدِهِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَهِ، ثُمَّ أَخْبَرَهُ بِمَا یصِیبُهُ مِنَ الْقَتْلِ وَ الْمُصِیبَهِ فِی نَفْسِهِ وَ وُلْدِهِ، ثُمَّ عَوَّضَهُ بِأَنْ جَعَلَ الْإِمَامَهَ فِی عَقِبِهِ، وَ أَعْلَمَهُ أَنَّهُ یقْتَلُ، ثُمَّ یرُدُّهُ إِلَی الدُّنْیا وَ ینْصُرُهُ حَتَّی یقْتُلَ أَعْدَاءَهُ...(۱)
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ذیل آیه ی: «وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ»،
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۴۵، ح۸۱؛ بحار الأنوار، ج ۴۳: ص۲۴۶، ح۲۱ و ج ۵۳: ص۱۰۲، ۱۲۶؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۲۹۷؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۱۱، ح۱۲؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۲: ص۱۷۹؛ مختصر البصائر: ص۱۵۹، ح۱۲۸.

(۱۹۹)

می فرماید: منظور از والدین: امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هستند، آنگاه در باره ی امام حسین (علیه السلام) فرموده: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً»، زیرا خدای علیم، قبل از انعقاد نطفه ی امام حسین (علیه السلام)، رسول گرامی خود را به وجود حسین (علیه السلام) و اینکه مقام امامت تا روز قیامت نصیب فرزندان وی خواهد شد، بشارت و مژده داده بود، آنگاه آن حضرت را از آن مصائبی که دچار حسین (علیه السلام) و فرزندانش می شود، آگاه نموده بود، سپس مقام امامت را، در عوض آن مصائب، به فرزندانش خواهد داد، و پیامبر خود را خبر داده بود که حسین (علیه السلام) کشته خواهد شد، سپس خداوند او را به دنیا باز می گرداند و وی را یاری می کند تا دشمنان خود را به مجازات برساند.

(۲۰۰)

شماره: ۵۷: اسم آیه: رجعت، روز بیرون آمدن
کد آیه: ۴۲ / ۵۰
﴿یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَهَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یوْمُ الْخُرُوجِ

آن روز همه مخلوقات، آن صیحه ی آسمانی را قطعاً خواهند شنید که (می گوید) امروز، روز خروج از قبرهاست.
۱- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تعالی: «یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَهَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یوْمُ الْخُرُوجِ»، قَالَ: هِی الرّجعه.(۱)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه ی: «روزی که مردم صدای حق را می شنوند، آن روز روز قیام است»، فرمودند: این آیه مربوط به رجعت است.
۲- عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»،(۲) قَالَ: ذَلِکَ وَ اللهِ فِی الرّجعه، أَ مَا عَلِمْتَ، أَنَّ أَنْبِیاءَ اللهِ کَثِیراً لَمْ ینْصَرُوا فِی الدُّنْیا وَ
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۵۹، ح۵۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۱۵۲، ح۱۰۱۰۰؛ تفسیر الصافی، ج ۵: ص۶۵؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۲۷؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۲: ص۴۰۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۱۱۹، ذیل ح۵۹؛ مختصر البصائر: ص۱۶۰، ح۱۲۹.
۲- ۲. ۵۱ / ۴۰.

(۲۰۱)

قُتِلُوا، وَ الْأَئِمَّهَ قَدْ قُتِلُوا وَ لَمْ ینْصَرُوا، فَذَلِکَ فِی الرّجعه.
قُلْتُ: «وَ اسْتَمِعْ یوْمَ ینادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ»، «یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَهَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یوْمُ الْخُرُوجِ»، قَالَ: هِی الرّجعه.(۱)
از جمیل درّاج روایت است که، گفتم به حضرت صادق (علیه السلام) آیه ی: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»، چیست؟
حضرت فرمودند: به خدا سوگند! که این در رجعت است، آیا نمی دانی که بیشتر دوستان خدای تبارک و تعالی در دنیا یاری نشدند، و به قتل رسیدند و امامان کشته شدند و یاری نگشتند؟! بنابر این، یاری آنان در رجعت خواهد بود.
جمیل درّاج گوید، عرض کردم: «وَ اسْتَمِعْ یوْمَ ینادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ. یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَهَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یوْمُ الْخُرُوجِ»، حضرت فرمودند: این رجعت است.
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۶۵، ح ۵۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۱۵۱، ح۱۰۰۹۸؛ مختصر البصائر، ص۹۲، ح۶۰؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص۲۸۱، ح۳.

(۲۰۲)

شماره: ۵۸: اسم آیه: شکافته شدن زمین در رجعت
کد آیه: ۴۴ / ۵۰
﴿یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِکَ حَشْرٌ عَلَینا یسیرٌ

روزی که زمین سریعا شکافته و از وجود آنان خالی گردد، آن روز، روز حشر است و اینکار برای ما بسیار آسان است.
قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ تَعالی: «یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً»، قَالَ: فِی الرّجعه.(۱)
علی بن ابراهیم در باره ی آیه ی: «یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً»، می فرماید: این آیه مربوط به رجعت است.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۲؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۹۵، ح۵۳ و ص۲۶۰، ح۵۲؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۸، ح۴۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۱۵۲، ح۱۰۱۰۱؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۲۷؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۲: ص۴۰۱؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۱۱۹، ح۵۹؛ مختصر البصائر: ص۱۶۰، ح۱۳۰.

(۲۰۳)

شماره: ۵۹: اسم آیه: امتحان رجعت
کد آیه: ۱۳ / ۵۱
﴿یوْمَ هُمْ عَلَی النَّارِ یفْتَنُونَ

همان روزی است که آنها را بر آتش می سوزانند!
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «یوْمَ هُمْ عَلَی النَّارِ یفْتَنُونَ»، قَالَ: یکْسَرُونَ فِی الْکَرَّهِ کَمَا یکْسَرُ الذَّهَبُ حَتَّی یرْجِعَ کُلُّ شَیءٍ إِلَی شِبْهِهِ یعْنِی إِلَی حَقِیقَتِهِ.(۱)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «یوْمَ هُمْ عَلَی النَّارِ یفْتَنُونَ»، فرمودند: یعنی روزی که آنها بر آتش امتحان می شوند، فرمودند: مقصود اینست که در رجعت، شکسته می شوند، همان گونه که طلا شکسته می شود، تا هر چیزی به حقیقت خود بازگردد.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۲؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۴۴، ح۱۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۱۵۹، ح۱۰۱۱۷؛ مختصر البصائر: ص۱۱۷، ح۹۴؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص۲۸۵، ح۱۹.

(۲۰۴)

شماره: ۶۰: اسم آیه: اخبار رجعت
کد آیه: ۲۲ / ۵۱
﴿وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ

و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده می شود!
فِی تَفسِیرِ عَلیِ بنِ إبراهِیم فِی قَولِهِ تَعالَی: «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»، قَالَ: المَطرُ ینزِلُ مِنَ السَّماءِ، فَتُخرجُ بِه أقوات العالَم مِن الأرضِ، وَ مَا تُوعَدُون مِن أخبارِ الرّجعه وَ القِیامَه، وَ الاَخبارِ الَّتی فِی السَّماء.(۱)
علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه: «روزیِ شما و آنچه به شما وعده داده می شود، در آسمان است»، روایت می کند که: منظور از روزی، بارانی است که از آسمان می آید، و به وسیله ی آن رزق عالم از زمین خارج می شود، و منظور از «ما توعدون»، یعنی آنچه که از اخبار رجعت و قیامت، وعده می دهند، و آنها اخباری است که در آسمان است.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۲؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۶۰، ح۵۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص: ۱۶۱، ح۱۰۱۲۶؛ تفسیر الصافی، ج ۵: ص۷۱؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۳۰؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۲: ص۴۱۷؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۱۲۴، ح۲۵.

(۲۰۵)

شماره: ۶۱: اسم آیه: عذاب در رجعت
کد آیه: ۴۷ / ۵۲
﴿وَ إِنَّ لِلَّذینَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِکَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یعْلَمُونَ

و برای ستمگران عذابی قبل از آن است (در همین جهان) ولی بیشترشان نمی دانند.
۱- عَن سَعْدِ بنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ الْآیهِ هَکَذَا: فَإِنَّ لِلظَّالِمِینَ آلَ محمّد حَقَّهُمْ، «عَذَاباً دُونَ ذَلِکَ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ»، یعْنِی عَذَاباً فِی الرّجعه.(۱)
از سعد بن عبد الله نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: جبرئیل این آیه را چنین نازل کرد: آنها که حق آل محمّد: را گرفتند، عذابی غیر از این دارند، و این عذاب در رجعت است.
۲- قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ إِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا»، آلَ محمّد حَقَّهُمْ، «عَذاباً دُونَ ذلِکَ»، قَالَ: عَذَابَ الرّجعه بِالسَّیفِ.(۲)
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۹۸، ح۱۲۸؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۱۷، ح۱۴۴.
۲- ۲. بحار الأنوار، ج ۹: ص۲۳۹، ح۱۳۸ و ج۵۳: ص۱۰۳، ح۱۲۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۱۸۰، ح۱۰۱۷۳؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۳۳؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۲: ص۴۶۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۱۴۳، ح۳۸؛ مختصر البصائر، ص۱۶۰، ح۱۳۱.

(۲۰۶)

علی بن ابراهیم قمی در باره ی آیه ی: «وَ إِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا» می گوید: یعنی کسانی که در حقّ آل محمّد: ظلم کردند، «عَذاباً دُونَ ذلِکَ»، در زمان رجعت به وسیله ی شمشیر عذاب خواهند شد.

(۲۰۷)

شماره: ۶۲: اسم آیه: شهر واژگون شده
کد آیه: ۵۳ / ۵۳
﴿وَ الْمُؤْتَفِکَهَ أَهْوی

و نیز شهرهای زیر و رو شده، را فرو کوبید.
قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ الْمُؤْتَفِکَهَ أَهْوی»، قال: المؤتفکه، البصره، و الدلیل علی ذلک، قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): یا أَهْلَ الْبَصْرَهِ! وَ یا أَهْلَ الْمُؤْتَفِکَهِ! یا جُنْدَ الْمَرْأَهِ! وَ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَهِ، رَغَا فَأَجَبْتُمْ، وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ، مَاؤُکُمْ زُعَاقٌ، وَ أَحْلَامُکُمْ رِقَاقٌ وَ فِیکُمْ خَتْمُ النِّفَاقِ، وَ لُعِنْتُمْ عَلَی لِسَانِ سَبْعِینَ نَبِیاً، إِنَّ رَسُولَ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) أَخْبَرَنِی: أَنَّ جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) أَخْبَرَهُ أَنَّهُ طَوَی لَهُ الْأَرْضَ، فَرَأَی الْبَصْرَهَ أَقْرَبَ الْأَرَضِینَ مِنَ الْمَاءِ وَ أَبْعَدَهَا مِنَ السَّمَاءِ، وَ فِیهَا تِسْعَهُ أَعْشَارِ الشَّرِّ وَ الدَّاءُ الْعُضَالُ، الْمُقِیمُ فِیهَا مُذْنِبٌ، وَ الْخَارِجُ مِنْهَا بِرَحْمَهٍ، وَ قَدِ ائْتَفَکَتْ بِأَهْلِهَا مَرَّتَینِ، وَ عَلَی اللهِ تَمَامُ الثَّالِثَهِ وَ تَمَامُ الثَّالِثَهِ فِی الرّجعه.(۱)
علی بن ابراهیم قمی، در تفسیر خود، در باره ی فرمایش خدای متعال:
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۲، ح۳۹؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۶۰، ح۵۵؛ بحار الأنوار، ج ۳۲: ص۲۲۶، ح۱۷۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۲۰۹، ح۱۰۲۴۷؛ تفسیر الصافی، ج ۵: ص۹۷؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۳۹؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۲: ص۵۲۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵، ص: ۱۷۲، ح۱۰۵.

(۲۰۸)

«وَ الْمُؤْتَفِکَهَ أَهْوی»، چنین گفته است: شهر واژگون شده، همان شهر بصره است، به دلیل خطبه ی امیر المؤمنین (علیه السلام) که فرمودند:
ای مردم بصره! ای سپاهیان زن! و ای پیروان چهارپائی که زوزه کشید و شما او را اجابت کردید! و زمانی که پی شد، فرار کردید! آب شما تلخ، دین شما سطحی است، و در دلهایتان نفاق است، شما از با زبان هفتاد پیامبر الهی، نفرین شده اید.
همانا رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) به من خبر داد که: جبرئیل (علیه السلام) او را آگاه ساخته است که: زمین برای او در هم پیچیده شد و او بصره را دید که نزدیکترین سرزمین ها به آب، و دورترین آنها به آسمان است، نُه دهم شرّ و بیماری سخت در آن قرار دارد، هر که در آن بماند، اهل معصیت است، و هر که از آن خارج شود، به رحمت الهی دست یافته است.
این شهر، دو بار بر اهلش واژگون گشته، و بر خداست که سوّمین بار نیز آن را واژگون نماید، و مرتبه ی سوّم در زمان رجعت است.

(۲۰۹)

شماره: ۶۳: اسم آیه: رجعت، روز سختی برای کافران
کد آیه: ۸ / ۵۴
﴿مُهْطِعینَ إِلَی الدَّاعِ یقُولُ الْکافِرُونَ هذا یوْمٌ عَسِرٌ

در حالی که (بر اثر وحشت و اضطراب) به سوی این دعوت کننده گردن می کشند کافران می گویند: «امروز روز سخت و دردناکی است!»
قالَ عَلی بن إبراهِیم فِی قَولِه تَعالَی: «مُهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ»، إذَا رَجَعَ، فَیقُولُ: اِرجِعُوا، «یقُولُ الْکافِرُونَ هذا یوْمٌ عَسِرٌ».(۱)
علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه: «شتابان به سوی دعوت کننده می کشانند»، می فرماید: هنگامیکه در رجعت به آنان می گویند: برگردید، «و کافران می گویند: این روز سخت و دشواری است».
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۶۱، ح۵۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۲۱۸؛ تفسیر الصافی، ج ۵: ص۱۰۰؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۴۱.

(۲۱۰)

شماره: ۶۴: اسم آیه: یأس کفّار در رجعت
کد آیه: ۱۳ / ۶۰
﴿یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ الله عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْآخِرَهِ کَما یئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ

ای کسانی که ایمان آورده اید! با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید آنان از آخرت مأیوسند همان گونه که کفار مدفون در قبرها مأیوس می باشند!
عَنْ أَبِی الْجَارُودِ، عَمَّنْ سَمِعَ عَلِیاً (علیه السلام)، یقُولُ: الْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ بَینَ جُمَادَی وَ رَجَبٍ.
فَقَامَ رَجُلٌ، فَقَالَ: یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! مَا هَذَا الْعَجَبُ الَّذِی لَا تَزَالُ تَعْجَبُ مِنْهُ؟
فَقَالَ: ثَکلَتْکَ أُمُّکَ! وَ أَی عَجَبٍ أَعْجَبُ مِنْ أَمْوَاتٍ یضْرِبُونَ کُلَّ عَدُوٍّ لِلهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَهْلِ بَیتِهِ؟
وَ ذَلِکَ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیهِ: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللهُ عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْآخِرَهِ کَما یئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ»، فَإِذَا اشْتَدَّ الْقَتْلُ قُلْتُمْ مَاتَ أَوْ هَلَکَ أَوْ أَی وَادٍ سَلَکَ.
وَ ذَلِکَ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیهِ: «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ

(۲۱۱)

وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً».(۱) (۲)
از ابو الجارود نقل است که گفت: از قول کسی که از امیر المؤمنین (علیه السلام) شنیده است، که آن حضرت می فرمودند: عجب و همه ی عجب بین جمادی و رجب است!
مردی به پا خاست و عرضه داشت: یا امیر المؤمنین! این چه شگفتی است که شما پیوسته از آن در تعجّب دارید؟
حضرت فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند! کدام شگفتی از این عجیب تر است، که مردگانی، همه ی دشمنان خدا و پیامبر و اهل بیتش را، گردن بزنند؟
و این است تأویل این آیه: «ای کسانی که ایمان آورده اند، هرگز قومی را که خداوند بر آنان غضب کرده یار و دوست خود مگیرید که آن ها از جهان آخرت مأیوس و نا امیدند، هم چنان که کافران از اهل قبور نا امیدند»، پس هنگامی که کشتار شدّت یابد، گویند: او مرده و هلاک گشته، و به کدام وادی رفته است، و همان است تأویل این آیه: «سپس بار دیگر شما را بر آنان مسلّط کنیم و به وسیله ی اموال و فرزندان مدد رسانیم و تعداد (افراد) تان را بیش تر سازیم».
-----------------
۱- ۱. ۶ / ۱۷.
۲- ۲. الزام الناصب، ج ۱: ص۹۴؛ بحار الانوار، ج ۵۳: ص۶۰، ح۴۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۳۶۰، ح۱۰۶۷۶؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۶۵۹؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۳: ص۲۱۷.

(۲۱۲)

شماره: ۶۵: اسم آیه: علامت دشمنان در رجعت
کد آیه: ۱۶ / ۶۸
﴿سَنَسِمُهُ عَلَی الْخُرْطُومِ

(ولی) ما به زودی بر بینی او علامت و داغ ننگ می نهیم!
عن علی بن ابراهیم فی تفسیر قَوْله تعالی: «سَنَسِمُهُ عَلَی الْخُرْطُومِ»، قَالَ: فِی الرّجعه إِذَا رَجَعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ یرْجِعُ أَعْدَاؤُهُ فَیسِمُهُمْ بِمِیسَمٍ مَعَهُ کَمَا تُوسَمُ الْبَهَائِمُ عَلَی الْخَرَاطِیمِ الْأَنْفُ وَ الشَّفَتَانِ.(۱)
در تفسیر قمی روایت است که: این آیه مربوط به رجعت است، هنگامی که شاه ولایت، حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) رجعت کنند و دشمنان آن حضرت نیز برگردند، آن حضرت بر پیشانی آنها مُهر می زنند، و آنها را نشاندار می کنند، همان گونه که بر بینی و لبهای چهارپایان، داغ می زنند تا نشاندار شوند.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۳؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۴۶، ح۸۳؛ بحار الأنوار، ج ۳۰: ص۱۶۶ و ج ۵۳: ص۱۰۳، ح۱۲۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۴۵۹، ح۱۰۹۷۷؛ تفسیر الصافی، ج ۵: ص۲۱۰؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۸۱؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۳: ص۳۸۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۳۹۴، ح۴۵؛ مختصر البصائر: ص۱۶۱، ح۱۳۲.

(۲۱۳)

شماره: ۶۶: اسم آیه: روز پنج هزار ساله
کد آیه: ۴ / ۷۰
﴿تَعْرُجُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیهِ فی یوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَهٍ

فرشتگان و روح (فرشته ی مقرّب خداوند) به سوی او عروج می کنند در آن روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است!
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: حِینَ سُئِلَ عَنِ الْیوْمِ الَّذِی ذَکَرَ اللهُ تَعَالَی مِقْدَارَهُ فِی الْقُرْآنِ: «فِی یوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ»، وَ هِی کَرَّهُ رَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، فَیکُونُ مُلْکُهُ فِی کَرَّتِهِ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ، وَ یمْلِکُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی کَرَّتِهِ أَرْبَعاً وَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ سَنَهٍ.(۱)
از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت است که، وقتی تفسیر آیه: «فِی یوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ»، را از آن حضرت پرسیدند، حضرت فرمودند: این در موقع بازگشت و رجعت پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) به دنیا است، که مدّت سلطنتش پنجاه هزار سال خواهد بود، و امیر المؤمنین (علیه السلام) نیز چهل و چهار هزار سال سلطنت می کنند.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۴؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۶۸، ح۱۲۵؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۰۴، ذیل ح۱۳۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۴۸۷، ح۱۱۰۷۴؛ مختصر البصائر: ص۱۶۷، ح۱۴۳.

(۲۱۴)

شماره: ۶۷: اسم آیه: ضعف کفّار در رجعت
کد آیه: ۲۴ / ۷۲
﴿حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یوعَدُونَ فَسَیعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً

(این کار شکنی کفّار هم چنان ادامه می یابد) تا آنچه را به آنها وعده داده شده ببینند آن گاه می دانند چه کسی یاورش ضعیفتر و جمعیتش کمتر است!
علی بن إبراهیم: قوله تعالی: «حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یوعَدُونَ»، قَالَ: الْقَائِمُ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیهما السلام) فِی الرّجعه، «فَسَیعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً»، قَالَ: هُوَ قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) لِزُفَرَ: وَ اللهِ! یا ابْنَ صَهَاکَ! لَوْ لَا عَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، وَ «کِتَابٌ مِنَ اللهِ سَبَقَ»،(۱) لَعَلِمْتَ أَینَا أَضْعَفُ نَاصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً، قَالَ: فَلَمَّا أَخْبَرَهُمْ رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) مَا یکُونُ مِنَ الرّجعه قَالُوا: مَتَی یکُونُ هَذَا؟ قَالَ اللهُ: «قُلْ یا محمّد! إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَدا».(۲)
-----------------
۱- ۱. ۶۸ / ۸.
۲- ۲. الزام الناصب، ج ۱: ص۹۷ و ج ۲: ص۲۹۴؛ بحار الانوار، ج ۵۳: ص۵۸، ح۴۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۵۱۳، ح۱۱۱۴۹؛ تفسیر الصافی، ج ۵: ص۲۳۸؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۹۱؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۳: ص۴۸۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۴۴۱، ح۴۷؛ مختصر البصائر، ص۱۶۱، ح۱۳۳.

(۲۱۵)

علی بن ابراهیم در باره ی فرمایش خدای تعالی: «تا آنچه را به آنان وعده داده شده ببینند»، فرمود: مقصود، دیدن قائم و امیر مؤمنان (علیهما السلام) در هنگام رجعت است، آن گاه می فهمند، چه کسی یاورش ضعیف تر و گروهش کمتر است، امیر مؤمنان (علیه السلام) به ابن صهاک فرمودند: اگر پیمان رسول خدا و خواست الهی نبود، می فهمیدی کدام یک از ما یاورش ضعیف تر و گروهش کمتر است، وقتی رسول الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، مردم را از رجعت آگاه کرد، سؤال شد: زمان آن چه وقت است؟ خدا این آیه را نازل کرد: ای محمّد! بگو: نمی دانم آنچه به شما وعده داده شده، نزدیک است یا پروردگارم زمانی برای آن قرار می دهد.

(۲۱۶)

شماره: ۶۸: اسم آیه: اسرار رجعت
کد آیه: ۲۶ / ۷۲
﴿عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً

عالم بر غیب تنها اوست و هیچ دانایی بر غیب او آگاه نیست.
فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی:... وَ قَوْلُهُ «عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً * إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُکُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»، قَالَ: یخْبِرُ اللهُ رَسُولَهُ الَّذِی یرْتَضِیهِ بِمَا کَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَخْبَارِ، وَ مَا یکُونُ بَعْدَهُ مِنْ أَخْبَارِ الْقَائِمِ (علیه السلام) وَ الرّجعه وَ الْقِیامَهِ.(۱)
علی بن ابراهیم در تفسیر آیه ی: «دانای غیب است و احدی را بر غیب خویش آشکار نکند جز آن پیامبری را که مورد رضایش باشد»، روایت می کند که خداوند به پیامبرش، که مورد رضایش بود، حوادث زمان خود و حوادث آینده، راجع به حضرت قائم (علیه السلام) و رجعت و قیامت را به آنجناب خبر داد.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۴؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۶۲؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۸، ح۴۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۵۱۳، ح۱۱۱۴۹؛ تفسیر الصافی، ج ۵: ص۲۳۸؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۹۱؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۳: ص۴۹۳؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۴۴۵، ح۶۳.

(۲۱۷)

شماره: ۶۹: اسم آیه: قیام پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) در رجعت
کد آیه: ۲ و ۱ / ۷۴
﴿یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ

ای جامه به خود پیچیده!
برخیز و انذار کن (و عالمیان را بیم ده).
۱- فی تفسیر القمی فی قَوله تَعَالَی: «قُمْ فَأَنْذِرْ»، قَالَ: هُوَ قِیامُهُ فِی الرّجعه ینْذِرُ فِیهَا، وَ فِی قَوْلِهِ: «إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ * نَذِیراً لِلْبَشَرِ»، یعنی محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) نَذِیراً لِلْبَشَرِ فِی الرّجعه.(۱)
علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه: «ای جامه به خود پیچیده، برخیز و بترسان»، فرمود: مقصود، حضرت محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه)، و آمدن آن حضرت در زمان رجعت است، که مردم را از نافرمانی خدا برحذر می دارند.
نیز در قول خداوند: «إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ، نَذِیراً لِلْبَشَر»، مقصود: پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) هستند، که در رجعت به دنیا بازگشته، بشر را از معصیت خدا برحذر می دارند.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۴؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۵۷؛ بحار الأنوار، ج ۹: ص۲۴۴ و ج ۱۶: ص ۹۷ و ج ۵۳: ص۴۲ و ص۶۴ و ص۱۰۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۷۲۱ و ج ۵: ص۵۲۳؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۳۹۳؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۴: ص۱۳؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۴۵۳؛ مختصر البصائر: ص۸۸ و ص۱۱۳ و ص۱۶۲.

(۲۱۸)

۲- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام): إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) کَانَ یقُولُ: إِنَّ الْمُدَّثِّرَ هُوَ کَائِنٌ عِنْدَ الرّجعه، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! أَ حَیاهٌ قَبْلَ الْقِیامَهِ ثُمَّ مَوْتٌ؟ فَقَالَ لَهُ عِنْدَ ذَلِکَ: نَعَمْ وَ اللهِ لَکَفْرَهٌ مِنَ الْکُفْرِ بَعْدَ الرّجعه أَشَدُّ مِنْ کَفَرَاتٍ قَبْلَهَا.(۱)
حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مسئله ی رجعت را برای مردم بیان کردند، فرمودند: آمدن «مدّثّر» در رجعت حتمی است، مردی پرسید: مگر پیش از قیامت هم زنده شدن، و مرگ دوباره ای هست؟ حضرت فرمودند: آری، به خدا قسم! یک لحظه کفر بعد از رجعت سخت تر از چند کفر قبل از رجعت است.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۸۵، ح۱۰۶؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۴۲، ح۱۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۵۲۲، ح۱۱۱۸۵؛ مختصر البصائر: ص۱۱۴، ح۸۹.

(۲۱۹)

شماره: ۷۰: اسم آیه: انذار پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) در رجعت
کد آیه: ۳۶ و ۳۵ / ۷۴
﴿إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ * نَذیراً لِلْبَشَرِ

که این یکی از بزرگترین آیات خداست.
در آن پند و اندرز آدمیان است.
عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِیدَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَل:... «إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ، نَذِیراً لِلْبَشَرِ»، یعنی محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) نَذِیراً لِلْبَشَرِ فِی الرّجعه.(۱)
از جابر بن یزید نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در باره ی فرمایش خدای متعال: «إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ، نَذِیراً لِلْبَشَرِ»، فرمودند: مقصود، پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) هستند، که در رجعت به دنیا بازگشته، بشر را از معصیت خدا، برحذر می دارند.
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۴۲ و ص۶۴ ؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۱: ص۷۲۱ و ج ۵: ص۵۲۲؛ مختصر البصائر: ص۸۷ و ص۱۱۴.

(۲۲۰)

شماره: ۷۱: اسم آیه: اوّلین رجعت کننده
کد آیه: ۱۸ / ۷۸
﴿یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً

روزی که در «صور» دمیده می شود و شما فوج فوج (به محشر) می آیید!
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) سُئِلَ عَنِ الرّجعه أَحَقٌّ هِی؟ قَالَ: نَعَمْ، فَقِیلَ لَهُ: مَنْ أَوَّلُ مَنْ یخْرُجُ؟ قَالَ: الْحُسَینُ (علیه السلام)، یخْرُجُ عَلَی أَثَرِ الْقَائِمِ (علیه السلام)، قیلَ: وَ مَعَهُ النَّاسُ کُلُّهُمْ؟ قَالَ: لَا، بَلْ کَمَا ذَکَرَ اللهُ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ: «یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»، قَوْماً بَعْدَ قَوْمٍ.(۱)
از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) سؤال شد: آیا رجعت حق است؟ حضرت فرمودند: آری، عرض شد: اوّل کسی که از قبر بیرون می آید، کیست؟ حضرت فرمودند: حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) است، که پس از قیام حضرت قائم (علیه السلام) خارج می شود، گفته شد: مردم هم همراه ایشان هستند؟ فرمودند: نه، چنانکه خداوند می فرماید: دسته دسته بیایند، به ترتیب خواهند آمد، قومی پس از قوم دیگر.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۴؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۶۷، ح۱۲۳؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۰۳، ح۱۳۰؛ مختصر البصائر: ص۱۶۵، ح۱۳۹؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص۲۸۶، ح۲.

(۲۲۱)

شماره: ۷۲: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین (علیه السلام) پس از امام حسین (علیه السلام)
کد آیه: ۷ و ۶ / ۷۹
﴿یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَهُ * تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ

آن روز که زلزله های وحشتناک همه چیز را به لرزه درمی آورد.
و بدنبال آن، حادثه دومین (صیحه عظیم محشر) رخ می دهد.
عَنْ سُلَیمَان بْنِ خَالِد، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَهُ * تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ»، قَالَ: «الرَّاجِفَهُ»، الْحُسَینُ بْنُ عَلِی (علیهما السلام)، وَ «الرَّادِفَهُ»، عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام)، وَ أَوَّلُ مَنْ ینْفُضُ عَنْ رَأْسِهِ التُّرَابَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی (علیهما السلام) فِی خَمْسَهٍ وَ سَبْعِینَ أَلْفاً.
وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ * یوْمَ لا ینْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار».(۱) (۲)
از سلیمان بن خالد نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در
-----------------
۱- ۱. ۵۱و۵۲ / ۴۰.
۲- ۲. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۸۲، ح۱۵۰؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۰۶، ح۱۳۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۵۷۵، ح۱۱۳۶۱؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۷۳۷؛ تفسیر فرات الکوفی: ص۵۳۷، ح۶۸۹؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۴: ص۱۱۵؛ مختصر البصائر: ص۴۹۲، ح۵۵۴.

(۲۲۲)

تأویل این آیه: «روزی که لرزاننده بلرزاند، و لرزاننده دیگر از پس آن آید»، فرمودند: اوّلی حسین بن علی (علیهما السلام) است، و دوّمی امیر المؤمنین (علیه السلام)، اوّل کسی که گرد و خاک از سر می فشاند، حسین بن علی (علیهما السلام) است، که با هفتاد و پنج هزار نفر وارد می شود.
و این است تفسیر این آیه: «ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم! روزی که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی بخشد و لعنت خدا برای آنها، و جایگاهی بد نیز برای آنان است».

(۲۲۳)

شماره: ۷۳: اسم آیه: بازگشت زیانبار
کد آیه: ۱۳ و ۱۲ / ۷۹
﴿قالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّهٌ خاسِرَهٌ * فَإِنَّما هِی زَجْرَهٌ واحِدَهٌ

می گویند: «اگر قیامتی در کار باشد، بازگشتی است زیانبار!»
ولی (بدانید) این بازگشت تنها با یک صیحه عظیم است!
عَن محمّد بْن عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحُسَینِ، قَالَ: دَخَلْتُ مَعَ أَبِی، عَلَی أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام)، فَجَرَی بَینَهُمَا حَدِیثٌ، فَقَالَ أَبِی لِأَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): مَا تَقُولُ فِی الْکَرَّهِ؟
قَالَ (علیه السلام): أَقُولُ فِیهَا مَا قَالَ اللهُ عزّ و جلّ، وَ ذَلِکَ أَنَّ تَفْسِیرَهَا صَارَ إِلَی رَسُولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) قَبْلَ أَنْ یأْتِی هَذَا الْحَرْفُ بِخَمْسَهٍ وَ عِشْرِینَ لَیلَهً، قَوْلُ اللهِ عزّ و جلّ: «تِلْکَ إِذاً کَرَّهٌ خاسِرَهٌ»، إِذَا رَجَعُوا إِلَی الدُّنْیا وَ لَمْ یقْضُوا ذُحُولَهُمْ.
فَقَالَ لَهُ أَبِی: یقُولُ اللهُ عزّ و جلّ: «فَإِنَّما هِی زَجْرَهٌ واحِدَهٌ، فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَهِ»، أَی شَیءٍ أَرَادَ بِهَذَا؟ فَقَالَ: إِذَا انْتَقَمَ مِنْهُمْ وَ بَاتَتْ بَقِیهُ الْأَرْوَاحِ سَاهِرَهً لَا تَنَامُ وَ لَا تَمُوتُ.(۱)
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۵؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۷۹، ح۹۳؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۴۴، ح۱۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۵۷۶، ح۱۱۳۶۴؛ مختصر البصائر: ص۱۱۸، ح۹۶.

(۲۲۴)

از محمّد بن عبد الله بن حسین نقل است که گفت: همراه پدرم بر حضرت صادق (علیه السلام) وارد شدیم، میان آن حضرت و پدرم سخنی گذشت، سپس پدرم به حضرت عرض کرد: در باره ی رجعت چه می فرمائید؟
حضرت فرمودند: می گوئیم آنچه که خداوند فرموده، و آن این است که بیست و پنج شب پیش از این اتفاق تفسیرش برای پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) آمده، همان که خدا می فرماید، «(گویند:) این بازگشتی زیان بار است»، و این هنگامی است که مردم به دنیا برمی گردند و خونخواهی آنها تمام می شود.
پدرم عرض کرد: اینکه خداوند در قرآن می فرماید: «فَإِنَّما هِی زَجْرَهٌ واحِدَهٌ، فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَهِ»، مقصود چیست؟
حضرت فرمودند: وقتی که از آنها انتقام گیرند و بدنها بمیرد روحها بیدار بماند، ارواح آنها بیدار است نه می خوابد و نه می میرد.

(۲۲۵)

شماره: ۷۴: اسم آیه: مأموریت امیر المؤمنین (علیه السلام) در رجعت
کد آیه: ۲۲ / ۸۰
﴿ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ

سپس هرگاه بخواهد او را زنده می کند!
عَنْ أَبِی سَلَمَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ»، قَالَ: نَعَمْ، نَزَلَتْ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام)، «ما أَکْفَرَهُ»، یعْنِی بِقَتْلِکُمْ إِیاهُ، ثُمَّ نَسَبَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَنَسَبَ خَلْقَهُ وَ مَا أَکْرَمَهُ اللهُ بِهِ، فَقَالَ: «مِنْ أَی شَیءٍ خَلَقَهُ»، یقُولُ: مِنْ طِینَهِ الْأَنْبِیاءِ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ لِلْخَیرِ، «ثُمَّ السَّبِیلَ یسَّرَهُ»، یعْنِی سَبِیلَ الْهُدَی، «ثُمَّ أَماتَهُ»، مِیتَهَ الْأَنْبِیاءِ، «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»، قُلْتُ: مَا قَوْلُهُ: «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»، قَالَ: یمْکُثُ بَعْدَ قَتْلِهِ فِی الرّجعه فَیقْضِی مَا أَمَرَهُ.(۱)
از ابو سلمه نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در باره ی تفسیر آیه ی: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ»، پرسیدم، حضرت فرمودند: این آیه درباره ی امیر المؤمنین (علیه السلام) نازل شده، پس این «انسان» امیر المؤمنین علی (علیه السلام) است، آن جناب کشته شد مگر چه کرده بود که او را کشتند؟ سپس
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۳۴۸، ح۸۶؛ بحار الأنوار، ج ۳۶: ص۱۷۴، ذیل ح۱۶۳ و ج ۵۳: ص۹۹، ذیل ح۱۱۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۵۸۴، ح۱۱۳۸۷؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۷۴۰؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۴۰۶؛ مختصر البصائر: ص۱۶۳، ح۱۳۶.

(۲۲۶)

خداوند می فرماید: «مِنْ أَی شَیءٍ خَلَقَهُ مِنْ نُطْفَهٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ثُمَّ السَّبِیلَ یسَّرَهُ»، او را از چه چیز آفریده، یعنی از گِل پیامبران، آفریدش و برای کارهای خیر آماده اش کرد، سپس راه، یعنی راه هدایت را برایش آسان کرد، «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»، سپس او را میرانید و به خاک سپرد، آنگاه هر وقت بخواهد، یعنی در رجعت زنده اش می فرماید، «کَلَّا لَمَّا یقْضِ ما أَمَرَهُ»، ولی آن انسان (امیر المؤمنین) نتوانست مأموریت خود را انجام دهد، و از این رو در زمان رجعت به دنیا برمی گردد تا کار خود را به پایان رساند، و آنچه خدا به وی دستور داده بود را اجرا نماید.

(۲۲۷)

شماره: ۷۵: اسم آیه: سنّت امّتهای گذشته
کد آیه: ۱۹ / ۸۴
﴿لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ

که همه شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می شوید.
۱- عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیبَهً یطُولُ أَمَدُهَا، فَقُلْتُ لَهُ: یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ! وَ لِمَ ذَلِکَ؟ قَالَ: لِأَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَی إِلَّا أَنْ تَجْرِی فِیهِ سُنَنُ الْأَنْبِیاءِ: فِی غَیبَاتِهِمْ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ، یا سَدِیرُ! مِنِ اسْتِیفَاءِ مَدَدِ غَیبَاتِهِمْ، قَالَ اللهُ تَعَالَی: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»، أَی سَنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ.(۱)
از حنان بن سدیر نقل است که پدرش گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به طول می انجامد، گفتم: ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ حضرت فرمودند: زیرا خدای تعالی می خواهد در او سنّتهای پیامبران: را در
-----------------
۱- ۱. إثبات الهداه، ج ۵: ص۱۰۳، ح۲۱۱؛ إلزام الناصب، ج ۱: ص۹۹، ح۱۲۳؛ بحار الأنوار، ج ۵۱: ص۱۴۲، ح۲ و ج ۵۲: ص۹۰، ح۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۶۱۹، ح۳؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲: ص۹۵۵؛ علل الشرائع، ج ۱: ص۲۴۵، ح۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲: ص۴۸۰، ح۶.

(۲۲۸)

غیبتهایشان جاری کند، و ای سدیر! گریزی از آن نیست که مدّت غیبتهای آنها به سرآید، خدای تعالی می فرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»، یعنی: سنّتهای پیشینیان در شما جاری خواهد شد.
۲-... فَقَالَ الْمَأْمُونُ: یا أَبَا الْحَسَنِ! فَمَا تَقُولُ فِی الرّجعه؟ فَقَالَ الرِّضَا (علیه السلام) إِنَّهَا لَحَقٌّ قَدْ کَانَتْ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَهِ، وَ نَطَقَ بِهِ الْقُرْآنُ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ کُلُّ مَا کَانَ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَهِ، حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ.(۱)
... پس مأمون پرسید: ای ابا الحسن! شما در باره ی رجعت چه می فرمایید؟ امام رضا (علیه السلام) فرمودند: آن به جا و حقّ است، و در امّتهای پیشین هم بوده است، و قرآن مجید هم به آن ناطق است، و رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) هم فرموده اند: هر چه در امّتهای سابق اتّفاق افتاده، در این امّت نیز اتّفاق خواهد افتاد، بی کم و کاست، طابق النّعل بالنّعل و بدون تفاوت.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۱۰۷ و ص۳۰۴؛ بحار الأنوار، ج ۲۵: ص۱۳۵، ح۶ و ج ۵۳: ص۵۹، ح۴۵؛ حلیه الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار (علیهم السلام)، ج ۴: ص۳۴۸؛ عیون أخبار الرضا ۷، ج ۲: ص۲۰۱، ح۱.

(۲۲۹)

شماره: ۷۶: اسم آیه: قدرت خدا در رجعت
کد آیه: ۸ / ۸۶
(إِنَّهُ عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ)

مسلّماً او (خدایی که انسان را از چنین چیز پستی آفرید) می تواند او را بازگرداند!
فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «إِنَّهُ عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ»، قال: کَمَا خَلَقَهُ مِنْ نُطْفَهٍ یقْدِرُ أَنْ یرُدَّهُ إِلَی الدُّنْیا وَ إِلَی الْقِیامَهِ.(۱)
در تفسیر قمی در باره ی فرمایش خدای متعال: «خدا به برگرداندنش توانا است»، می فرماید: چنانکه بشر را از نطفه آفرید، می تواند او را هم در دنیا و هم در قیامت برگرداند.
توضیح: این آیه یکی از برهانهای اثبات رجعت است، یعنی همانطور که خداوند، توانائی دارد که همه ی آفریدگانش را در رستاخیز بزرگ، یعنی قیامت، برگرداند، این قدرت را دارد که برخی از آنان را در رستاخیز کوچک
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۶۲، ح۶۰ و ص۳۴۸، ح۸۷؛ بحار الأنوار، ج ۷: ص۴۷، ح۲۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۶۳۱، ح۱۱۵۳۳؛ تفسیر الصافی، ج ۵: ص۳۱۴؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۴۱۵؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۴: ص۲۲۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۵۵۲، ح۱۳.

(۲۳۰)

یعنی «رجعت» زنده نماید، و به همین دنیا باز گرداند، پس کسی که منکر رجعت است، در واقع قدرت خداوند را انکار نموده، و چون قدرت خدا، جزء ذات پرودگار است، کسی که قدرت خداوند را انکار کند، کافر است، بنا بر این، منکر «رجعت» کافر است.

(۲۳۱)

شماره: ۷۷: اسم آیه: رجعت، پایان مهلت کفّار
کد آیه: ۱۷ / ۸۶
«فَمَهِّلِ الْکافِرینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیداً»

حال که چنین است کافران را (فقط) اندکی مهلت ده!
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام)... فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیداً»، لِوَقْتِ بَعْثِ الْقَائِمِ (علیه السلام)، فَینْتَقِمُ لِی مِنَ الْجَبَّارِینَ وَ الطَّوَاغِیتِ مِنْ قُرَیشٍ وَ بَنِی أُمَیهَ وَ سَائِرِ النَّاسِ. (۱)
از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی فرمایش خدای متعال: «فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیداً»، فرمودند: من نیز با آنها مقابله به مثل می کنم، ایشان را مهلت بده تا وقت ظهور حضرت قائم (علیه السلام)، خداوند ستمگران و طغیان گران قریش و بنی امیه و دیگران را، برای او زنده می کند، تا از آنها انتقام گیرد.
-----------------
۱- ۱. الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۶۲، ح۶۱؛ بحار الانوار، ج ۲۳: ص۳۶۸، ح۴۰ و ج ۵۱: ص۴۹، ح۱۹ و ج ۵۳: ص۵۸، ح۴۲ و ص۱۲۰، ح۱۵۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۶۳۲، ح۱۱۵۳۴؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۴۱۶؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۴: ص۲۳۰؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵: ص۵۵۳، ح۱۹.

(۲۳۲)

شماره: ۷۸: اسم آیه: تکرار عذاب در رجعت
کد آیه: ۱۴ / ۹۱
«فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها»

ولی آنها او را تکذیب و ناقه را پی کردند (و به هلاکت رساندند) از این رو پروردگارشان آنها (و سرزمینشان) را به خاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان و صاف کرد!
عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الْعَبَّاسِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعالی: «فَدَمْدَمَ عَلَیهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها»، قَالَ: فِی الرّجعه، «وَ لا یخافُ عُقْباها»، قَالَ: لَا یخَافُ مِنْ مِثْلِهَا إِذَا رَجَعَ.(۱)
از فضل بن عباس نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه: «پروردگارشان به سزای گناهانشان هلاکشان کرد و دیارشان را هموار کرد»، فرمودند: این در رجعت است، و بعد که می فرماید: «و از عاقبت آن بیم ندارد»، یعنی اگر مانند آن (در رجعت) تکرار شود، نمی ترسد.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۱: ص۱۰۲ و ج ۲: ص۲۹۶؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۹۹، ح۱۳۰؛ بحار الأنوار، ج ۲۴: ص۷۳، ح۶ و ج ۵۳: ص۱۲۰، ح۱۵۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۶۷۲، ح۱۱۶۶۴؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۷۷۷.

(۲۳۳)

شماره: ۷۹: اسم آیه: رجعت، بهتر از دنی
کد آیه: ۴ / ۹۳
«وَ لَلْآخِرَهُ خَیرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی»

و مسلّماً آخرت برای تو از دنیا بهتر است!
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ: «وَ لَلْآخِرَهُ خَیرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی»، قَالَ: یعْنِی الْکَرَّهَ هِی الْآخِرَهُ لِلنَّبِی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) قُلْتُ: قَوْلُهُ: «وَ لَسَوْفَ یعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی»، قَالَ: یعْطِیکَ مِنَ الْجَنَّهِ فَتَرْضَی.(۱)
از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در باره ی آیه: «وَ لَلْآخِرَهُ خَیرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی»، فرمودند: یعنی ای پیامبر! رجعت برای تو از دنیا بهتر است، عرض کردم: «وَ لَسَوْفَ یعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی»، یعنی چه؟ فرمودند: خداوند به زودی بهشت را به تو می دهد، تا خشنود گردی.
-----------------
۱- ۱. بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۵۹، ح۴۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۶۸۲، ح۱۱۷۰۱؛ تفسیر القمی، ج ۲: ص۴۲۷؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۴: ص۳۱۷؛ مختصر البصائر: ص۱۶۴، ح۱۳۷.

(۲۳۴)

شماره: ۸۰: اسم آیه: دیدن حقیقت در رجعت
کد آیه: ۴ و ۳ / ۱۰۲
«کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ»

چنین نیست که می پندارید، (آری) بزودی خواهید دانست!
باز چنان نیست که شما می پندارید بزودی خواهید دانست!
عَنْ عَبْدِ الله بْنِ نَجِیحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام): قَوْلُهُ عزّ و جلّ: «کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»، قَالَ: یعْنِی مَرَّهً فِی الْکَرَّهِ وَ مَرَّهً أُخْرَی یوْمَ الْقِیامَهِ.(۱)
از عبد الله بن نجیح نقل است که گفت: معنی این آیه را از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) پرسیدم: «بس کنید به زودی خواهید دانست»، «باز هم بس کنید به زودی خواهید دانست»، حضرت فرمودند: یک مرتبه در رجعت است، و مرتبه ی دیگر در قیامت.
-----------------
۱- ۱. إلزام الناصب، ج ۲: ص۲۹۶؛ الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه، ص۲۸۲، ح۹۹؛ بحار الأنوار، ج ۵۳: ص۱۲۰، ح۱۵۶؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵: ص۷۴۵، ح۱۱۸۶۴؛ تأویل الآیات الظاهره: ص۸۱۵؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱۴: ص۴۱۸.

(۲۳۵)

منابع و مأخذ

۱- قرآن کریم.
۲- مفاتیح الجنان.
۳- إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات/ ۵جلدی/ شیخ حر عاملی، محمّد بن حسن/ اعلمی/ بیروت/ سال چاپ: ۱۴۲۵ ق.
۴- الاحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)/ ۲جلدی/ طبرسی، احمد بن علی/ محقق: خرسان، محمّد باقر/ نشر مرتضی/ مشهد/ ۱۴۰۳ ق.
۵- احقاق الحق و ازهاق الباطل/ ۲۳جلدی/ قاضی نور الله مرعشی/ مکتبه آیه الله المرعشی النجفی/ قم/ سال چاپ: ۱۴۰۹ ق.
۶- الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد/ ۲جلدی/ مفید، محمّد بن محمّد/ کنگره ی شیخ مفید/ قم/ ۱۴۱۳ ق.
۷- اعتقادات الإمامیه (للصدوق)/ ۱جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ کنگره ی شیخ مفید/ قم/ ۱۴۱۴ ق.
۸- إعلام الوری بأعلام الهدی/ ۲جلدی/ طبرسی، فضل بن حسن/ مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)/ قم/ ۱۴۱۷ ق.
۹- الإقبال بالأعمال الحسنه/ ۳جلدی/ ابن طاووس، علی بن موسی/ محقّق: قیومی اصفهانی، جواد/ دفتر تبلیغات اسلامی/ قم/ ۱۳۷۶ ش.

(۲۳۷)

۱۰- إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب (عجّل الله فرجه)/ ۲جلدی/ یزدی حایری، علی/ مؤسسه الأعلمی/ بیروت/ سال چاپ: ۱۴۲۲ ق.
۱۱- الإیقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرّجعه/ ۱جلدی/ شیخ حر عاملی، محمّد بن حسن/ نوید/ تهران/ سال چاپ: ۱۳۶۲ ش.
۱۲- بحار الأنوار/ ۱۱۰جلدی/ مجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقی/ إحیاء التراث العربی/ بیروت/ سال چاپ: ۱۴۰۳ ق.
۱۳- البرهان فی تفسیر القرآن/ ۵جلدی/ بحرانی، سید هاشم/ بنیاد بعثت/ تهران/ سال چاپ: ۱۴۱۶ ق.
۱۴- تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره/ ۱جلدی/ استرآبادی، علی/ مؤسسه النشر الإسلامی/ قم/ سال چاپ: ۱۴۰۹ ق.
۱۵- تفسیر شریف لاهیجی/ ۴جلدی/ شریف لاهیجی محمّد بن علی/ دفتر نشر داد/ تهران/ سال چاپ: ۱۳۷۳ ش.
۱۶- تفسیر الصافی/ ۵جلدی/ فیض کاشانی، محمّد بن شاه مرتضی/ مکتبه الصدر/ تهران/ سال چاپ: ۱۴۱۵ ق.
۱۷- تفسیر العیاشی/ ۲جلدی/ عیاشی، محمّد بن مسعود/ المطبعه العلمیه/ تهران/ سال چاپ: ۱۳۸۰ ق.
۱۸- تفسیر فرات الکوفی/ ۱جلدی/ کوفی، فرات بن ابراهیم/ مؤسسه الطبع و النشر فی وزاره الإرشاد الإسلامی/ تهران/ سال چاپ: ۱۴۱۰ ق.
۱۹- تفسیر قمی/ ۲جلدی/ قمی علی بن ابراهیم/ دار الکتاب/ قم/ سال چاپ: ۱۳۶۷ ش.
۲۰- تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب/ ۱۴جلدی/ قمی مشهدی، محمّد بن محمّد رضا/ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ تهران/ سال چاپ: ۱۳۶۸ ش.
۲۱- تفسیر نور الثقلین/ ۵جلدی/ عروسی حویزی عبد علی بن جمعه/ انتشارات اسماعیلیان/ قم/ سال چاپ: ۱۴۱۵ ق.

(۲۳۸)

۲۲- تهذیب الأحکام/ ۱۰جلدی/ طوسی، محمّد بن الحسن/ محقّق: خرسان، حسن الموسوی/ دار الکتب الإسلامیه/ تهران/ ۱۴۰۷ ق.
۲۳- حلیه الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار (علیهم السلام)/ ۵جلدی/ علامه بحرانی، سید هاشم بن سلیمان/ مؤسسه المعارف الإسلامیه/ قم/ ۱۴۱۱ ق.
۲۴- الخرائج و الجرائح/ ۳جلدی/ قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله/ مؤسسه ی امام مهدی (عجّل الله فرجه)/ قم/ سال چاپ: ۱۴۰۹ ق.
۲۵- الخصال/ ۲جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ جامعه مدرسین/ قم/ سال چاپ: ۱۳۶۲ ش.
۲۶- دلائل الإمامه/ ۱جلدی/ طبری آملی صغیر، محمّد بن جریر بن رستم/ بعثت/ قم/ سال چاپ: ۱۴۱۳ ق.
۲۷- روضه الواعظین و بصیره المتعظین/ ۲جلدی/ فتال نیشابوری، محمّد بن احمد/ انتشارات رضی/ قم/ ۱۳۷۵ ش.
۲۸- زاد المعاد- مفتاح الجنان/ ۱جلدی/ مجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقی/ محقّق: اعلمی، علاءالدین/ مؤسسه الأعلمی للمطبوعات/ بیروت/ ۱۴۲۳ ق.
۲۹- سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار مع تطبیق النصوص الوارده فیها علی البحار الانوار/ ۸جلدی/ قمی، حاج شیخ عباس/ اسوه/ قم، ۱۴۱۴ق.
۳۰- علل الشرائع/ ۲جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ کتاب فروشی داوری/ قم/ ۱۳۸۵ ش.
۳۱- عیون أخبار الرضا (علیه السلام)/ ۲جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ محقق: لاجوردی، مهدی/ نشر جهان/ تهران/ ۱۳۷۸ ق.
۳۲- الفصول المختاره/ ۱جلدی/ مفید، محمّد بن محمّد/ محقق: میر شریفی، علی/ کنگره ی شیخ مفید/ قم/ ۱۴۱۳ ق.
۳۳- الکافی/ ۸جلدی/ کلینی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق/ دار الکتب الإسلامیه/ تهران/ سال چاپ: ۱۴۰۷ ق.

(۲۳۹)

۳۴- کامل الزیارات/ ۱جلدی/ ابن قولویه، جعفر بن محمّد/ دار المرتضویه/ نجف اشرف/ سال چاپ: ۱۳۵۶ ش.
۳۵- کتاب الغیبه (للطوسی)/ طوسی، محمّد بن الحسن/ ۱جلدی/ محقّق: تهرانی، عباد الله و ناصح، علی احمد/ دار المعارف الإسلامیه/ قم/ ۱۴۱۱ ق.
۳۶- کشف الغمه فی معرفه الأئمه (علیهم السلام)/ ۲جلدی/ اربلی، علی بن عیسی/ بنی هاشمی/ تبریز/ سال چاپ: ۱۳۸۱ ق.
۳۷- کمال الدین و تمام النعمه/ ۲جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ محقق: غفاری، علی اکبر/ اسلامیه/ تهران/ ۱۳۹۵ ق.
۳۸- مجمع البیان فی تفسیر القرآن/ ۱۰جلدی/ طبرسی فضل بن حسن/ انتشارات ناصر خسرو/ تهران/ ۱۳۷۲ش.
۳۹- مختصر البصائر/ ۱جلدی/ حلّی، حسن بن سلیمان بن محمّد/ مؤسسه النشر الإسلامی/ قم/ سال چاپ: ۱۴۲۱ ق.
۴۰- مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام)/ ۲۶جلدی/ مجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقی/ دار الکتب الإسلامیه/ تهران/ سال چاپ: ۱۴۰۴ ق.
۴۱- المصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه)/ ۱جلدی/ کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی/ دار الرضی (زاهدی)/ قم/ ۱۴۰۵ ق.
۴۲- مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد/ ۱جلدی/ طوسی، محمّد بن الحسن/ مؤسسه فقه الشیعه/ بیروت/۱۴۱۱ ق.
۴۳- معانی الأخبار/ ۱جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ محقق: غفاری، علی اکبر/ دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم/ قم/ ۱۴۰۳ ق.
۴۴- مقتضب الأثر فی النصّ علی الأئمه الإثنی عشر/ ۱جلدی/ جوهری بصری، احمد بن عبد العزیز/ انتشارات طباطبایی/ قم.
۴۵- مناقب آل أبی طالب (علیهم السلام) (لابن شهرآشوب)/ ۴جلدی/ ابن شهر آشوب

(۲۴۰)

مازندرانی، محمّد بن علی/ نشر علامه/ قم/ ۱۳۷۹ ق.
۴۶- من لا یحضره الفقیه/ ۴جلدی / ابن بابویه، محمّد بن علی / محقّق: غفاری، علی اکبر/ دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم/ ۱۴۱۳ ق.
۴۷- نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین/ ۱جلدی/ فیض کاشانی، محمّد محسن بن شاه مرتضی/ مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی/ تهران/ سال چاپ: ۱۳۷۱ ش.
۴۸- الوافی/ ۲۶جلد ی/ فیض کاشانی، محمّد محسن بن شاه مرتضی/ کتابخانه ی امام أمیر المؤمنین علی (علیه السلام)/ اصفهان/ سال چاپ: ۱۴۰۶ ق.
۴۹- وسائل الشیعه/ ۳۰جلدی/ شیخ حر عاملی، محمّد بن حسن/ مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)/ قم/ ۱۴۰۹ ق.

(۲۴۱)